test.txt

eng	pes	You cannot change what you refuse to confront.	تو نمی توانی چیزی را که از روبه رو شدن با آن اجتناب می کنی، تغییر دهی.
eng	pes	I think I understand what went wrong.	من فکر می کنم فهمیدم که کجای کار اشتباه بود.
eng	pes	There's no wind here.	اینجا بادی نیست.
eng	pes	My mother never punished me.	مادرم هرگز مرا تنبیه نکرد.
eng	pes	I am not satisfied with what I have done.	از چیزی که انجام داده‌ام راضی نیستم.
eng	pes	They criticized each other.	از یکدیگر انتقاد کردند.
eng	pes	The prisoner died under torture.	زندانی زیر شکنجه مرد.
eng	pes	Louder, please.	بلندتر، لطفا.
eng	pes	This rope isn't strong enough.	این طناب به اندازهٔ کافی قوی نیست.
eng	pes	How much is the dollar now?	دلار الان چقدر میشه؟
eng	pes	Hold it!	بایست!
eng	pes	A friend in need is a friend indeed.	به هنگام نیاز، دوست واقعی شناخته می‌شود.
eng	pes	I just don't know what to say.	نمی دانم چه بگویم.
eng	pes	Tom asks a lot of questions.	تام زیاد سوال میپرسد.
eng	pes	I have a lot of flowers. Some are red and some are yellow.	من گلهای بسیاری دارم.برخی شان سرخند و برخی زرد.
eng	pes	My husband is watering the flowers.	شوهرم دارد به گل‌ها آب می‌دهد.
eng	pes	You have a habit of exaggerating everything.	تو عادت داری همه چیز رو بزرگنمایی کنی
eng	pes	My daughter caught a cold.	دخترم سرما خورده بود.
eng	pes	That boy's name is Shintaro Wada.	اسم آن پسر، شینتارو وادا است.
eng	pes	Opportunity makes a thief.	فرصت دزد می سازد.
eng	pes	Everyone has the right to education.	هر کس حق دارد که از آموزش و پرورش بهره‌مند شود.
eng	pes	Is there a free spot?	جای خالی هست؟
eng	pes	Don't sign the contract with a pencil.	قرارداد را با مداد امضا نکن.
eng	pes	Eventually, he hit the target.	نهایتا به هدف زد.
eng	pes	Now we are seven Arabs.	حالا ما هفت عرب هستیم.
eng	pes	A good horse knows its rider.	اسب خوب سوارکار خود را می شناسد.
eng	pes	Living is my profession and my art.	زندگی کردن، حرفه و هنر من است.
eng	pes	That's the stupidest thing I've ever said.	این احمقانه ترین چیزی است که تا کنون گفته ام.
eng	pes	The tongue stings.	زبان نیش می زنه. زخم زبان.
eng	pes	He stepped aside for her to pass.	او به کنار رفت تا آن خانم رد شود.
eng	pes	I do not like mathematics very much.	من زیاد ریاضیات را دوست ندارم.
eng	pes	Sami and Layla went out a couple of times.	سامی و لیلا چند دفعه بیرون رفتند.
eng	pes	Don't listen to her.	به حرفش گوش نکن.
eng	pes	He thought of himself as being charming enough.	او تصور می کرد که به قدر کافی جذاب است.
eng	pes	All truth passes through three stages. First, it is ridiculed. Second, it is violently opposed. Third, it is accepted as being self-evident.	هر حقیقتی از سه مرحله گذر می کند. اول، به سخره گرفته می شود. دوم، شدیداً مورد مخالفت واقع می شود. سوم، به عنوان یک چیز خود-آشکار پذیرفته می شود.
eng	pes	I forgot it.	فراموشش کردم.
eng	pes	I hate fighting.	من از جدال متنفّرم.
eng	pes	Where's the nearest train station?	نزدیکترین ایستگاه قطار کجاست؟
eng	pes	He came to see me on the morning of May 15.	او(پسر) در صبح 15 می آمد تا مرا ببیند.
eng	pes	Tom and Mary are very much in love.	تام و مری خیلی عاشق یکدیگر هستند.
eng	pes	A painting is a wordless poem.	نقاشی یک شعر بدون کلام است.
eng	pes	The company develops new products every other month.	شرکت یک ماه در میان محصول جدید تولید می کنه
eng	pes	I reached out and tapped him on the shoulder.	دستم رو رسوندم و به شونه اش زدم.
eng	pes	That's what I said to Tom.	این چیزی است که من به تام گفته ام.
eng	pes	Don't pay attention to him.	بهش توجه نکن.
eng	pes	That experiment led to a great discovery.	این آزمایش منجر به کشف بزرگی شد.
eng	pes	I was bored to death.	تا حد مرگ، خسته بودم.
eng	pes	Sartre was an important sociologist.	سارتر یک جامعه‌شناس مهم بود.
eng	pes	Mother Teresa was born in Yugoslavia in 1910.	مادر ترزا در یوگسلاوی در سال 1910 به دنیا آمد.
eng	pes	Come along after me.	پشت سر من بیا.
eng	pes	He disappeared without a trace.	او بدون هیچ اثری ناپدید شد.
eng	pes	Lend your friend money. Borrow money from your foe.	به دوستت قرض بده، از دشمنت قرض بگیر.
eng	pes	But a man is not made for defeat. A man can be destroyed but not defeated.	یک مرد برای شکست ساخته نشده است. یک مرد می‌تواند نابود شود اما شکست نمی‌خورد.
eng	pes	Don't lie.	دروغ نگو.
eng	pes	The green water is not suitable for drinking.	آب سبز برای آشامیدن مناسب نیست.
eng	pes	Will you buy for me some saffron?	می شود برایم مقداری زعفران بخری؟
eng	pes	When you wear camo shorts, what colour t-shirt goes with that?	تی شرت چه رنگی با شلوارک طرح نظامی میاد؟
eng	pes	I feel very sorry for Tom, poor fellow.	من خیلی احساس تاثر می کنم برای تام ، این طفلک بیچاره.
eng	pes	Do you need an envelope?	آیا شما یک پاکت نامه می خواهید؟
eng	pes	Don't walk behind me; I may not lead. Don't walk in front of me; I may not follow. Just walk beside me and be my friend.	پشت سر من قدم نزن، من راهنمای تو نیستم. جلوی من راه نرو، من ترا دنبال نخواهم کرد، فقط در کنار من قدم بزن و دوست من باش.
eng	pes	Ladies first.	اول خانم ها بفرمایند.
eng	pes	When was she born?	او کی متولد شده است؟
eng	pes	Protestants don't venerate saints.	پروتستان‌ها قدیس‌ها را تکریم نمی‌کنند.
eng	pes	Never put off until tomorrow what you can do the day after tomorrow.	چیزی که پس‌فردا می‌توانی انجام دهی را به فردا نینداز!
eng	pes	I am well.	خوبم.
eng	pes	Open the door a bit!	در را کمی باز کن!
eng	pes	I'm deeply in love with you.	من عمیقاً عاشق شما هستم.
eng	pes	As I was struck on the head, I was unconscious for some time.	بخاطر ضربه ای که به سرم خورد، برای مدتی بیهوش شدم.
eng	pes	Do you know how sausage is made?	میدونی چطور سوسیس درست میشه?
eng	pes	He came into the room.	او وارد اتاق شد.
eng	pes	He's a fascist.	او فاشیست است.
eng	pes	Good day!	وقت به خیر
eng	pes	He accused him of having stolen the bike.	به دزدیدن دوچرخه متّهمش کرد.
eng	pes	We must develop renewable energy sources.	ما باید منابع انرژی تجدید پذیرمان را گسترش دهیم
eng	pes	Tom is the only one here who doesn't know Mary.	تام تنها کسی است این جا که مری را نمی‌شناسد.
eng	pes	What is principle of equidistance?	اصل خط منصف چیست؟
eng	pes	I speak five languages.	من به پنج زبان صحبت می کنم.
eng	pes	He is as tall as any boy in his class.	او به بلندی هیچ پسری در کلاسش نیست.
eng	pes	This cola has lost its fizz and doesn't taste any good.	این کولا گاز خود را از دست داده است و طعم خوبی ندارد.
eng	pes	I'll treat you.	من از تو مراقبت خواهم کرد..
eng	pes	He is living apart from his wife.	او جدا از زنش زندگی می‌کند.
eng	pes	I think I have a theory about that.	گمان کنم نظری راجع به آن دارم.
eng	pes	I admit that I was wrong.	می پذیرم که خطا کردم.
eng	pes	Tom doesn't know a whole lot about racing.	تام آنقدرها راجع به مسابقه دادن نمی‌داند.
eng	pes	I imagined that brilliant people disappeared to some secret place.	تصور می کردم آدم های باهوش در مکانی سری ناپدید می شوند.
eng	pes	His guess turned out to be right.	حدسش درست از آب درآمد
eng	pes	I didn't know when to switch the machine off.	نمی‌دانستم آن دستگاه را کی خاموش کنم.
eng	pes	Where is the bus stop?	ایستگاه اتوبوس کجاست؟
eng	pes	I had a horrible dream last night.	من خواب وحشتناکی دیشب دیدم.
eng	pes	I'm swimming in the ocean.	در اقیانوس شنا می کنم.
eng	pes	I want my money back.	می خواهم پولم به من برگردانده شود.
eng	pes	There is little wine left.	کمی شراب باقی مانده است.
eng	pes	I don't see why I need to do this.	متوجه نمی شوم چرا باید این کار را انجام دهم.
eng	pes	You should use a deodorant.	تو باید دئودورانت استفاده کنی.
eng	pes	Piotr is interested in soccer.	پیتر به فوتبال علاقه دارد.
eng	pes	You can go out, as long as you promise to be back by 11 o'clock.	می‌توانی بروی بیرون، به شرط آنکه قول بدهی تا ساعت 11 بر گردی.
eng	pes	Did you do your homework?	آیا تکالیفت را انجام داده بودی؟
eng	pes	Can I offer you another piece of cake?	می توانم به شما قطعه دیگری کیک تعارف نمایم؟
eng	pes	We could not see anyone in the street.	ما نمی توانستیم هیچ کسی را در خیابان ببینیم.
eng	pes	Why me?	چرا من؟
eng	pes	A human should not make the same mistake.	انسان دوبار در یک چاله نباید بیفتد.
eng	pes	The government banned cigarette advertising on television.	دولت تبلغات سیگار در تلویزیون را ممنوع کرد.
eng	pes	I really want to be with Tom right now.	واقعا دلم می خواهد هم اکنون با تام باشم.
eng	pes	What is your greatest source of inspiration?	منبع بزرگ الهام گرفتنت چیست؟
eng	pes	Tom is thirty years old.	تام سی ساله است.
eng	pes	I was compelled to leave school.	من مجبور شدم مدرسه را ترک کنم.
eng	pes	My father always sent me to school when I was little.	پدر من همیشه مرا به مدرسه می رساند وقتی که من کوچک بودم.
eng	pes	Persian's not hard.	فارسی سخت نیست.
eng	pes	Even though it is raining, I don't care at all.	هرچند بارونیه هوا ولی اصلا اهمیتی نمی دم.
eng	pes	Please pass me the salt.	لطفا نمک را به من بده.
eng	pes	Two plus two makes four.	دو بعلاوه دو می شود چهار.
eng	pes	I'm begging you.	از شما التماس می کنم.
eng	pes	When cleaning the classroom, a few students carry the podium.	هنگام نظافت کلاس، چند دانش‌آموز تریبون را حمل می‌کنند.
eng	pes	Explain the following.	این را توضیح بده.
eng	pes	We have a wide choice of books.	ما یک گستره ای از کتاب ها داریم.
eng	pes	You must not despise a man because he is poorly dressed.	نباید یک آدم را به خاطر اینکه لباس‌های خوبی ندارد، کوچک بشمارید.
eng	pes	Tom wasn't there yesterday.	تام دیروز آنجا نبود.
eng	pes	How can we learn the truth?	چگونه حقیقت را دریابیم؟
eng	pes	Which color do you prefer?	چه رنگی دوست داری؟
eng	pes	All you need is ignorance and confidence and the success is sure.	برای موفقیت فقط نادانی و اعتماد به نفس نیاز است.
eng	pes	I put in an hour of jogging before I go to school.	قبل از اینکه به مدرسه بروم، یک ساعت پیاده روی می کنم.
eng	pes	Tom is the one who told me when the meeting would be.	تام کسی است که به من گفت زمان ملاقات کی خواهد بود.
eng	pes	I understand.	فهمیدم.
eng	pes	He who thinks he has learned enough has learned nothing.	آنکه می‌پندارد که به اندازهٔ کافی آموخته است، هیچ چیز نیاموخته است.
eng	pes	Occasionally, things don't go as planned.	گاهی اوقات، کار‌ها طبقِ برنامه پیش نمی‌رود.
eng	pes	He dressed up as a woman.	مثل یه زن لباس پوشیده.
eng	pes	Accompany me if you have time.	اگر وقت داری، مرا همراهی کن.
eng	pes	Many people are living illegally in the country.	افراد زیادی بطور غیرقانونی در کشور زندگی می کنند.
eng	pes	When I was younger, many people used to say I was beautiful.	وقتی جوون تر بودم، خیلی ها بهم میگفتم که خوشگلم.
eng	pes	He's my half-brother.	اون برادر ناتنی منه
eng	pes	Do you know the meaning of "climate refugee"?	آیا شما معنی "آواره شرایط اقلیمی" را می دانید؟
eng	pes	Once again.	یک بار دیگر.
eng	pes	I worry that I have caught a cold.	انگار سرما خورده‌ام.
eng	pes	The brightest student expressed gratitude on behalf of his classmates.	با هوش‌ترین دانش‌آموز از طرف همکلاسی‌هایش ابراز تشکر کرد.
eng	pes	And finally, twelve points to Estonia!	بالاخره دوازده استونیا را نشان داد.
eng	pes	You shouldn't do it merely to please me.	شما نمی‌بایستی آن را صرفاً به‌خاطر خوش آمدن من انجام می‌دادید.
eng	pes	Marie accused her of having stolen the bike.	مری به دزدیدن دوچرخه متّهمش کرد.
eng	pes	Didn't I tell you to clean your room?	بهت نگفتم اتاقت را تمیز کنی؟
eng	pes	Ah, the phone card's already running out.. See you in half an hour.	اه، کارت تلفن در حال تمام شدن است...تو را نیم ساعت دیگر می بینم.
eng	pes	She was exiled from her country.	او از کشور خودش اخراج شد.
eng	pes	What's up with Tom?	تام چشه؟
eng	pes	It took me more than a week to get over my cold.	بیشتر از یک هفته بود که سرما خوردگی ام طول کشید.
eng	pes	I don't feel well. Could you give me some medicine?	حالم خوب نیست.می شود مقداری دارو به من بدهی؟
eng	pes	Follow him.	دنبالش برو.
eng	pes	The whole nation mourned the hero's death.	تمام ملل برای مرگ قهرمانانشان سوگواری می کنند.
eng	pes	A house built of wood is more easily burnt than a house of stone.	خانهٔ چوبی آسان‌تر از خانهٔ سنگی آتش می‌گیرد.
eng	pes	He will regret it sooner or later.	او دیر یا زود پشیمان خواهد شد.
eng	pes	A Persian cat was sleeping under the table.	گربه ای ایرانی زیر میز خوابیده بود.
eng	pes	Homicide is punishable by death.	مجازات قتل مرگ است.
eng	pes	My mom wants me to study in Switzerland.	مادرم می خواهد که من در سوئیس درس بخوانم.
eng	pes	Humour is the satire of yesterday.	طنز طعنهٔ دیروز است.
eng	pes	At first, I couldn't understand what he said.	در ابتدا نتوانستم بفهمم که او چه گفت.
eng	pes	This is me, Aunt Wong.	خاله وانگ، این منم.
eng	pes	Good wine needs no bush.	مشک آن است که خود ببوید، نه آن که عطار بگوید.
eng	pes	Was there anybody in the car?	کسی تو ماشین بود؟
eng	pes	Tom checked his watch.	تام به ساعتش نگاهی انداخت.
eng	pes	Please forgive me for opening your letter by mistake.	ببحشید که من اشتباهاً نامه‌ی شما را باز کردم.
eng	pes	Strawberries sell for a high price in the winter.	قیمت توت فرنگی در زمستان بسیار بالاست.
eng	pes	Raisins are shrivelled grapes.	کشمش‌ها انگورهای چروکیده هستند.
eng	pes	It isn't what he says that annoys me but the way he says it.	چيزي که من را اذيت مي‌کند حرفهاي او نيست بلکه نحوه گفتن آنهاست.
eng	pes	In past, Iranians lived on naan bread, but nowadays basic Iranian's food gets rice.	در گذشته ایرانی ها با نان زندگی می کردند ولی امروزه غذای اصلی آنان برنج است.
eng	pes	No.	نخیر.
eng	pes	He arrived safe and sound.	او به‌سلامت رسید.
eng	pes	The winter's sun gives only little warmth.	آفتاب زمستان فقط کمی گرم می‌کند.
eng	pes	She boiled the eggs.	اوتخم مرغها را آب پزکرد
eng	pes	This site is really great!	این سایت واقعا بزرگ است!
eng	pes	At the moment she saw a tall man with a gun standing in the doorway, she instinctively backed away.	در آن لحظه که مردی بلندقد ایستاده با تفنگی را در راهرو دید به طور ناخودآگاه عقب عقب رفت.
eng	pes	How many times a minute does the average person blink?	به طور میانگین هر شخص در دقیقه چند بار پلک میزند؟
eng	pes	Ignorance is bliss.	جهل یک برکت است.
eng	pes	Did you inform your teacher of this?	آیا تو به معلمت در این مورد اطلاع دادی؟
eng	pes	Let me help you with those groceries.	اجازه بده برای آوردن اون خاربار کمکت کنم.
eng	pes	I was born in 1972.	من در سال 1972 به دنیا آمده ام.
eng	pes	Every day you should at least listen to a short song, read a good poem, look at a beautiful picture, and, if possible, say several intelligent words.	هر روز حداقل باید به یک آهنگ گوش دهید، یک شعر بخوانید، به یک تصویر زیبا نگاه کنید، و اگر امکان‌پذیر باشد، کلمات عاقلانهٔ متعددی بگویید.
eng	pes	Tom doesn't know the difference between an Austrian and a German.	تام فرقِ بینِ یک اتریشی و یک آلمانی را نمی‌داند.
eng	pes	Today, things are better for the Latino community in the USA.	امروزه، اوضاع برای گروه لاتینی ها ( اهالی آمریکای جنوبی) در ایالات متحده آمریکا بهتر است.
eng	pes	Hello, Meg. How are you?	سلام، مگ. چه طوری؟
eng	pes	I remember Tom telling me about the time he and Mary had climbed Mt. Fuji.	یادم می آید تام برایم راجع به زمانی می گفت که او و ماری قله فوجی را فتح کرده بودند.
eng	pes	I don't think I like you anymore.	فکر نمی کنم دیگر تو را دوست داشته باشم.
eng	pes	Tehran is in Iran.	تهران در ایران است.
eng	pes	She cried.	او گریست.
eng	pes	A good beginning makes a good ending.	خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج.
eng	pes	It seemed unlikely that Tom wouldn't come to Mary's birthday party.	به نظر غیر محتمل می رسید که تام به جشن تولد ماری نیاید.
eng	pes	I don't want to hear any more.	نمی‌خواهم دیگر چیزی بشنوم.
eng	pes	Tom didn't believe it for a second.	تام یک لحظه هم آن را باور نکرد.
eng	pes	I would take this brown tie.	من این کراوات قهوه ای را بر خواهم داشت.
eng	pes	I have just been to Sapporo Station to see my mother off.	من به تازگی در ایستگاه ساپورو بودم تا مادرم را بدرقه کنم.
eng	pes	You are a goody-goody.	خیلی چاپلوسی (پاچه خواری)
eng	pes	We have elected him chairman of the meeting.	ما او را به عنوان رئیس جلسه انتخاب کرده‌ایم.
eng	pes	Sorry, could you turn the radio off?	ببخشید، می توانیدرادیو را خاموش کنید؟
eng	pes	I like Russian food.	من غذای روسی دوست دارم.
eng	pes	The sun melts the snow.	خورشید برف را ذوب می‌کند.
eng	pes	Everything is on schedule.	همه چیز طبق برنامه است.
eng	pes	If he doesn't want to learn, we can't make him.	اگر او نمی خواهد یاد بگیرد، ما نمی توانیم او را مجبور کنیم.
eng	pes	They are just waiting for the storm to pass.	آنها فقط منتظرند که توفان تمام شود.
eng	pes	I went to the station.	من به ایستگاه رفتم.
eng	pes	There was a big fire near my house last night.	آتش سوزی بزرگی نزدیک خانه من دیشب اتفاق افتاد.
eng	pes	The files are in proper order.	فایلها در نظم خوبی هستند.
eng	pes	What do you think about when you go to sleep?	وقتی به خواب می‌روی به چه فکر می‌کنی؟
eng	pes	Get down on the floor!	بخوابید روی زمین!
eng	pes	Let go of it.	ولش کن!
eng	pes	I'm not afraid of lightning.	من از آذرخش نمی‌ترسم.
eng	pes	I do love you.	واقعاً دوسِت دارم. واقعاً عاشِقِتم.
eng	pes	I want something cold to drink.	من چیزی سرد برای نوشیدن می خواهم.
eng	pes	Shift the sofa so that it faces the fireplace.	کاناپه را جا به جا کنید تا رو به شومینه باشد.
eng	pes	How's the weather in Iran?	هوا در ایران چطور است؟
eng	pes	You should work hard.	تو باید سخت کار کنی.
eng	pes	His wife was old but he loved her.	همسرش پیر بود اما عاشقش بود.
eng	pes	I was eating in restaurant yesterday.	دیروز در رستوران غذا می خوردم.
eng	pes	An apple fell on the ground.	سیبی روی زمین افتاد.
eng	pes	I do not fear death.	من از مرگ نمی ترسم.
eng	pes	I prefer coffee to tea.	قهوه را به چای ترجیح می دهم.
eng	pes	I came here yesterday.	من دیروز آمدم اینجا.
eng	pes	He had time to prepare his men for battle.	او برای آماده کردن مردانش برای جنگ فرصت داشت.
eng	pes	Could you shout to Tom and tell him it's breakfast time?	می شه یک داد بزنی سر تام و بگی وقت صبحانه ست؟
eng	pes	It's futile.	بیهوده است.
eng	pes	Tom won't let you go.	تام نمی گذارد شما بروید.
eng	pes	My parents don't understand me.	والدینم مرا درک نمی کنند.
eng	pes	I got lost in the maze.	من در هزارتو گم شدم.
eng	pes	He was so confused that his answer did not make any sense.	او به حدی گیج شده بود که جوابش به هیچ وجه عاقلانه نبود.
eng	pes	You can use my dictionary.	شما می توانید از فرهنگ لغت من استفاده کنید
eng	pes	Write about the relationship between the artificial environment and the natural environment.	در باره‌ی رابطه‌ی بین محیط مصنوعی و محیط طبیعی بنویسید.
eng	pes	Our teacher warned him not to be late again.	معلم ما به او هشدار داد که دیگر دیر نکند.
eng	pes	I wish I had more time to talk with her.	کاش وقت بیشتری برای حرف زدن با او داشته باشم.
eng	pes	I was in Iran.	من در ایران بودم.
eng	pes	I'm not accustomed to such treatment.	من به چنین رفتارهایی عادت نکرده ام.
eng	pes	What are you hiding from me?	چه چیزی را از من پنهان می‌کنی؟
eng	pes	To be quiet in class is to respect other people's sleep.	ساکت بودن در کلاس احترام به خواب مردم است.
eng	pes	Getter Jaani is very sweet.	گتار جانی خیلی ناز است.
eng	pes	I watched him cross the street.	من او را در حال عبور از خیابان تماشا کردم.
eng	pes	This watch is ten minutes slow.	این ساعت ده دقیقه عقبه
eng	pes	If you're wrong, admit it. If you're right, be quiet.	اگر اشتباه می‌کنی، آن را بپذیر. اگر حق با تو است، خاموش باش.
eng	pes	Hold still for a moment, please.	لطفاً چند دقیقه آرام بمانید.
eng	pes	He is always losing his umbrella.	او همیشه چترش را گم می کند.
eng	pes	His goal is getting promoted.	هدف او ارتقا پیدا کردن است.
eng	pes	A guilty conscience needs no accuser.	همه‌کاره و هیچ‌کاره.
eng	pes	You should tell him the truth.	شما باید حقیقت را به او بگویید
eng	pes	You need not work so hard in order to pass the examination.	نیازی نیست که برای قبولی در امتحان اینقدر سخت کار کنی.
eng	pes	Samara Morgan never sleeps.	سامارا مورگان هیچ وقت نمی‌خوابد.
eng	pes	Men are but children of a larger growth.	مردان فقط کودکان بزرگ هستند.
eng	pes	Which do you prefer, Coke or Pepsi?	کدام را ترجیح می دهی، پپسی یا کوکا؟
eng	pes	It is not crime against God in Islam that a man has two or more wives.	اینکه مردی دو زن یا بیشتر بگیرد در اسلام گناه محسوب نمی شود.
eng	pes	There hasn't been a drop of rain in two weeks.	دو هفته است که یک قطره باران نیامده.
eng	pes	I met Meg, who told me the news.	من مگ را دیدم که خبرها را به من گفت.
eng	pes	I lived in Tehran.	من در تهران زندگی کردم.
eng	pes	I'll be in bed by the time you get home.	تا اون موقع که تو برسی خونه من تو تختم هستم.
eng	pes	A coward dies a thousand times before his death. The valiant never taste of death but once.	ترس برادر مرگ است.
eng	pes	Magdalena is interested in geography.	ماگدالنا به جغرافیا علاقه دارد.
eng	pes	A chain is no stronger than its weakest link.	زنجیر از ضعیف ترین حلقه اش قویتر نیست.
eng	pes	He asked me for help.	او از من کمک خواست.
eng	pes	I'm leaving, goodbye!	من می‌روم، خداحافظ!
eng	pes	I don't know if I have the time.	نمی دانم وقت خواهم داشت یا نه.
eng	pes	I see.	میبینم
eng	pes	Tom likes kittens.	تام بچه گربه ها را دوست دارد.
eng	pes	I do not have an account in these forums.	در این انجمن ها حسابی ندارم.
eng	pes	I don't have a single enemy.	من یک دشمن منفرد ندارم.
eng	pes	I gave Tom everything he asked for.	من به تام هر چیزی را که خواسته بود، دادم.
eng	pes	Do you think Tom would want to go with us?	شما فکر می کنید تام با ما خواهد آمد؟
eng	pes	The fire is going out; will you add some wood?	آتش دارد خاموش می شود.می توانی کمی چوب اضافه کنی؟
eng	pes	Ask no questions and hear no lies.	سؤال نکن تا دروغی نشنوی.
eng	pes	The more popcorn you eat, the more you want.	پاپ‌کورن هر چه بیشتر بخوری، بیشتر می‌خواهی.
eng	pes	I called you three or four times, but you never answered your phone.	من سه چهار بار با شما تماس گرفتم، ولی شما جواب ندادید.
eng	pes	You make mistakes if you do things in a hurry.	اگر در انجام کار ها عجله کنی، اشنباه می کنی
eng	pes	Where is Tehran?	تهران کجاست؟
eng	pes	All that read this can read.	هرکه این را خواند خواندن می داند.
eng	pes	She wanted to die because she couldn't satisfy her parents.	او می خواست بمیرد چونکه او نمی توانست پدر و مادرش را خوشحال کند.
eng	pes	Tom doesn't live in Boston now.	تام اکنون در بوستون زندگی نمی کند.
eng	pes	Each person was given enough food and clothing.	به هر نفر، غذا و لباس کافی داده شد.
eng	pes	Have you heard the good news?	آیا خبر خوب را شنیده ای؟
eng	pes	Hello, world!	سلام جهان!
eng	pes	Is the bank open?	آیا بانک باز است؟
eng	pes	I went home.	من به خانه رفتم.
eng	pes	Tom decided to mosey on over to Mary's place.	تام تصمیم گرفت بگذارد برود اقامتگاه ماری.
eng	pes	You had plenty of time.	تو وقت زیادی داشتی.
eng	pes	Please stay here till I get back.	لطفاً تا وقتی بر می‌گردم، اینجا بمانید.
eng	pes	Time is money.	وقت گرانبهاست.
eng	pes	One speaks English, and the other speaks Japanese.	یکی انگلیسی صحبت می کند، و دیگری ژاپنی حرف می زند.
eng	pes	She is what is called a genius.	او چیزی است که نابغه خوانده می شود.
eng	pes	The flight took us ten hours.	جدال ده ساعت طول کشید.
eng	pes	They insisted on my paying the money.	آنها اصرار کردند که من پول را بپردازم.
eng	pes	She loves flowers.	او عاشق گل هاست.
eng	pes	Exams are right after summer vacation.	امتحان درست بعد از تعطیلاتِ تابستان.
eng	pes	I want you to stand guard.	ازت می خوام نگهبانی بدی
eng	pes	There were islands in the sea.	در دریا جزیره ها وجود داشتند.
eng	pes	It was a problem difficult to solve.	این مسئله‌ای بود که به سختی حل می‌شد.
eng	pes	An ambassador is an honest man sent to lie abroad for the good of his country.	یک سفیر یک فرد درستکار است که برای دروغ گفتن به خاطر مصلحت کشورش، به خارج فرستاده می‌شود.
eng	pes	Whom did you buy?	چه خریده ای؟
eng	pes	Tom is a real cowboy.	تام یک کابوی واقعی است.
eng	pes	She cleaned all of the house by herself.	اون تمام خونه رو به تنهایی تمیز کرد.
eng	pes	It's a quarter past nine.	ساعت یک ربع بعد از نه است.
eng	pes	African folklore is very interesting.	ادبیات بومی آفریقا بسیار جالب است.
eng	pes	Ken beat me at chess.	کن من را در شطرنج برد.
eng	pes	The site http://esperanto.typeit.org/ really facilitated my survival in Tatoeba.	http://esperanto.typeit.org/ این سایت واقعاً بقای مرا در تاتوئبا آسان ساخت.
eng	pes	This TV show is aimed at children.	مخاطب این برنامه تلویزیونی کودکان هستند.
eng	pes	He changes his schedule from day to day.	او برنامه ی روزانه اش را روز به روز عوض می کند.
eng	pes	Tom and Mary were married in a small church not too far from here.	تام و ماری در کلیسای کوچکی نه چندان دور از اینجا ازدواج کرده بودند.
eng	pes	I would like to thank you for your great job.	من می خواهم به شما برای کار بزرگ شما تشکر می کنم.
eng	pes	A captain is in charge of his ship and its crew.	یک کاپیتان مسئول کشتی و خدمه آن است.
eng	pes	Tom doesn't believe that Mary is happy.	تام باور نمی کند که مری خوشبخت است.
eng	pes	Tom chewed Mary out for staying out all night long.	تام برای بیرون ماندن در تمام شب، ماری را سرزنش کرد.
eng	pes	Insure it, please.	این را بیمه کن،لطفا.
eng	pes	The flowers smell good.	گل ها بوی خوبی می دهند.
eng	pes	Good cat!	گربه خوب
eng	pes	He denied his marital status.	او وضعیت تأهل خود را کتمان کرد.
eng	pes	Just when the first human beings will reach Mars remains to be seen.	به وقتی واقعا اولین انسان بر مریخ پای بگذارد، زمان باقی است.
eng	pes	Will it be much longer?	آیا طولانی خواهد شد؟
eng	pes	I don't like ice cream.	بستنی دوست ندارم.
eng	pes	In spring, nature gets green.	در بهار طبیعت سبز می شود.
eng	pes	He was asked to account for his failure.	ازش خواسته شد در مورد شکستش توضیح بده.
eng	pes	I can't remember her name.	نام او را به یاد نمی آورم.
eng	pes	It was close to 2:30 by the time Tom reached Mary's house.	زمانی که تام به خانه ی ماری رسید، ساعت نزدیک 2:30 بود.
eng	pes	Do you want me to come to Japan to see you?	آی میخواهی در ژاپن بیام تو را ببنم؟
eng	pes	Mary can dance well.	ماری می تواند خوب برقصد.
eng	pes	What will you do on New Year's Day?	در روز سال نو چه خواهی کرد؟
eng	pes	The boy sat on a chair.	پسر روی یک صندلی نشست.
eng	pes	I don't like school.	من مدرسه را دوست ندارم.
eng	pes	I can speak Esperanto like a native.	من می توانم به اسپرانتو به خوبی زبان مادری ام حرف بزنم.
eng	pes	I don't want this news to be made public yet.	هنوز نمی‌خواهم که این خبر علنی شود.
eng	pes	I missed the bus.	من اتوبوس را از دست دادم.
eng	pes	Why is everything going wrong?	چرا همه چیز خراب پیش می رود؟
eng	pes	Didn't I tell you to take out the garbage?	بهت نگفتم آشغال‌ها را ببری بیرون؟
eng	pes	Why are these girls so mean?	چرا این دختران بسیار بدجنس هستند؟
eng	pes	Save up something for a rainy day.	چیزی برای زمان نداری نگه دار.
eng	pes	Logic will get you from A to B. Imagination will take you everywhere.	منطق تو را از الف به ب خواهد برد. خیال تو را به همه جا خواهد برد.
eng	pes	She was blind, deaf, and mute.	او کور، کَر و لال بود.
eng	pes	Does anyone know French?	آیا کسی فرانسوی می‌داند؟
eng	pes	Now it's time for the weather forecast.	اکنون زمان پیش بینی هواست.
eng	pes	If men are wolves then women are devils.	اگر مردها گرگ هستند پس زنها نیز شیطان هستند.
eng	pes	Tom decided to mosey on over to Mary's place.	تام تصمیم به اساس کشی به اقامتگاه ماری گرفت.
eng	pes	To the best of my knowledge, she hasn't left yet.	تا جایی که می دونم هنوز نرفته
eng	pes	A picture is worth a thousand words.	یک تصویر به اندازهٔ هزار کلمه می‌ارزد.
eng	pes	These clothes are not appropriate for a cold winter day.	این لباس ها واسه یه روز سرد زمستانی مناسب نیست.
eng	pes	Let's break stereotypes!	بیایید کلیشه ای صحبت نکنیم.
eng	pes	I love Arabic.	من عربى دوست دارم.
eng	pes	What is the price of peace?	بهای صلح چیست؟
eng	pes	I got the book back from him.	کتاب رو ازش پس گرفتم.
eng	pes	Your family should come before your career.	کار و شغل تو باید قبل از خانواده ات قرار گیرد.
eng	pes	I'm drinking water in the kitchen.	در آشپزخانه آب می نوشم.
eng	pes	Tom was the only person to have ever managed to escape from that prison.	تام تنها کسی بود که تا آن زمان موفّق به فرار از آن زندان شده بود.
eng	pes	Water law is the field of law dealing with the ownership, control, and use of water as a resource.	حقوق آب، شاخه ای از حقوق است که به مالکیت، کنترل و بهره برداری از آب بعنوان یک منبع می پردازد.
eng	pes	The marriage feast continued for three whole days.	جشن و سرور ازدواج سه روز کامل ادامه پیدا کرد.
eng	pes	Aim. Fire!	هدف،آتش!
eng	pes	It's not my business.	آن به من ربطی ندارد
eng	pes	We'll help.	ما کمک خواهیم کرد.
eng	pes	Which one of those books did you give to Tom?	کدام یک از آن کتاب ها را به تام دادی؟
eng	pes	She likes jazz, and I do, too.	او جاز را دوست دارد، من هم همینطور.
eng	pes	Why do we have to help Tom?	چرا ما مجبوریم به تام کمک کنیم؟
eng	pes	You're absolutely right.	حق کاملاً با شماست.
eng	pes	Mr Koizumi succeeded Mr Mori as prime minister.	آقای کوییزومی به عنوان نخست‌وزیر جانشین آقای موری شد.
eng	pes	You're from Iran.	تو از ایران هستی.
eng	pes	They won't put up with this, when they find out.	آنها با این مطلب کنار نخواهند آمد وقتی که متوجه موضوع بشوند
eng	pes	It may freeze next week.	ممکن است هفته دیگر یخ بندان باشد.
eng	pes	Why won't Tom let you use his car?	چرا تام اجازه نمی دهد از ماشین اش استفاده کنی؟
eng	pes	A fox smells its own stink first.	روباه بوی گندش را زودتر از دیگران استشمام می‌کند.
eng	pes	Tom tended to curse like a trucker whenever things didn't go his way.	هر وقت کارها مطابق میل تام پیش نمی رفت مثل راننده کامیون ها از الفاظ رکیک استفاده می کرد.
eng	pes	How do you know my name?	چطور نام مرا میدانی؟
eng	pes	When it was time to vote, he abstained.	هنگامی که زمان رأی دادن بود، او از از رأی دادن خودداری کرد.
eng	pes	The eagle does not catch flies.	که نباشد محرم عنقا مگس.
eng	pes	It depends on the context.	بستگی به شرایط دارد.
eng	pes	She's intent on going to New York to study fashion.	او قصد دارد برای تحصیل در زمینه مد به نیویورک برود.
eng	pes	They don't have proof.	اثبات ندارند.
eng	pes	I'm kind of happy.	یک جورایی خوشحالم.
eng	pes	All his teeth were sound.	همه دندانهای او سالم بودند.
eng	pes	What exactly are you saying?	دقیقاً چه می‌خواهی بگویی؟
eng	pes	Just shut up and get on with your work!	خفشو و برو پی کارت !
eng	pes	Suddenly everything went black and I lost consciousness.	یک دفعه همه چیز سیاه شد و من بی هوش شدم.
eng	pes	I like chocolate.	من شکلات دوست دارم.
eng	pes	Whose book is this?	این کتاب مال چه کسیه؟
eng	pes	Last year I watched no less than fifty films.	سال قبل کمتر از پنجاه فیلم ندیدم.
eng	pes	How long do we stop here?	چند مدت ما اینجا توقف می کنیم؟
eng	pes	I've had this song stuck in my head for two days!	دو روزه این آهنگ تو مغزم گیر کرده!
eng	pes	I want to buy this jacket.	میخواهم این ژاکت را بخرم.
eng	pes	I can't agree with you on this matter.	من در این موضوع با تو موافق نیستم.
eng	pes	I love you from the bottom of my heart.	من شما را از ته قلبم دوست دارم.
eng	pes	My clothes get wet so I took off them.	لباس هایم خیس شده بودند برای همین آنها را از تن بیرون کردم.
eng	pes	The dog's name is Ken.	اسم سگ «کِن» است.
eng	pes	You are completely right.	حق کاملاً با شماست.
eng	pes	Our ultimate goal is to establish world peace.	هدف غایی ما برقراری صلح جهانی است.
eng	pes	Lobsters belong to a class of marine animals.	میگو به دسته ی حیوانات دریایی تعلق دارد.
eng	pes	The workers took pride in their work.	کارگران به کارشان می بالند.
eng	pes	I can't remember anything.	نميتوانم چیزی را بخاطر بیاورم
eng	pes	Tom took off the picture on the wall and hung another there.	تام عکس روی دیوار رو ورداشت و یکی دیگه جاش گذاشت.
eng	pes	I recommend learning about edible plants that are native to your area.	من مطالعه دربارهٔ گیاهان خوراکی که بومی محلتان هستند را توصیه می‌کنم.
eng	pes	Tom was very scared.	تام خیلی ترسیده بود.
eng	pes	I know not with what weapons World War III will be fought, but World War IV will be fought with sticks and stones.	من نمی دانم درجنگ جهانی سوم چه اسلحه هایی بکار می رود اما می دانم که در جنگ جهانی چهارم سلاح های جنگ چوب و سنگ خواهد بود
eng	pes	It is impossible for him to finish it in an hour.	برای او غیر ممکن است که آن را تا یک ساعت دیگر تمام کند.
eng	pes	Tom closed his eyes and made a wish.	تام چشم‌هایش را بست و یک آرزو کرد.
eng	pes	Birds are indicators of the environment. If they are in trouble, we know we'll soon be in trouble.	پرنده ها شاخص های محیط زیست هستند. اگر آنها با معضل مواجه شوند، می دانیم که ما نیز به زودی معضل خواهیم داشت.
eng	pes	I think I'll wear this red sweater.	فکر کنم که سویت شرت قرمز را بپوشم.
eng	pes	"What's going on in the cave? I'm curious." "I have no idea."	" در این غار چه می گذرد؟ من کنجکاو هستم." "من هیچ حدسی نمی زنم."
eng	pes	Rome has declared war on Venice.	روم در ونیس جنگ اعلام کرد.
eng	pes	Can you recommend any other hotels?	می‌توانی هتل‌های دیگری پیشنهاد کنی؟
eng	pes	Do in Rome as the Romans do.	خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
eng	pes	I can resist everything but temptation.	من در مقابل همه چیز غیر از وسوسه می‌توانم مقاومت کنم.
eng	pes	Yalda is the longest night of the year in the solar/Jalali calendar.	یلدا طولانی ترین شب سال در تقویم خورشیدی است.
eng	pes	Bananas are yellow.	موز زرد است.
eng	pes	That doctor advised him to quit smoking.	آن دکتر به او نصیحت کرد کشیدن سیگار را ترک کند.
eng	pes	I wear a suit, but not a tie.	من کت پوشیدم، اما بدون کراوات.
eng	pes	He waved goodbye to us.	او دستش به منظور خداحافظی با ما تکان داد.
eng	pes	Peas and carrots are common ingredients in soups.	نخود و هویج از افزودنی‌های متداول سوپ هستند.
eng	pes	I am still alone.	همچنان تنهایم.
eng	pes	Tom met Mary for lunch.	توم مری را ملاقات کرد برای ناهار.
eng	pes	I was tossing and turning all the night.	تمام شب تو جام وول می خوردم.
eng	pes	They betrayed me.	آنها به من خیانت کردند.
eng	pes	I'm not going to explain it to you again.	دوباره برایت توضیح نمی‌دهم.
eng	pes	My father is going to China.	پدرم به چین می‌رود.
eng	pes	He was appointed chairman.	او به ریاست منصوب شد.
eng	pes	He is not ashamed of his misconduct.	او از بدرفتاری اش شرمنده نیست.
eng	pes	I can't sing as well as Mary did.	من نمی‌توانم به خوبیِ ماری آواز بخوانم.
eng	pes	Tom is the one who told me what to do.	تام کسی است که به من گفت چه کار کنم.
eng	pes	Hello, how are you doing?	سلام حالت چطوره؟
eng	pes	You're not a boy.	تو پسر نیستی.
eng	pes	Don't eat too much cake.	بیش از اندازه کیک نخور.
eng	pes	I hate Tom because reasons.	من به دلایلی از تام متنفرم.
eng	pes	Twice two is four.	دو دو تا چهار تا.
eng	pes	I still want to go.	من هنوز می‌خواهم بروم.
eng	pes	The silk dress shimmers in the light.	لباس ابریشمی در نور برق می‌زند.
eng	pes	The water on the road was just a mirage.	آب روی جاده فقط یک سراب بود.
eng	pes	Do you play squash?	آیا اسکواش بازی میکنی؟
eng	pes	A lie can be halfway around the world before the truth gets its boots on.	حقیقت تا چکمه‌هایش را بپوشد، دروغ نیمی از جهان را دور زده است.
eng	pes	He went in place of me.	او به جای من رفت.
eng	pes	Our house, our rules.	چهار دیواری، اختیاری.
eng	pes	Tom only thinks about money.	تام فقط به پول فکر می کند.
eng	pes	What color is this?	این چه رنگیه؟
eng	pes	She often changes her mind.	او غالباً نظرش را تغییر می دهد.
eng	pes	Tom politely pretended not to notice that Mary had been crying.	تام مودبانه تظاهر کرد که متوجه گریه کردن مری نشده است.
eng	pes	He doesn't exist.	او وجود ندارد.
eng	pes	Tom double-checked his door to make sure it was locked.	تام دوباره درب را بررسی کرد تا مطمئن شود قفل است.
eng	pes	We do not respect the environment as much as we should.	آن قدر که باید به طبیعت احترام نمی‌گذاریم.
eng	pes	Congratulations!	ماشاءا..، ای والله، خیلی عالی!
eng	pes	This stool is made up of leather and wood.	این چهارپایه از چرم و چوب درست شده است.
eng	pes	Can you make yourself understood in English?	می‌توانید به زبان انگلیسی منظورتان را بفهمانید؟
eng	pes	Nowadays toilet and bathroom is one piece.	این روزا دستشویی و حمام یکیه.
eng	pes	Hi. How are you?	سلام، حالت چه طوره؟
eng	pes	Take the book which is lying on that table.	کتابی را که بر روی آن میز قرار دارد بردار.
eng	pes	I'll wait right outside.	من همین بیرون منتظر می مونم.
eng	pes	I don't have any brothers.	من هیچ برادری ندارم.
eng	pes	Summer begins early in my country.	تابستان در کشور من زود آغاز می شود.
eng	pes	She is in conflict with her father.	او با پدرش کلنجار می رود.
eng	pes	What does that word mean?	آن کلمه چه معنایی دارد؟
eng	pes	I bought it last week.	من این را هفته پیش خریدم.
eng	pes	Tom doesn't want you to discover the truth.	تام نمی خواهد که تو حقیقت را بفهمی.
eng	pes	Pakistan is a Muslim country.	پاکستان یک کشور اسلامی است.
eng	pes	I'm good, how 'bout you?	من خوبم. تو خوبی؟
eng	pes	Tom's being mean.	تام داره بدجنس میشه.
eng	pes	Tom isn't interested.	تام به این موضوع علاقه مند نیست.
eng	pes	She takes care of her old mother.	او از مادر پیرش مراقبت می کند.
eng	pes	We must find them.	باید پیدایشان کنیم.
eng	pes	All of you betrayed me.	تمام تان به من خیانت کردید.
eng	pes	This was her only mistake.	این تنها اشتباه او بود.
eng	pes	"Excuse me, do you speak English?" "Yes. A little."	ببخشید، شما انگلیسی صحبت می کنید؟ - بعله. یکم.
eng	pes	No way.	به هیچ وجه.
eng	pes	My business acquaintances know this number.	آشناهای حرفه‌ای من این شماره را می‌دانند.
eng	pes	I don't want the horse.	اسب را نمی‌خواهم.
eng	pes	In linguistics, the Sapir-Whorf Hypothesis states that there are certain thoughts of an individual in one language that cannot be understood by those who live in another language.	در زبان‌شناسی، فرضیه‌ی ساپیر-ورف می‌گوید که برخی افکار یک فرد در یک زبان برای افرادی که در زبان دیگری زندگی می‌کنند، قابل فهم نیست.
eng	pes	I accused him of having stolen the bike.	به دزدیدن دوچرخه متّهمش کردم.
eng	pes	I trusted them.	من به آنها اعتماد کردم.
eng	pes	She was a pioneer in this field.	او در آن زمینه پیشاهنگ بود.
eng	pes	There is a mistake in this sentence.	اشتباهی در این جمله هست.
eng	pes	The last election was such a hot contest that several ex-ministers lost.	آخرین انتخابات چنان رقابتی شدیدی بود که بسیاری از وزرای سابق در آن شکست خوردند.
eng	pes	Tom spilled red wine all over Mary's white dress.	تام شراب قرمز را ریخت روی لباس سفید مری.
eng	pes	We're booked on flight 308.	ما پرواز 308 رو رزرو کردیم.
eng	pes	We took turns cleaning the room.	ما به نوبت اتاق را تمیز مى کنیم
eng	pes	Years passed.	سالها گذشته است.
eng	pes	It was a very long meeting.	این دیدار بسیار طولانی بود.
eng	pes	Don't undo your bootlaces until you have seen the river.	تا به رودخانه نرسیده‌اید کفشتان را در نیاورید.
eng	pes	Wherever you go, I will follow.	هر جا که بروی، من دنبالت می آیم.
eng	pes	A half-doctor kills you and a half-religious scholar kills your belief.	نیم‌طبیب خطر جان، نیم‌فقیه خطر ایمان.
eng	pes	Your bag is on my desk.	کیفت بر روی میز من است.
eng	pes	Thanks for your explanation.	از توضیحات تان ممنونم.
eng	pes	This box is empty. It has nothing in it.	این جعبه خالی است. هیچ چیز درون آن نیست.
eng	pes	I can resist everything except temptation.	من در مقابل هر چیزی می‌توانم مقاومت کنم غیر از وسوسه.
eng	pes	In August 1990, Iraq invaded Kuwait.	در آگوست 1990، عراق به کویت حمله کرد.
eng	pes	He who wants a peacock must accept the difficulties of Hindustan.	هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد.
eng	pes	Every person who is alone is alone because they are afraid of others.	هر که تنهاست، تنهاست چون از دیگران می ترسد.
eng	pes	I am doing well, thank you.	من خوبم ، ممنون.
eng	pes	Looks like no one's home.	بنظر میرسه کسی خونه نیست.
eng	pes	You'll have to wait.	باید منتظر بمانید
eng	pes	We accused him of having stolen the bike.	به دزدیدن دوچرخه متّهمش کردیم.
eng	pes	You cannot make bricks without straw.	بدون کاه نمی‌توانید خشت بسازید.
eng	pes	Traffic noise is very harsh to the ear.	صدای ترافیک بسیار گوش خراش است.
eng	pes	If it were to rain tomorrow, the match would be postponed.	اگر قرار بود فردا باران ببارد، مسابقه به تعویق می‌افتاد.
eng	pes	It's my custom to go for a walk before breakfast.	عادت دارم که قبل از صبحانه برم قدم بزنم.
eng	pes	Answer the question.	به این سؤال پاسخ بده.
eng	pes	A miss by an inch is a miss by a mile.	آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
eng	pes	Better buy than borrow.	خریدن بهتر از به عاریت گرفتن است.
eng	pes	Where's my phone book?	دفتر تلفنم کجاست؟
eng	pes	Tom was terrified.	تام وحشت‌زده بود.
eng	pes	Japan is now very different from what it was twenty years ago.	ژاپن از آنچه که بیست سال پیش بود، بسیار تفاوت دارد.
eng	pes	That's an interesting proposal. I'll think about it.	پیشنهاد جالبی است. راجع به آن فکر خواهم کرد.
eng	pes	The accused is to appear before the court on Friday.	متهم مشخص می شود قبل از آنکه دادگاه تشکیل شود.
eng	pes	Nobody is perfect.	هیچکس کامل نیست.
eng	pes	A burnt child fears the fire.	مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسد.
eng	pes	This is my check number.	این شماره چک من است.
eng	pes	You're not half as clever as you think you are.	تو نصف هوشی هم که فکر می کنی رو نداری.
eng	pes	Where do you want to sell this?	این را می خواهی کجا بفروشی؟
eng	pes	I'm glad to have met you.	خوشحالم که توانستم شما را عمیقاً بشناسم.
eng	pes	You should have kept that a secret.	باید آن را محرمانه نگه می‌داشتید.
eng	pes	Is this a dream?	آیا این یک خیالست؟
eng	pes	A man is known by the company he keeps.	یک مرد از روی افرادی که با آنها معاشرت می‌کند شناخته می‌شود.
eng	pes	People worry a lot more about the eternity after their deaths than the eternity that happened before they were born. But it’s the same amount of infinity, rolling out in all directions from where we stand.	مردم دلواپس ابدیتی که بعد از مرگش می‌آید خیلی بیشتر از آنکه قبل از تولدش آمده‌بود هستند. اما مبلغ ابدیت برابر است و از آنجا که ایستاده‌ایم به هر سو می‌گسترد.
eng	pes	The woman is not beautiful.	زن زیبا نیست.
eng	pes	The flood of 1342 was the biggest deluge in the history of central Europe.	سیل ۱۳۴۲ بزرگترین سیلاب در تاریخ اروپای مرکزی بود.
eng	pes	All the girls seem to have fallen in love with Tom.	به نظر می رسد که تام دل تمام دخترها را برده است.
eng	pes	Answer the question.	سوال را جواب بدهید.
eng	pes	The password is "Muiriel".	کلمه عبور موریل است.
eng	pes	Grab him.	دستگیرش کن.
eng	pes	I am acquainted with the author.	من با نویسنده آشنا هستم.
eng	pes	Why is Tom not here?	چرا تام این جا نیست؟
eng	pes	I like to have hot soups.	من دوست دارم سوپ های داغ بخورم.
eng	pes	They were sanguine about the company's prospects.	آنها به چشم‌انداز شرکت خوشبین بودند.
eng	pes	Until you make peace with who you are, you'll never be content with what you have.	تا زمانی که با خود، سازش نکرده ای، هرگز نسبت به آنچه که داری، راضی نخواهی شد.
eng	pes	It won't stop bleeding.	خونریزی بند نمی آید.
eng	pes	Do you know the man whose house we have just passed?	تو مردی را که از خانه اش چند لحظه پیش گذشتیم، می شناسی؟
eng	pes	As Tom and Mary spent time together, they began to get to know each other better.	تام و ماری طی دورانی که باهم سپری می کردند، شروع به بهتر شناختن هم کردند.
eng	pes	My little brother is watching TV.	برادر کوچک من تلویزیون تماشا می‌کند.
eng	pes	Can you watch my dog while I’m away?	می توانی وقتی من در سفر هستم از سگم مراقبت کنی؟
eng	pes	Atheists will get their comeuppance on Judgment Day.	ملحدان سزای خود را در روز رستاخیز خواهند دید.
eng	pes	I use Firefox.	من از برنامه ی فایرفاکس استفاده می کنم.
eng	pes	Be cool.	خونسرد باش.
eng	pes	Tom was my best friend when I was a kid.	وقتی که من بچه بودم، تام بهترین دوست من بود.
eng	pes	Would you like something to drink?	آیا چیزی برای نوشیدن می خواهی؟
eng	pes	Tom seems really happy.	تام واقعاً خوشحال به نظر می‌رسد.
eng	pes	Sorry I didn't have a chance to talk with you after the meeting.	ببخشید فرصت نشد بعد از جلسه با شما صحبت کنم.
eng	pes	Drastic times call for drastic measures.	دوران ناگوار، روش های ناگوار می طلبند.
eng	pes	I don't see anything there.	اینجا هیچ چیزی نمی‌بینم.
eng	pes	That was on the news.	آن در اخبار بود.
eng	pes	That's an obsolete model.	آن یک مدل منسوخ شده است.
eng	pes	Let's go by bus.	بگذار با اتوبوس برویم.
eng	pes	It is hard for him to see without glasses.	برای او بدون عینک دیدن مشکل است.
eng	pes	Layla planned to rob a bank.	لیلا سرقت از یک بانک را برنامه‌ریزی کرد.
eng	pes	If I'd had more time, I'd have written a shorter letter.	اگر بیشتر وقت داشتم، یک نامهٔ کوتاه‌تر نوشته بودم.
eng	pes	A jack of all trades is master of none.	همه‌کاره و هیچ‌کاره.
eng	pes	Mary has an older sister and a younger brother.	مری خواهری بزرگ تر و برادری کوچک تر دارد.
eng	pes	Life is like riding a bicycle. To keep your balance you must keep moving.	زندگی مثل دوچرخه سواری است. برای حفظ تعادل باید در حرکت باشید.
eng	pes	Even now, many years after the Cold War, there is still much rancor between the Russians and the Germans, especially in areas once occupied by the Soviet Union.	حتی اکنون، سالها بعد از جنگ سرد، هنوز کینهٔ بسیاری بین روسها و آلمانی‌ها، خصوصاً در مناطقی که زمانی تحت اشغال اتحاد جماهیر شوروی بود، وجود دارد.
eng	pes	What is your phone number?	شماره تلفنت چیست؟
eng	pes	Something bad happened to Tom.	اتفاق بدی برای تام افتاد.
eng	pes	I'm very busy today.	امروز من خیلی کار دارم.
eng	pes	He is a little slow, but otherwise he is a good student.	او کمی کند است، وگرنه شاگرد خوبی است.
eng	pes	He lives in an enormous house.	او در یک خانه بزرگ زندگی می کند.
eng	pes	The crocodile is a protected species.	تمساح از گونه های تحت حمایت است.
eng	pes	She's worried about your safety.	او در مورد امنیت شما نگران است.
eng	pes	The damage has been done.	خسارت وارد شده است.
eng	pes	Add this to my bill.	این را به صورت‌حسابم اضافه کن.
eng	pes	German winters are colder than Italian ones.	زمستان‌های آلمان از ایتالیا سردتر است.
eng	pes	Nothing is as simple as it seems.	هیچ چیزی به آن سادگی که به نظر می‌رسد، نیست.
eng	pes	I have heard this story.	من این داستان را شنیده‌ام.
eng	pes	She gets prettier day by day.	او روز به روز زیباتر می شود.
eng	pes	She closed her eyes and made a wish.	چشم‌هایش را بست و یک آرزو کرد.
eng	pes	This book contains forty photographs.	این کتاب حاوی چهل عکس است.
eng	pes	I took care of my sick sister.	من از خواهر بیمارم مراقبت کردم.
eng	pes	That gave me a rough idea.	این به من ایده ای کلّی داد.
eng	pes	One fourth of the world's carbon dioxide emissions are from the United States. Its per-capita emissions are also the highest in the world.	یک چهارم انتشار دی اکسید کربن در جهان از ایالات متحده آمریکا است. سرانه انتشار گاز آن نیز بالاترین در جهان است.
eng	pes	Are you not tired?	آیا خسته نیستی؟
eng	pes	I accused her of having stolen the bike.	به دزدیدن دوچرخه متّهمش کردم.
eng	pes	What kind of jerk is this?	این دیگه چه کثافتیه؟
eng	pes	I'm so happy to see you again.	خیلی خوشحالم که دوباره می‌بینمت.
eng	pes	Your dog is very big.	سگت خیلی گنده است
eng	pes	You will write a letter.	تو نامه ای خواهی نوشت.
eng	pes	Sweet dreams!	خواب های خوش ببینی!
eng	pes	The Arctic ice is shrinking because the ocean under the ice is warming.	یخ‌های قطب شمال آب می‌شوند زیرا اقیانوس زیر یخ‌ها در حال گرم شدن است.
eng	pes	Tom doesn't always play by the rules.	تام همیشه مطابق قانون بازی نمی کند.
eng	pes	I prefer going out to staying home.	ترجیح می دهم به جای ماندن در خانه بیرون بروم.
eng	pes	Athletes usually abstain from smoking.	ورزشکاران معمولاً از استعمال دخانیات اجتناب می‌کنند.
eng	pes	This is a dream dictionary.	این یک کتاب تعبیر خواب است.
eng	pes	Marjane caught the cat.	مرجان گربه را گرفت.
eng	pes	You never have time for important things!	تو هیچگاه برای چیزهای مهم وقت نداری!
eng	pes	Do I need an operation?	آیا نیاز به عمل دارم؟
eng	pes	Tom's efforts have been rewarded.	تلاش های تام ارج نهاده شده اند.
eng	pes	Don't forget rule number three.	قانون شماره سه را فراموش نکن.
eng	pes	He was looking at himself in the mirror.	او به خودش در آینه نگاه می کرد.
eng	pes	China is larger than Japan.	چین بزرگتر از ژاپن است.
eng	pes	We looked for the boy and his bicycle that had disappeared.	ما برای یافتن پسربجه و دوچرخه اش که گم شده بود، جستجو کردیم.
eng	pes	The new plan was accounted practicable.	نقشه جدید قابل اجرا محسوب شد.
eng	pes	Thanks a lot!	خیلی متشکرم.
eng	pes	This man is very, very old.	این مرد خیلی خیلی پیر است.
eng	pes	It's nearly three o'clock.	نزدیک ساعت سه است.
eng	pes	Imagine a problem such as this: Suppose your brother has a car accident.	مشکلی نظیر این را تصور کنید: فرض کنید اتومبیل برادرتان تصادف کرده است
eng	pes	In Denver people tend to dress casually because it's the people are outdoorsy.	در دنور مردم ترجیح می دهند بلاس های راحت بپوشند چون خیلی اهل گشت و گذار هستند.
eng	pes	I am persuading him to come.	من او را وادار به آمدن می کنم.
eng	pes	I like listening to music.	من دوست دارم موسیقی گوش کنم.
eng	pes	Meg looks pleased with her new dress.	به نظر میرسد مگ از لباس جدیدیش راضی است.
eng	pes	For the time being, I intend to stay at a hotel.	در حال حاضر قصد دارم در هتل بمانم.
eng	pes	They explored the desert in quest of buried treasure.	آنها کویر را در جستجوی گنج کاوش کردند.
eng	pes	Good day!	روز به خیر
eng	pes	I've known him for a long time.	مدت زیادی است که من او را می شناسم.
eng	pes	Uncle Bob invited us to have dinner.	عمو باب ما را برای نهار دعوت کرد.
eng	pes	We agree.	ما به توافق رسیدیم.
eng	pes	Here's a magazine for you to read in the plane.	بفرمایید این مجله برای شماست تا در هواپیما مطالعه کنید.
eng	pes	Also Piotr and Lech are good friends.	پیتر و لخ نیز دوستان خوبی هستند.
eng	pes	He often eats breakfast here.	او معمولا اینجا صبحانه میخورد.
eng	pes	He pretended that he was a lawyer.	او مدعی بود که او یک وکیل است.
eng	pes	Ah! Snow!	آه! برف!
eng	pes	What's your favorite TV show theme song?	آهنگ برنامه تلویزیونی مورد علاقه ات چیست؟
eng	pes	What time is it?	ساعت چند است.
eng	pes	Why aren't you working?	چرا مشغول کار نیستی؟
eng	pes	A poll shows that an overwhelming majority is in favor of the legislation.	نظرسنجی نشان می‌دهد که اکثریت قاطع طرفدار این قانون هستند.
eng	pes	He often appears on TV.	او اغلب بر صفحه ی تلویزیون ظاهر می شود.
eng	pes	If we don't receive Tom's reply within the next three days, I think we should write him again.	اگر در سه روز آینده پاسخ تام به دستمان نرسد، به نظرم باید دوباره برایش نامه بنویسیم.
eng	pes	Tom stayed in Boston for a short while.	تام مدت کوتاهی در بوستون ماند.
eng	pes	Call me!	به من زنگ بزن!
eng	pes	I'd rather lose an argument to you than lose you to an argument.	من ترجیح می‌دهم دعوا را به تو ببازم تا اینکه تو را در دعوا ببازم.
eng	pes	Your heart's beating, alive and beating.	قلبت می زند،زنده وتپنده.
eng	pes	There is a written and an unwritten law. The one by which we regulate our constitutions in our cities is the written law; that which arises from customs is the unwritten law.	قانون نوشته و نانوشته ای وجود دارد. قانونی که ما از طریق آن، نهادهای خود را در شهرهایمان قاعده مند می سازیم، قانون نوشته است، قانونی که از عرف ناشی می شود، قانون نانوشته است.
eng	pes	Did you feed the dog this morning?	امروز صبح به سگ غذا دادی؟
eng	pes	Listen to those whom you think to be honest.	به حرف کسانی که فکر می‌کنید صداقت دارند، گوش کنید.
eng	pes	Heed the advice of the wise, make your most endeared goal, The fortunate blessed youth, listen to the old wise soul.	نصیحـت گوش کن جانا که از جان دوست‌تر دارند، جوانان سـعادتـمـند پـند پیر دانا را.
eng	pes	He was never sick.	او هرگز بیمار نبود.
eng	pes	Tom doesn't know much about sailing, does he?	تام که زیاد راجع به دریانوردی نمی داند. می داند؟
eng	pes	I thanked Tom for his time.	از تام بابت زمانی که گذاشت، تشکر کردم.
eng	pes	It is a sheer waste of time.	این یک اتلاف وقت محض است.
eng	pes	The little boy gazed at the huge elephant, eyes wide open.	آن پسر بچه با چشمانی باز به آن فیل بزرگ خیره شد.
eng	pes	I want to go to Tehran.	می‌خواهم به تهران بروم.
eng	pes	No sweet without sweat.	نا برده رنج، گنج میسر نمی‌شود.
eng	pes	You borrow books.	تو کتاب ها را امانت می گیری.
eng	pes	Does Tom dye his hair?	آیا تام موهایش را رنگ می کند؟
eng	pes	Where is Tehran?	تهران کجاست؟
eng	pes	The telephone is now out of order.	تلفن الان درست نیست.
eng	pes	I'm looking forward to seeing you again.	چشم‌انتظار دیدار مجدد شما هستم.
eng	pes	The exam included mathematics, physics and chemistry.	امتحان شامل ریاضیات، فیزیک و شیمی بود.
eng	pes	Will you get me some salt at the grocer's?	می‌توانی از بقالی برایم مقداری نمک بخری؟
eng	pes	Where is this place?	این‌جا کجاست؟
eng	pes	Ever since she fell in the kitchen, she hasn't been all there.	از زمانی که او در آشپزخانه افتاد، عقل سالم نداشته است.
eng	pes	I intend to file a formal complaint.	قصد کردم رسما شکایت کنم.
eng	pes	The oldest haircare tool is the comb, invented more than 5000 years ago in Persia.	قدیمیترین ابزار مراقبت از مو، شانه ای است که بیش از 5000 سال پیش، در ایران (پرشیا) اختراع شده بود.
eng	pes	He left three days ago.	او سه روز پیش از اینجا رفت.
eng	pes	A creaking door hangs longest.	دری که غژغژ می‌کند عمرش بیشتر است.
eng	pes	He was prone to anger.	او در معرض خشم بود.
eng	pes	There's no need to hurry. We have plenty of time.	نیازی به عجله نیست. ما زمان زیادی داریم.
eng	pes	It cannot be denied that crime is on the increase.	اینکه جنایت رو به افزایش است،نمی تواند انکار شود.
eng	pes	I prefer translating old sentences to adding new ones.	ترجیح می‌دهم جملات سابق را ترجمه کنم تا این که جملات جدید اضافه کنم.
eng	pes	Nobody's infallible.	هیچکس معصوم نیست.
eng	pes	Anytime you want.	هر وقت که بخواهی.
eng	pes	She seems the least shy of the three.	از سه تای دیگه کمتر خجالتی تره
eng	pes	The store is notorious for charging high prices.	این فروشگاه به خاطر تحمیل قیمت‌های بالا بدنام است.
eng	pes	Your only duty is to save your dreams.	تنها وظیفهٔ شما حفظ رؤیاهایتان است.
eng	pes	If possible, I'd like to receive an answer.	در صورت امکان، مایلم پاسخی دریافت کنم.
eng	pes	You trust people too much.	بیش از حد به مردم اعتماد می کنی
eng	pes	Maybe it will be exactly the same for him.	شاید برای او هم دقیقا همین طور است.
eng	pes	You already paid.	شما قبلاً مزد گرفتید.
eng	pes	I visited Paris a long time ago.	من خیلی وقت پیش پاریس بودم.
eng	pes	First they ignore you, then they laugh at you, then they fight you, then you win.	اول شما را نادیده می‌گیرند، بعد به شما می‌خندند، بعد با شما می‌جنگند، و بعد شما پیروز می‌شوید.
eng	pes	Can I take a break now?	می توانم الان استراحت کنم؟
eng	pes	Many drivers have a cavalier attitude towards the rules of the road.	بعضی از رانندگان رفتار چهارپا سواری نسبت به قوانین جاده دارند.
eng	pes	Can I get a kilo of chicken breast please?	لطفاً یک کیلو سینه مرغ به من بدهید؟
eng	pes	This is a low end restaurant.	رستوران شیکی نیست.
eng	pes	Epicure used to write: "I do not fear death. When it is death, I am not, when I am, it is not death."	اپیکور نوشته است: من از مرگ نمی ترسم. زمانی که مرگ باشد، من نیستم، زمانی که من هستم، مرگ نیست.
eng	pes	My father is an electric engineer.	پدر من مهندس الکترونیک است.
eng	pes	Wonderful!	حیرت آورست!
eng	pes	The cat's kittens are cute.	بچه های گربه با مزه اند.
eng	pes	All the man could do was obey them.	همه کاری که آن مرد می توانست انجام دهد، اطاعت کردن از آنها بود.
eng	pes	Her face was red.	چهره او قرمز بود.
eng	pes	He has a large family.	او خانواده‌ی بزرگی دارد.
eng	pes	Solitude is independence.	انزوا استقلال است.
eng	pes	Do you mind if I smoke?	ناراحت نمی شوی اگر که سیگار بکشم؟
eng	pes	Tom didn't want to see Mary in prison for a crime she didn't commit.	تام نمی خواست ماری را به خاطر جرمی که مرتکب نشده بود در زندان ببیند.
eng	pes	He detected his men's misconduct.	او به سوء رفتار افرادش پی برد.
eng	pes	Take care not to catch a cold.	مواظب باش که سرما نخوری.
eng	pes	A policeman asked the girls if the car was theirs.	پلیس از دختران پرسید که آیا ماشین مال آنهاست.
eng	pes	Are you not tired?	خسته نیستی؟
eng	pes	He directed all his energy to his business.	او همه انرژی خود را معطوف به کارش کرده است.
eng	pes	Your Chinese is awesome already.	زبان چینی شما الان هم عالی است.
eng	pes	We demand justice.	ما درخواست عدالت داریم.
eng	pes	Yesterday is when I bought a car.	دیروز، زمانی است که من یک ماشین خریدم.
eng	pes	Be careful or he'll stab you in the back.	مراقب نباشی از پشت به تو خنجر خواهد زد.
eng	pes	Millie has a book.	میلی کتاب دارد.
eng	pes	It is what it is.	همینی است که هست.
eng	pes	Did it help?	کمکی کرد؟
eng	pes	Vocabulary is the basis of language.	لغت پایه زبان است.
eng	pes	You don't like sashimi, do you?	تو ساشیمی دوست نداری، دوست داری؟
eng	pes	Work is not only important for economic benefits, the salary, but also for social and psychological needs, the feeling of doing something for the good of society.	کار نه تنها به خاطر عواید اقتصادی مانند درآمد مهم است، بلکه به جهت نیازهای اجتماعی وروانی مانند احساس انجام کاری مثبت برای جامعه، نیز مهم است.
eng	pes	Building the steel factory was a great enterprise.	ايجاد يک کارخانه فولاد، سرمايه‌گذاري بزرگي بود.
eng	pes	We should play a more active role in combating global warming.	باید در مبارزه با گرم شدن کره‌ی زمین نقش فعال‌تری ایفا کنیم.
eng	pes	We speak Japanese.	ما به ژاپنی حرف می‌زنیم.
eng	pes	I fell asleep watching TV.	در حین نگاه کردن تلویزیون خوابم برد.
eng	pes	What is your sister doing now?	خواهرت الان چه کار می کند؟
eng	pes	Didn't I tell you that you needed to study harder?	بهت نگفتم باید بیشتر درس می‌خواندی؟
eng	pes	This is a very old book.	این یک کتاب بسیار قدیمی است.
eng	pes	He was relieved of his heavy responsibility.	او از مسئولیت سنگین خود رها شد.
eng	pes	Which do you like better, Coke or Pepsi?	کدام را بیشتر دوست داری، پپسی یا کوکا؟
eng	pes	The police spent hours searching Tom's place, but they couldn't find the murder weapon.	پلیس ساعتها اقامتگاه تام را گشت، امّا آنها نتوانستند چیزی بیابند.
eng	pes	She is proud of her students.	او به پسر مدرسه ای اش افتخار می کند.
eng	pes	You've put on weight.	چاق شدی.
eng	pes	Her right eye is blind.	چشم راست او کور است.
eng	pes	He keeps telling the same jokes over and over again.	او مدام یک جک را چندین بار می گفت.
eng	pes	He repeated his question.	او سؤالش را تکرار کرد.
eng	pes	Are you married or are you single?	شما متأهلید یا مجرد؟
eng	pes	It's hard.	سخت است.
eng	pes	This box is from Jobe.	این جعبه از جوب است.
eng	pes	That flower is edible.	این گل خوردنی است.
eng	pes	One day I met him.	روزی دیدمش.
eng	pes	Whose book is this?	این کتاب کیه؟
eng	pes	Late autumn in Scotland is rather cold.	اواخر پاییز در اسکاتلند نسبتاً سرد است.
eng	pes	Every mistake made me stronger.	هر اشتباه مرا قوی تر کرد.
eng	pes	Open the door for love.	در را برای عشق بگشای.
eng	pes	We season with salt.	ما با چاشنی نمک طعم می دهیم.
eng	pes	You're really a number-one fool.	تو واقعا خنگ درجه یکی
eng	pes	"I'm looking for a song name." "How does it go?" "It goes like da dada da da."	دنبال اسم یک آهنگ می گردم. یکمش رو بخون. این جوریه دین دینگ دینگ
eng	pes	You won’t mollify him with that explanation.	شما او را با آن توضیح تسکین نمی‌دهید.
eng	pes	The grade seven and the grade eight students both have completely separate timetables.	دانش‌آموزان پایهٔ هفتم و دانش‌آموزان پایهٔ هشتم برنامه‌های کلاسی کاملاً متفاوتی دارند.
eng	pes	Let's play twenty questions.	بیایید مسابقه ی بیست سئوالی بازی کنیم.
eng	pes	I agree to your proposal.	من تقاضایت را می پذیرم.
eng	pes	Tom took part in the kidnapping of Mary's daughter.	تام در ربودنِ دخترِ مری شرکت داشت.
eng	pes	Asked to marry him, I was at a loss for words.	ازم خواست باهاش ازدواج کنم من نتونستم چیزی بگم (دهنم بسته شده بود)
eng	pes	Take it.	بگیرش
eng	pes	They are crazy about jazz.	آنها دیوانه ی موسیقی جازند.
eng	pes	Don't teach fish to swim.	لازم نیست به ماهی شنا کردن را یاد بدهی.
eng	pes	It's not my business.	این به من ربطی ندارد
eng	pes	I bought this printer yesterday.	من این چاپگر رادیروز خریدم.
eng	pes	I cannot help laughing at the joke.	من نتوانستم جلو خنده ام را به آن جوک بگیرم.
eng	pes	He uses bitcoins to purchase illicit drugs.	او از بیت‌کوین برای خریدن موادّ مخدّر استفاده می‌کند.
eng	pes	Our destiny depends on our decisions.	سرنوشت ما به تصمیمات ما بستگی دارد.
eng	pes	They are in the way.	آنها در راهند.
eng	pes	When was this university founded?	کی این دانشگاه تأسیس شده است؟
eng	pes	I live in the Andromeda Galaxy.	من در کهکشان آندرومدا زندگی می کنم.
eng	pes	There were a lot of murders last year.	پارسال قتل‌های زیادی اتفاق افتاد.
eng	pes	Love is like the moon; when it does not wax, it wanes.	عشق مانند ماه است، هنگامی که رشد نکند، تقلیل می‌یابد.
eng	pes	These books are my best friends.	این کتابها بهترین دوستان من هستند.
eng	pes	She thought of herself as charming enough.	او تصور می کرد که به قدر کافی جذاب است.
eng	pes	I walk my dog in the park every morning.	من هر روز صبح سگم را برای قدم زدن به پارک میبرم.
eng	pes	Where there's a will, there's a way.	خواستن توانستن است.
eng	pes	The sun is red.	آفتاب قرمز است.
eng	pes	We forgive ourselves everything and others nothing.	ما همهٔ اعمال خود را می‌بخشیم اما هیچ چیز از دیگران نمی‌بخشیم،
eng	pes	Do you have plans for tomorrow night?	برنامه ای برای فردا شب داری؟
eng	pes	Mustafa Kemal Atatürk proclaimed the Turkish Republic in 1923.	مصطفی کمال آتاتورک جمهوری ترک را در سال ۱۹۲۳ اعلان کرد.
eng	pes	I've never seen a bird like that, before or since.	هیچ پرنده ای مثل اون ندیدم. نه قبلش و نه بعدا.
eng	pes	This radio is out of order.	این رادیو کار نمی کند.
eng	pes	Hurry, and you will catch the train.	عجله کن، تا به قطار برسی.
eng	pes	He greeted the man, and came back home, to his normal, boring routine.	او با مرد ملاقات کرد و بعد به خانه بازگشت، به زندگی روزمره عادی و خسته کننده اش.
eng	pes	He decided to sell the car.	تصمیم گرفت ماشین را بفروشد.
eng	pes	Please take off your shoes.	لطفاً کفشهایت را در بیاور.
eng	pes	I'm so happy.	من بسیار خوشحالم.
eng	pes	Tom is kissing his wife.	تام دارد همسرش را می بوسد.
eng	pes	Did you understand your mistake?	اشتباهت را فهمیدی؟
eng	pes	Show me you're brave.	به من شجاعتت را نشان بده.
eng	pes	Most Japanese temples are made of wood.	اکثر معبدهای ژاپنی از چوب ساخته شده‌اند.
eng	pes	She took a deep breath.	او نفس عمیقی کشید.
eng	pes	Do you know anything about Tom?	چیزی در مورد تام میدانی؟
eng	pes	After dinner sit a while, after supper walk a mile.	بعد از نهار کمی استراحت کنید، بعد از شام یک کیلومتر راه بروید.
eng	pes	Tom dropped by Mary's home every day for lunch.	تام هر روز برای ناهار سرزده به خانه‌ی ماری می آمد.
eng	pes	The fact is that people are good. Give people affection and security, and they will give affection and be secure in their feelings and their behavior.	حقیقت این است که مردم خوب هستند، به آنها مهربانی و امنیت اعطا کن؛ بعد آن ها مهربان خواهند بود و در احساسات و رفتارشان نیز ایمن خواهند شد.
eng	pes	Cyber activists want to meet with the Supreme Leader.	سایبریها دیدار با رهبری را میخواهند.
eng	pes	In life, if you don’t risk anything, you risk everything.	در زندگی اگر هیچگاه ریسک نکنی، همه چیز را ریسک کرده ای.
eng	pes	He doesn't understand you.	او تو را درک نمی کند.
eng	pes	I think Tom will come, but it's hard to say for sure.	فکر کنم تام می آید. امّا دشوار می توان با اطمینان چنین گفت.
eng	pes	Millie has a dog.	میلی سگ دارد.
eng	pes	I cannot afford to buy a new car.	من نمی توانم پول خریدن یک ماشین جدید را جور کنم.
eng	pes	Which do you like better, rock music or classical music?	از کدامیک بیشتر خوشتان می‌آید، موسیقی راک یا موسیقی کلاسیک؟
eng	pes	Although the phrase "world peace" sounds attractive, the road to world peace is very long and full of troubles.	هر چند که عبارت "صلح جهانی" جذاب به نظر می رسد، اما مسیر صلح جهانی بسیار طولانی و پر از مشکلات است.
eng	pes	He asked me for some money.	او از من مقداری پول خواست.
eng	pes	Confide in me.	به من اعتماد کن.
eng	pes	I am happy to hear your voice.	از اینکه صدایت را بشنوم خوشحال می شوم.
eng	pes	Oh! I know the man.	اوه! من این مرد را می شناسمم.
eng	pes	These bacteria have mutated into forms that are resistant to certain drugs.	این باکتری‌ها به گونه‌هایی جهش پیدا کرده‌اند که در برابر داروهای خاصّی مقاوم‌اند.
eng	pes	Step aside.	از یک کنار قدم بردار.
eng	pes	If my brother would have been there, he would have known what to do.	اگر برادر من آنجا بود، می دانست چه کار کند.
eng	pes	I want to go with you.	می خواهم با تو بیایم.
eng	pes	He went to Italy for the purpose of studying music.	او به ایتالیا رفت به قصد خواندن موسیقی.
eng	pes	My father has been out of work for a year.	پدرم به مدت یک سال بیکار بوده است.
eng	pes	Can you do it in one day?	میتونی اینو در یک روز انجام بدی
eng	pes	Do you play a musical instrument?	آیا تو سازی موسیقیایی می نوازی؟
eng	pes	Musicians are usually sensitive to criticism.	موسیقی‌دانان معمولاً نسبت به انتقاد حساس هستند.
eng	pes	The ring is cursed.	حلقه نفرین شده است.
eng	pes	What is the voltage?	ولتاژش چیست؟
eng	pes	Lead is easily bent.	سرب به راحتی خم می شود.
eng	pes	I'm going to Hokkaido.	من به هوکایدو می‌روم.
eng	pes	The work is actually finished.	کارم واقعا تمام شده است.
eng	pes	I can't remember her name.	من نمی توانم نام او را به خاطر آورم.
eng	pes	He was a pioneer in this field.	او در آن زمینه پیشاهنگ بود.
eng	pes	A computer is an absolute necessity now.	اکنون کامپیوتر یک ضرورت مسلم است.
eng	pes	I can take a rest at last.	بالاخره می تونم یک استراحتی بکنم.
eng	pes	She gets up the earliest in my family.	او زودتر از همه در خانواده من از خواب بیدار می شود.
eng	pes	You can come as often as you like.	هر بار که دوست داشته باشی می تونی بیایی.
eng	pes	My cooking had almost burnt by the time I came to the kitchen.	غذایم تقریبا سوخته بود وقتی که به آشپز خانه آمدم.
eng	pes	That was the P-wave just now. The S-wave is coming.	این حالا پیش لرزه بود لرزه اصلی هم میاد
eng	pes	There is no choice.	انتخابی وجود ندارد.
eng	pes	If you can't make peace with yourself, how are you going to make peace with anyone else?	اگر نتوانید با خودتان صلح کنید، چگونه می خواهید با دیگران صلح کنید؟
eng	pes	Who is playing the piano?	چه کسی پیانو می نوازد؟
eng	pes	I'm an atheist.	من خداناباور هستم.
eng	pes	She was always quarreling with her parents.	او همیشه با پدر و مادرش دعوا میکرد.
eng	pes	Please show me a tangible example.	لطفاً به من یک مثال ملموس نشان بده.
eng	pes	The new store is going to open next week.	فروشگاه جدید هفته‌ی آینده باز می‌شود.
eng	pes	What do you mean, you can't help me?	منظورت چیه که نمی توانی به من کمک کنی؟
eng	pes	From that distance, the ship is similar to an island.	در آن فاصله، آن کشتی شبیه یک جزیره است.
eng	pes	When Tom stopped for a stop sign, his engine stalled.	وقتی تام مقابل تابلوی ایست ایستاد، موتورش واماند.
eng	pes	This morning Tom had vegetable soup.	امروز صبح تام سوپ سبزیجات خورد.
eng	pes	Stay back.	عقب واستا.
eng	pes	The cold weather continued for three weeks.	هوای سرد تا سه هفته ادامه یافت.
eng	pes	I'm not hungry.	من گرسنه نیستم.
eng	pes	You've got small eyes.	چشم‌های کوچکی داری.
eng	pes	If you do it a bit slower, it goes quicker.	اگر کمی آرام تر انجامش دهی، کار سریع تر پیش می رود.
eng	pes	We survived by sheer luck.	ما با خوش‌شانسی محض نجات یافتیم.
eng	pes	I am from Budapest.	من از بوداپست هستم.
eng	pes	I lay down on the bed.	روی تخت دراز کشیدم.
eng	pes	Mom often said time is money	مامان اغلب می گفتند، که وقت پول است.
eng	pes	I would have liked to buy those gloves.	دوست می‌داشتم آن دست‌کش‌ها را بخرم.
eng	pes	He was very patient.	او خیلی صبور بود.
eng	pes	Older people are more prone to injury.	افراد مسن‌تر بیشتر در معرض جراحت هستند.
eng	pes	Everyone, say cheese.	همه بگن هلووو
eng	pes	I am a very sad person.	من آدم بسیار غمگینی هستم.
eng	pes	Life is not an empty shell.	زندگی یک پوسته خالی نیست.
eng	pes	It's snowing.	دارد برف می بارد.
eng	pes	I've told you a million times not to exaggerate.	من به شما یک میلیون بار گفتم اغراق نکنید.
eng	pes	May God bless you.	خدا عمرت بده!
eng	pes	This is my computer.	این کامپیوتر من است.
eng	pes	You're funny.	شما بامزه هستید.
eng	pes	Come with me.	با من بیا.
eng	pes	The trail was not clearly marked.	مسیر دقیق مشخص نشده بود.
eng	pes	Everyone's laughing.	همه می‌خندند.
eng	pes	Ali is a good person.	علی انسان خوب است.
eng	pes	A jack of all trades is master of none.	کسی که همه کار انجام می‌دهد استاد هیچ‌ کاری نیست.
eng	pes	How do you know that the patient is not feigning illness?	چه طور شما می فهمید که بیمار خود را به مریضی نمی زند؟
eng	pes	I'm scared of big, black, hairy tarantulas!	من از رطیل های بزرگ سیاه پشمالو می ترسم.
eng	pes	The businessman is thinking of receding from the contract.	تاجر در فکر کنار کشیدن از قرارداد است.
eng	pes	Even if I had wished to stop, I couldn't.	حتی اگر می خواستم توقف کنم، نمی توانستم.
eng	pes	Don't put all your eggs in one basket.	همه تخم مرغ هایتان را در یک سبد نگذارید.
eng	pes	Is there such a thing as an honest politician?	آیا چیزی بعنوان سیاستمدار درستکار وجود دارد؟
eng	pes	I heard it on the radio.	من این را از رادیو شنیدم.
eng	pes	She wants a new dog.	او سگی جدید می خواهد.
eng	pes	Do you speak French?	آیا فرانسوی بلد هستی؟
eng	pes	Raising a daughter is like watering your neighbour's garden.	دختر بزرگ کردن مثل آب دادن باغچهٔ همسایه است.
eng	pes	I want to learn karate.	می خواهم کاراته یاد بگیرم.
eng	pes	Tom can swim like a fish.	تام می توان مانند یک ماهی شنا کند.
eng	pes	Astonishment deprived me of speech.	از شدت تعجب زبانم بند آمد.
eng	pes	We don't tolerate bigotry.	ما تعصب را تحمل نمی‌کنیم.
eng	pes	Jane has made great progress in Japanese.	جین در ژاپنی پیشرفت زیادی کرده است.
eng	pes	I am standing here, face to face with nothing.	من اینجا ایستاده ام، رودررو با هیچ.
eng	pes	Lech is interested in history.	لخ به تاریخ علاقه دارد.
eng	pes	I'm very impressed by your work.	من خیلی تحت تأثیر کار تو قرار گرفتم.
eng	pes	Slight inattention can cause a great disaster.	کوچک ترین بی توجهی ممکنه به فاجعه ختم بشه
eng	pes	A diamond that hasn't been cut does't shine.	الماسی که برش نخرده نمی‌درخشد.
eng	pes	How many episodes of One Piece have you watched?	چند قسمت از ون پیس دیدی؟
eng	pes	She sat smoking.	او نشست و سیگار کشید.
eng	pes	He said, "I'm trying too much, but I don't achieve any success."	او گفت: من خیلی تلاش می کنم ولی موفقیتی به دست نمی آورم.
eng	pes	Some stars began to appear in the night sky.	تعدادی از ستارگان شروع به پیدا شدن در آسمان شب کردند.
eng	pes	Amnesia means "loss of memory".	بیماری فراموشی به معنای «از دست رفتن حافظه» است.
eng	pes	After a storm comes a calm.	پس از طوفان، آرامش گسترده می‌گردد.
eng	pes	A good man in an evil society seems the greatest villain of all.	انسان نیک در جمع اشرار، شریرترین آن‌ها به نظر می‌رسد.
eng	pes	I eat some cheese.	من مقداری پنیر میخورم.
eng	pes	A lie has no legs.	دروغ پا ندارد.
eng	pes	I am reading Persian.	من در رشته زبان فارسی تحصیل می کنم.
eng	pes	I love cats.	من گربه ها را دوست دارم.
eng	pes	Tom wondered what had happened.	تام از خود پرسید که چه اتفاقی افتاده است.
eng	pes	Change trains at Sendai Station for Tokyo.	در ايستگاه سنداي قطار را به مقصد توکيو عوض کن.
eng	pes	He must have taken the wrong train.	می بایست او اشتباهی سوار قطار شده باشد.
eng	pes	Tom is taller than Mary.	تام بلندقدتر از ماری است.
eng	pes	I'm writing a letter.	من نامه را می نویسم.
eng	pes	A polar bear is a rectangular bear after a coordinate transform.	یک خرس قطبی بعد از یک تبدیل مختصات یک خرس چهارگوش است.
eng	pes	Some people can suck the life from you.	بعضی از مردم زندگی را از وجودت می مکند.
eng	pes	Everyone is insane, in his or her own way.	هر کس به شیوهٔ خودش دیوانه است.
eng	pes	I have to go shopping; I'll be back in an hour.	من به خرید می روم و یک ساعته بر می گردم.
eng	pes	Write your name in capital letters.	نام خود را با حروف بزرگ بنویسید.
eng	pes	I met Yoko on my way to the theater.	من در راه رفتن به تئاتر با یوکو ملاقات کردم.
eng	pes	When can I swim here?	چه موقع می توانم شنا کنم؟
eng	pes	I found you.	شما را پیدا کردم.
eng	pes	There are some adults who have never been children.	بعضی بزرگسالان هرگز کودک نبوده‌اند.
eng	pes	They abstain from alcohol.	از الکل اجتناب می‌کنند.
eng	pes	Are you a singer?	شما یک خواننده هستید؟
eng	pes	Are you coming to our house, Sarah?	میای خونه ما سارا؟
eng	pes	Tom hid the book under his pillow.	تام کتاب را زیر بالشش پنهان کرد.
eng	pes	You are beautiful.	تو زیبا هستی.
eng	pes	I don't want to take that risk.	من قصد ندارم آن ریسک را بکنم.
eng	pes	How high mountain that is!	چه کوه بلندیه!
eng	pes	He didn't trust his brother enough to confide in him.	او به برادرش به اندازه کافی اعتماد نکرد تا او را محرم خود سازد.
eng	pes	I'll give you as much time as you need.	به هر اندازه که نیاز دارید به شما وقت خواهم داد.
eng	pes	God made time, but man made haste.	خدا زمان را آفرید و انسان عجله را.
eng	pes	It was civil of him to offer his seat to the old man.	این نشانه متمدن بودنشه که صندلیش رو داد به اون پیرمرد.
eng	pes	She fought for the emancipation of women.	او برای رهایی زنان جنگید.
eng	pes	I learned to live without her.	یاد گرفتم که بدون او زندگی کنم.
eng	pes	What for?	به چه دلیلی؟
eng	pes	My bag is too old. I must buy a new one.	کیف من کهنه است. من باید یکی نو بخرم.
eng	pes	Are you fond of music?	آیا شما دیوانهٔ موسیقی هستید؟
eng	pes	I am at your service.	در خدمتت هستم.
eng	pes	Where is law college?	دانشکده حقوق کجاست؟
eng	pes	That which does not kill us makes us stronger.	چیزی که ما را نکشد، قویترمان می کند.
eng	pes	You need a bit of courage to say that you love him.	کمی جرأت نیاز داری تا به او بگویی که دوستش داری.
eng	pes	Why are you here today?	چرا امروز اینجا هستی؟
eng	pes	They spent the night on the beach.	آنها شب را در ساحل گذراندند.
eng	pes	She played the piano with enthusiasm.	او با اشتیاق پیانو می زد.
eng	pes	One kilogram of tomato sauce is equivalent to two kilograms of tomatoes.	یک کیلو سس گوجه برابر با دوکیلو گوجه است.
eng	pes	Tell him I'll call back later.	بهش بگو بعدا بهش زنگ میزنم.
eng	pes	The investigation is under way.	تحقیقات شروع می شود.
eng	pes	In the south of China, the situation is different.	در جنوب چین ،وضعیت متفاوت است
eng	pes	He longs for the fellowship of the rich.	او آرزوی رفاقت با پولدارها را دارد.
eng	pes	Don't talk to me!	با من حرف نزن!
eng	pes	I have to go.	باید بروم.
eng	pes	Where are you from in Canada?	اهل کجای کانادا هستی؟
eng	pes	I don't understand its significance.	اهمیتش را نمی فهمم.
eng	pes	The drama brought a lump to my throat.	نمایش درام بغض بر گلویم آورد.
eng	pes	Fadil was intoxicated.	فاضل مست بود.
eng	pes	She is not here.	او اينجا نيست.
eng	pes	The situation is getting worse and worse day by day.	وضعیت روز به روز بدتر و بدتر می‌شود.
eng	pes	There are islands in the sea.	در دریا جزیره هایی وجود دارند.
eng	pes	I was busy yesterday.	من دیروز سرم خیلی شلوغ بود.
eng	pes	I left my credit card at home.	کارت اعتباریم را خانه جا گذاشتم.
eng	pes	Old habits die hard.	ترک عادت موجب مرض است.
eng	pes	What's up?	چه خبر؟
eng	pes	Talk to him.	با او حرف بزن.
eng	pes	May I help you?	آیا می‌توانم تو را کمک کنم.
eng	pes	Read this book from cover to cover.	این کتاب را از اول تا آخر بخون.
eng	pes	My friend always jokes when I am not in the right mood.	دوست من همیشه وقتی که من حس و حالش رو ندارم شوخی میکنه.
eng	pes	What's the weather like there?	هوا اونجا چطوره؟
eng	pes	I had not gone a mile when it began to rain.	یک مایل نرفته بودم که باران شروع شد.
eng	pes	Everything flows.	همه چیز جریان دارد.
eng	pes	He can't stick to anything very long.	نمی تونه یک کاری رو برای مدت طولانی ادامه بده.
eng	pes	Your efforts are futile.	تلاشهایت بیهوده هستند.
eng	pes	You're really not stupid.	تو واقعا احمق نیستی.
eng	pes	I pet a cat today.	من امروز یک گربه را اهلی کردم
eng	pes	This article is full of legal jargon.	این مقاله پر از اصطلاحات حقوقی است.
eng	pes	He came by car.	او با ماشین آمد.
eng	pes	I think that China will play an active role.	فکر می‌کنم چین نقش فعالی خواهد داشت.
eng	pes	He readily agreed to it.	او بی درنگ با آن موافقت کرد.
eng	pes	She shut the door.	او در را بست.
eng	pes	He has a big family.	او خانواده‌ی بزرگی دارد.
eng	pes	Tom is a fanatic.	تام یک افراطی است.
eng	pes	We discussed the matter with each other.	ما مساله را با یکدیگر مورد بررسی قرار دادیم.
eng	pes	This book is mine.	این کتاب مال من است.
eng	pes	Will you go on foot or by bus?	پیاده میری یا با اتوبوس؟
eng	pes	This sentence contains an error.	این جمله خطا دارد.
eng	pes	I come from Holland.	من از هلند میام.
eng	pes	What is love?	عشق چیست؟
eng	pes	"I see," said the blind man, as he picked up his hammer and saw.	مرد نابینادر حالیکه چکش و اره رابرمی داشت گفت : می بینم
eng	pes	I'm afraid I can't make it at that time.	من نگران هستم، که نتوانم در موقع مقرر آن را درست کنم.
eng	pes	The candle went out by itself.	شمع خود به خود خاموش شد.
eng	pes	The roof is really in need of repair.	پشت بام واقعا به تعمیر احتیاج دارد.
eng	pes	Speak up!	حرفت را بزن!
eng	pes	Please turn off the light.	لطفا چراغ را خاموش کن.
eng	pes	Watch out for cars when you cross the street.	مراقب ماشین ها باش وقتی که از خیابان عبور می کنی.
eng	pes	I'm Irish.	ایرلندی هستم.
eng	pes	I don't believe in group therapy.	من به گروه درمانی اعتقادی ندارم.
eng	pes	Tom is scrupulous in matters of business.	تام در موارد حرفه‌ای موشکافانه است.
eng	pes	Where've you been?	کجا بوده‌اید؟
eng	pes	Tom took me under his wing.	تام مرا تحت حمایت خودش قرار داد.
eng	pes	I thought I could trust you.	فکر کردم می‌توانم بهت اعتماد کنم.
eng	pes	We are Australian.	ما از استرالیا هستیم.
eng	pes	This is by far the best seafood restaurant in this area.	این تا کنون بهترین رستوران غذاهای دریایی در این منطقه است.
eng	pes	You go to school, right?	مدرسه که می‌روی، درست است؟
eng	pes	We spoke yesterday.	ديروز ما صحبت می کردیم.
eng	pes	How many CDs do you have?	چند سی دی دارید؟
eng	pes	All hope was gone.	هیچ امیدی نما نده بود
eng	pes	Do you let your children drink coffee?	می ذارید بچه هاتون قهوه بخورند؟
eng	pes	She asked me to help her with the work.	او از من خواست در کار به او کمک کنم.
eng	pes	An unjust peace is better than a just war.	صلح غیرمنصفانه بهتر از جنگ منصفانه است.
eng	pes	I love you.	دوسِت دارم. عاشِقِتم.
eng	pes	Your best teacher is your last mistake.	بهترین آموزگار، اشتباه آخرتان است.
eng	pes	The sea was as smooth as glass.	دریا مثل شیشه صاف بود.
eng	pes	Remember to lock the door.	یادت باشد در را قفل کنی.
eng	pes	I spent the weekend with my friends.	آخر هفته را با دوستانم گذراندم.
eng	pes	Tom almost never gets scared.	تام تقریبا هرگز وحشت زده نمی شود.
eng	pes	It is hard to distinguish you from your brother.	تشخیص دادن تو از برادرت دشوار است.
eng	pes	You always try to blame somebody else.	همیشه سعی می کنی دیگران رو متهم کنی
eng	pes	My father always took me to school when I was young.	پدر من همیشه مرا به مدرسه می رساند وقتی که من کوچک بودم.
eng	pes	You'll soon come to enjoy the food and drink here.	به زودی از غذا و نوشیدنی اینجا لذت خواهید برد.
eng	pes	Don't open your umbrella in the hall.	در سالن چترت را باز نکن.
eng	pes	My gut feeling is that Tom won't show up tomorrow.	به دلم افتاده که فردا تام سروکله‌اش پیدا نمیشه.
eng	pes	It's too bad that I don't need to lose weight.	حیف که لازم نیست لاغر شوم.
eng	pes	How's your project coming along?	پروژه‌ی شما چطور پیش می‌رود؟
eng	pes	This area is hotter than the Sahara desert.	اینجا از صحرا هم گرم تر است.
eng	pes	It's sheer madness.	این دیوانگی محض است.
eng	pes	She has seen better days.	او روزهای بهتری را شاهد بوده است.
eng	pes	Tom will be fine, won't he?	تام حالش خوب می‌شه، مگه نه؟
eng	pes	It doesn't look like we'll get paid this week.	به نظر نمی رسه این هفته حقوق بگیریم
eng	pes	Time passes quickly.	زمان سریع می گذرد.
eng	pes	A poor workman blames his tools.	وقتی زمین سفت است، گاو از چشم گاو می بیند.
eng	pes	He works at a restaurant in Japan.	او در یک رستوران در ژاپن کار می کند.
eng	pes	Please.	لطفآ.
eng	pes	I wish you'd come last night.	ای کاش دیشب آمده بودی.
eng	pes	My brother worked in Tehran for a few years	برادرم چندین سال در تهران کار کرد
eng	pes	We are working in the interest of peace.	ما در جهت صلح تلاش می کنیم.
eng	pes	I stopped smoking and drinking.	من کشیدن سیگار و مصرف الکل را متوقف کردم.
eng	pes	My wife is a doctor.	همسر من دکتر است.
eng	pes	Come in.	بیا داخل. بیا تُو.
eng	pes	Dublin is the capital of Ireland.	دوبلین پایتخت ایرلند است.
eng	pes	You may use my bicycle such as it is.	می‌توانی از دوچرخه‌ام همینطوری که هست، استفاده کنی.
eng	pes	I was given a nasty look when I asked for my prescription at the local doctor's.	چپ چپ نگام کردند وقتی از دکتر خواستم نسخه م رو بده
eng	pes	Sometimes I think I'll never be on my own. Both of my parents always seem to need my help.	بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم هیچ وقت به حال خودم نخواهم بود. پدر و مادرم هر دو انگار همیشه به کمک من احتیاج دارند.
eng	pes	Lord! I object.	خدایا! من اعتراض دارم.
eng	pes	Violence is a weak force.	خشونت، نیرویی ضعیف است.
eng	pes	A cat may look at a king.	به اسب شاه گفته یابو.
eng	pes	I have some acquaintance with chemistry.	من با شیمی آشنایی مختصری دارم.
eng	pes	Absence makes the heart grow fonder.	دوری و دوستی.
eng	pes	His good nature seems to fulfill the role of reducing the family's trouble.	به نظرمی رسد ذات نیک اونقش التیام دهنده ی مشکلات خانواده را تحقق می بخشد.
eng	pes	Kent is the born leader.	کنت یک رهبر زائیده شده است.
eng	pes	Although he was writing carefully, he had many mistakes in his writing task.	گرچه که او با دقت می نوشت ولی اشتباهات زیادی در انشایش داشت.
eng	pes	Iranian people strongly believe in the Persian character of the Persian Gulf.	مردم ایران به شدت به ماهیت پارسی خلیج فارس باور دارند.
eng	pes	What did you eat for dinner?	شام چی خوردی؟
eng	pes	Amy wants something new to wear.	امی می خواهد چیزی نو بپوشد.
eng	pes	A fox is not caught twice in the same snare.	عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود.
eng	pes	Tom likes cats.	تام گربه ها را دوست دارد.
eng	pes	Hope demands hard-work.	امید تلاش را طلب می کند.
eng	pes	I'm feeling much better.	حال به مراتب بهتری دارم.
eng	pes	He felt in his pocket for his lighter.	او برای فندک دست به جیبش برد.
eng	pes	Oh my God! There is no objection in your kingdom.	خدایا! من اعتراض ندارم.
eng	pes	It's a blessing in disguise.	وقتی چیزی به نظر بد میاد ولی نتیجه ش خوبه.
eng	pes	When I met Anka in Bucharest she was studying.	وقتی آنکا را در بخارست ملاقات کردم مشغول درس خواندن بود.
eng	pes	I still love you.	من هنوز دوسِت دارم. هنوزعاشِقِتم.
eng	pes	Hurry up.	عجله کن!
eng	pes	Do you know any restaurants with good Korean food?	آیا رستورانی با غذای خوب کره ای می شناسی؟
eng	pes	Millie has a dog.	میلی سگ دارد.
eng	pes	I have a plastic cup.	من لیوان پلاستیکی دارم.
eng	pes	He stayed here for a short time.	او برای مدت کوتاهی در اینجا ماند.
eng	pes	This text is aimed at beginners.	این متن برای مبتدی ها در نظر گرفته شده است.
eng	pes	This bus will take you to the museum.	این اتوبوس شما را تا موزه می برد .
eng	pes	What is the capital of Haiti?	پایتخت هائیتی کجاست؟
eng	pes	We'll meet on Sunday.	یکشنبه ملاقات خواهیم کرد.
eng	pes	I'm now staying at my uncle's.	در حال حاضر، در منزل عمویم اقامت دارم.
eng	pes	No future can compensate for what you let happen in the present.	هیچ آینده‌ای نمی‌تواند آنچه امروز اجازه می‌دهید اتفاق بیفتد را جبران کند.
eng	pes	You're impatient.	شما نابردبار هستید.
eng	pes	To get the full value of joy, you must have someone to divide it with.	برای گرفتن ارزش واقعی شادی، باید آن را با کسی تقسیم کنید.
eng	pes	The girls spread many false rumors and lies about Mary.	دختران در مورد مری شایعات و دروغ های زیادی پراکندند.
eng	pes	Who made the doll?	چه کسی عروسک را درست کرده است؟
eng	pes	Mother divided the cake into three parts.	مادر کیک را به سه قسمت تقسیم کرد.
eng	pes	Ask him when the next plane will be.	از او بپرس هواپیمای بعدی کی خواهد بود.
eng	pes	I cast my net into the sea.	من تور ماهیگیری ام را به درون دریا انداختم.
eng	pes	Draw a straight line.	یک خط راست بکش.
eng	pes	Sue is an American student.	سو یک دانشجوی آمریکائی است.
eng	pes	I'm sorry that I cannot come over today.	متاسفم که امروز نمی‌توانم بیایم.
eng	pes	Tom told me he had a problem.	تام به من گفت که مسئله‌ای برایش پیش آمده است.
eng	pes	She asked anxiously.	او با نگرانی سوال کرد.
eng	pes	The doctor is known to everyone in the village.	دکتر در این روستا برای همه شناخته شده است.
eng	pes	Why did your T-shirt shrink?	چرا تی شرتت آب رفت؟
eng	pes	You can't make bricks without straw.	بدون کاه نمی‌توانید خشت بسازید.
eng	pes	With whom are you talking?	با کی حرف می زنی؟
eng	pes	Refugees in Africa are seeking help.	پناهندگان در آفریقا در جستجوی کمک هستند.
eng	pes	The father is educating his son.	پدر پسرش را تربیت می‌کند.
eng	pes	What's this chair doing here?	این صندلی اینجا چیکار می کنه؟
eng	pes	I had hardly walked for a few minutes when it began to rain.	وقتی که باران شروع به باریدن گرفت، من راهی نرفته بودم جز برای چند دقیقه.
eng	pes	The king oppressed his people.	پادشاه مردم خودش را ستم کرد.
eng	pes	They still have the nerve to talk.	هنوز رویشان می‌شود حرف بزنند.
eng	pes	He changed the number plate of his vehicle.	او پلاک ماشین اش را عوض کرد.
eng	pes	I abandoned my plans.	برنامه‌هایم را وِل کردم.
eng	pes	Hey, how are you? What's up?	سلام خوبی؟ چه خبر؟
eng	pes	Don't get me wrong.	درباره من اشتباه برداشت نکن.
eng	pes	Words can't express our gratitude.	کلمات قادر به بیان قدردانی ما نیستند.
eng	pes	My favorite food is ice cream.	بستنی خوراکی مورد علاقۀ من است. (Bastani xorāki ye mored e alāqe ye man ast)
eng	pes	He threw his toy.	او اسباب بازیش را پرت کرد.
eng	pes	I want to die with Getter Jaani.	می خواهم با گتر جانی بمیرم.
eng	pes	At the end of the day, the goals are simple: safety and security.	در نهایت، اهداف ساده هستند: ایمنی و امنیت.
eng	pes	He stared at me.	او از من شروع کرد.
eng	pes	Are you writing a letter?	داری نامه می نویسی؟
eng	pes	I am anxious about the results of the examination.	خیلی دوست دارم نتیجه امتحان رو بدونم.
eng	pes	I should have reported it to the police, but I didn't.	باید به پلیس اطلاع می دادم ولی اینکار رو نکردم.
eng	pes	I forgot his name.	نام او را فراموش کردم.
eng	pes	Did you buy cat food?	آیا غذای گربه خریدی؟
eng	pes	Tom clenched his fists.	تام مشت هایش را گره کرد.
eng	pes	I was in China last year.	سال پیش در چین بودم.
eng	pes	Are they actually friends?	آنها واقعا با هم دوستند?
eng	pes	Excuse me.	ببخشید.
eng	pes	You just begin then God will help you.	از تو حرکت، از خدا برکت.
eng	pes	To catch the bull, grab its horns.	برای گرفتن گاو، شاخ‌هایش را بگیرید.
eng	pes	What are you doing here?	اینجا چه می کنی؟
eng	pes	Excuse me, I couldn't help laughing.	ببخشید، نتوانستم جلوی خنده‌ام را بگیرم.
eng	pes	Tom almost never gets scared.	تام تقریبا هرگز نمی ترسد
eng	pes	English has become an international language.	انگلیسی به یک زبان بین المللی تبدیل شده است.
eng	pes	The cat caught the mouse.	گربه موش را گرفت.
eng	pes	Bye.	خداحافظ.
eng	pes	Mabel loves to chew the fat while playing bridge.	میبال عاشق گفت و گوی دوستانه است به هنگام کارت بازی.
eng	pes	What line of work are you in?	کارت چیه؟
eng	pes	Some people compare life to a stage.	بعضی افراد زندگی را با یک صحنه‌ی نمایش مقایسه می‌کنند.
eng	pes	According to the rumors, his new long-stories are based on his personal experiences.	طبق شایعات داستان بلند جدید او براساس تجارب شخصی خود اوست.
eng	pes	He loves cars, while his brother hates them.	او عاشق ماشین است، ولی برادرش از آن متنفر است.
eng	pes	The more we have, the more we want.	هر چه بیشتر داشته باشیم، بیشتر می خواهیم.
eng	pes	Can you prove it?	آیا می‌توانی آن را اثبات کنی؟
eng	pes	He's a fascist.	او فاشیسته.
eng	pes	A friend to all is a friend to none.	دوست همه کس، دوست هیچ کس.
eng	pes	All three of you are very lucky.	هر سه شما بسیار خوش شانس هستید.
eng	pes	Your heart is free. Have the courage to follow it.	قلب تو آزاد است. فقط شجاعت دنبال کردن آن را داشته باش.
eng	pes	Sami uploaded six new videos last week.	سمی هفته پیش شش ویدیو جدید آپلود کرد
eng	pes	It was still early in the day when Tom arrived at the campground.	آن روز زودهنگام بود که تام به اردوگاه رسید.
eng	pes	A good ballboy or ballgirl must be able to concentrate hard and run fast.	یک توپ جمع کن خوب باید بتواند بطور کامل تمرکز کند و به سرعت بدود.
eng	pes	He has a mysterious talisman in the form of an eye.	او یک طلسم اسرار آمیز به شکل یک چشم دارد.
eng	pes	I am not acquainted with him.	من با او آشنا نیستم.
eng	pes	What's the time?	ساعت چند است.
eng	pes	Who wrote the letter?	چه کسی این نامه را نوشته است؟
eng	pes	I showed my room to her.	اتاق‌ام را به او نشان دادم.
eng	pes	The door doesn't lock.	در قفل نمی‌شود.
eng	pes	Who's that talking to Tom?	او کیست که با تام صحبت می کند؟
eng	pes	It's too late now. Besides, it's starting to rain.	الان خیلی دیره. تازه بارون هم می خواد بیاد.
eng	pes	I used to go to school with him.	معمولاً با او به مدرسه می‌رفتم.
eng	pes	Just because I'm alone doesn't mean I'm lonely.	چون تنهام دلیل نمیشه که احساس تنهایی می کنم.
eng	pes	You should go and have your hair cut.	شما باید بروید و موهایتان را کوتاه کنید.
eng	pes	The police will get you to find the bullets.	پلیس تو را مجبور خواهد کرد تا گلوله ها را پیدا کنی.
eng	pes	It's very easy to become a member in this library.	عضو شدن در این کتابخانه بسیار آسان است.
eng	pes	His low salary prevents him from buying the house.	حقوق کم او او را از خانه خریدن باز می دارد.
eng	pes	The watch keeps accurate time.	آن ساعت زمان دقیق را نشان می دهد.
eng	pes	I've already considered that possibility.	من واقعاً آن احتمال را در نظر گرفته ام.
eng	pes	You were so close, so we'll give you one last chance.	ما خیلی نزدیک بودیم، بنابراین فرصت آخری را به تو خواهیم داد.
eng	pes	He carried out all his promises.	او به تمام قول هایش عمل کرد.
eng	pes	No matter how many mistakes you make or how slow you progress, you are still way ahead of everyone who isn’t trying.	مهم نیست که چقدر اشتباه می کنی یا اینکه چقدر آهسته پیشرفت می کنی، مهم این است که از همه آنهایی که تلاش نمی کنند، هنوز جلوتر هستی.
eng	pes	That ornate silver platter is my favorite!	آن سینی نقره‌ای مزین مورد علاقهٔ من است.
eng	pes	We made a contract with the firm.	ما با شرکت قرارداد بستیم.
eng	pes	This room is large enough.	این اتاق به اندازه کافی بزرگ است.
eng	pes	It must be morning, for the birds are singing.	باید صبح باشد، چون پرنده ها در حال آواز خواندن هستند.
eng	pes	I can't answer your question.	من نمی‌توانم به سوال شما پاسخ دهم.
eng	pes	B. Franklin was an American statesman and inventor.	ب. فرانکلین یک سیاستمدار و مخترع آمریکایی بود.
eng	pes	"Thanks." "You're welcome."	"تشکر." "خواهش می کنم."
eng	pes	They are as strong as us.	آنها به اندازه ما قوی اند.
eng	pes	Would you all like some peanuts?	تنها کمی بادام زمینی می خواهی؟
eng	pes	Does it get much sun?	نور می گیره؟ (اتاق)
eng	pes	It's a long way between our houses.	بین خانه های ما فاصله زیادی است.
eng	pes	He brought his ideas into practice.	او ایده های خود را عملی کرد.
eng	pes	Tom doesn't realise how his behaviour affects others.	تام متوجّه نیست که چه طور رفتارش بقیه را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
eng	pes	You can stay here as long as you like.	شما می‌توانید هرچقدر می‌خواهید اینجا بمانید.
eng	pes	Although studies in the social sciences have yielded interesting results, replicating the studies has proven difficult.	علی رغم این که نتایج تحقیق ها در علوم اجتماعی بسیار جالب هستند، تکرار این تحقیق ها بسیار سخت است.
eng	pes	Do you know how to use a dictionary?	آیا بلدید چگونه از لغت نامه استفاده کنید؟
eng	pes	Don't ask, don't tell.	چیزی نپرس، چیزی نگو.
eng	pes	Tom climbed up the stairs to his apartment.	تام از پله ها تا خانه اش بالا رفت.
eng	pes	Please get these papers out of the way.	این کاغذ ها رو از جلوی پا بردارید.
eng	pes	After a storm comes a calm.	بعد از هر سربالایی یک سرازیری است.
eng	pes	It's fun to hang out with him.	گشدن با او مفرح است.
eng	pes	A bat is not a bird any more than a fish is.	اینقدر که یک ماهی پرنده محسوب میشه خفاش پرنده محسوب نمیشه
eng	pes	I don't think so.	من اینطور فکر نمی کنم.
eng	pes	We see each other every day.	ما یک روز درمیان همدیگر را می بینیم.
eng	pes	Whenever she comes back from a journey, she brings a gift for her daughter.	هر موقع که از سفری بر می گردد برای دخترش هدیه می آورد.
eng	pes	I always liked mysterious characters more.	همیشه شخصیت‌های مرموز را بیشتر دوست داشتم.
eng	pes	Yona Wallach had been a postmodernist two decades before the term "Postmodernism" was even conceived.	یونا وُلاخ "پست مدرنیت" بوده بود ۲ دهه قبل از اینکه عبارت "پست مدرنیسم" اختراع شد.
eng	pes	What hope attends you through this gate? Not one!	چه امیدی برای تو بعد از این در هست؟ هیچی!
eng	pes	Everything here is covered in dust.	اینجا، همه چیز در خاک پوشیده شده است.
eng	pes	Why do you want this job?	چرا این کار را می خواهی؟
eng	pes	Hope is not a strategy.	امید یک استراتژی نیست.
eng	pes	I want coffee.	قهوه را می‌خواهم.
eng	pes	It fills it up way too fast!	خیلی سریع پرش می کنه.
eng	pes	Forty euros for a scarf? You don't have anything cheaper?	چهل یورو برای یک روسری؟ ازرانتر از آن ندارید؟
eng	pes	Ready, steady....Go!	آماده، بی حرکت .... حرکت!
eng	pes	No I'm not; you are!	من نیستم؛ خودتی!
eng	pes	I cannot thank you enough for your kindness.	من نتوانم از لطف شما به قدر کافی تشکر کنم.
eng	pes	It seems like you're in a bad mood this morning.	به نظر می رسد که امروز صبح در حالت بدی هستی.
eng	pes	She still loved him.	هنوز او را دوست داشت.
eng	pes	I totally understand your admiration for this book.	من تحسین تو را برای این کتاب کاملاً می‌فهمم.
eng	pes	Are they even really friends?	آنها اصلا با هم دوست هستند؟
eng	pes	The New Year came in with a light fall of snow.	سال نو همراه با بارش نم نم برف آمد.
eng	pes	The English are a taciturn people.	انگلیسی‌ها آدم‌های کم حرفی هستند.
eng	pes	I tried to stop Tom from hurting Mary.	سعی کردم تام را از آسیب رساندن به ماری بازدارم.
eng	pes	Addiction is one of the problems of the youth of our day.	اعتیاد یکی از مشکلات جوانان دوران معاصر است.
eng	pes	He said to me, "Children are like small animals."	او به من گفت: بچه ها مثل حیوانات کوچک هستند.
eng	pes	The quiet cat caught the mouse.	گربهٔ ساکت موش را گرفت.
eng	pes	A judge must obey not the king, but the law.	یک قاضی نباید مطیع شاه، بلکه باید مطیع قانون باشد.
eng	pes	I'll call you a taxi.	من برایت به تاکسی تلفن خواهم کرد.
eng	pes	I may be antisocial, but it doesn't mean I don't talk to people.	ممکن است اجتماعی نباشم ولی این به این معنی نیست که با مردم صحبت نمی کنم.
eng	pes	That's the reason she doesn't want to be with him anymore.	این دلیلیه که او دیگه نمیخواد با او باشه.
eng	pes	A cup of coffee relieved me of my headache.	یک فنجان قهوه سردردم را تسکین می دهد.
eng	pes	For oral use.	برای استفاده دهانی.
eng	pes	I don't want to be lame; I want to be cool!!	نمی خواهم سطحی باشم؛ می خواهم با حال باشم!!
eng	pes	I'd be unhappy, but I wouldn't kill myself.	خوشبخت نخواهم بود، ولی خود را نخواهم کشت.
eng	pes	Tokyo is more populous than any other city in Japan.	توکیو از هر شهر دیگری در ژاپن پرجمعیت تر است.
eng	pes	It'll be Christmas soon.	به زودی کریسمس می شود.
eng	pes	Emily is a mother.	امیلی مادره. (بچه داره)
eng	pes	Tom came by.	تام سرزده آمد.
eng	pes	Several newspapers published the story.	مجلا ت گونا گونی آن داستان را منتشر کردند.
eng	pes	The grass is always greener on the other side of the fence.	مرغ همسایه غاز است.
eng	pes	You take an umbrella with you if you need to.	چنانچه لازم دارید، می توانید چتری همراه خود ببرید.
eng	pes	Send me a message.	برایم پیامی بفرست.
eng	pes	Wrap your head in a scarf.	سرت را در روسری بپوشان.
eng	pes	Let's see if Tom is at home.	اجازه بده ببینیم تام در خانه است؟
eng	pes	Variety is the spice of life.	تنوّع ادویه‌ی زندگی ست.
eng	pes	We'll see how it goes.	خواهیم دید چطوری پیش میره.
eng	pes	Hitler led Germany into war.	هیتلر آلمانی ها را به جنگ کشانید.
eng	pes	If I had known, I would have done it.	اگر می‌دانستم، انجامش داده بودم.
eng	pes	Tom found living with the guilt for what he had done, almost unbearable.	زندگی با احساس گناه ناشی از کاری که کرده بود، برای تام تقریبا غیر قابل تحمل بود.
eng	pes	Does anyone feel sick?	کسي احساس مريضي مي‌کند؟
eng	pes	My parents sent me a postcard.	والدینم برایم کارت پستال فرستادند.
eng	pes	Are you alone?	آیا تنها هستی؟
eng	pes	They're all clamoring to get their money back.	آنها همه برای برگشت پولشان ضجه می‌زنند.
eng	pes	I can't count on you.	نمی توانم روی تو حساب کنم.
eng	pes	It was difficult to tell if Tom was in his room.	دشوار می شد گفت که تام در اتاقش است یا نه.
eng	pes	Life is not an exact science, it is an art.	زندگی از علوم دقیقه نیست، یک هنر است.
eng	pes	Take care of yourself.	مراقب خودت باش
eng	pes	What is he running after?	او به دنبال چه چیزی می دود؟
eng	pes	The weather is very hot.	هوا بسیار گرم است.
eng	pes	Have you put on sunscreen?	ضد آفتاب زده ای ؟
eng	pes	Please relax.	لطفا، آرام باش.
eng	pes	She's a fascist.	او فاشیسته.
eng	pes	There has never been an age that did not applaud the past and lament the present.	هرگز عصری نبوده است که گذشته را تحسین نکند و از زمان حال ننالد.
eng	pes	It must be a birthday cake!	این باید کیک تولد باشد.
eng	pes	I run every day.	من هر روز می دوم.
eng	pes	Two argue, and a third benefits.	دو نفر دعوا می‌کنند و نفر سوم سود می‌برد.
eng	pes	I can give you some money if you need it.	من می‌توانم به شما مقداری پول بدهم اگر نیاز دارید.
eng	pes	There are two ways to live: you can live as if nothing is a miracle; you can live as if everything is a miracle.	دو راه برای زندگی وجود دارد: می‌توانید طوری زندگی کنید که انگار هیچ چیز معجزه نیست؛ می‌توانید طوری زندگی کنید که انگار همه چیز معجزه است.
eng	pes	She is sharp.	او باهوش است.
eng	pes	What did you do this morning?	امروز صبح چکار کردی؟
eng	pes	Nobody knows everything.	هیچ‌کس همّه چیز را نمی‌داند.
eng	pes	The proof is trivial.	سند زیاد قانع کننده نیست.
eng	pes	Do I need to explain the reason to him?	آیا لازم است دلیل را به او توضیح دهم؟
eng	pes	He chopped the carrot.	او هویج را برید.
eng	pes	He was working hard.	او به‌شدت کار می‌کرد.
eng	pes	Yes, I have a good idea.	بله، من یک ایده ی خوب دارم.
eng	pes	The exhibition will stay open for another month.	نمایشگاه برای یک ماه دیگر باز خواهند ماند.
eng	pes	Tie your shoelaces.	بند کفش ات را ببند.
eng	pes	I exempted her from working overtime.	من او را از اضافه کار معاف کردم.
eng	pes	The only constant in nature is change.	تنها ثابت در طبیعت تغییر است.
eng	pes	Betty killed him.	بتی او را کشت.
eng	pes	Being bald has at least one advantage - you save a lot on shampoo.	کچل بودن حداقل یک سود دارد - در مصرف شامپو صرفه‌جویی می‌کنید.
eng	pes	That girl who's wearing a scarf is a virgin.	آن دختر که روسری دارد باکره است.
eng	pes	They're a fascist.	او فاشیسته.
eng	pes	Have you heard the news?	آیا خبر را شنیده ای؟
eng	pes	I hope that all your dreams come true.	امیدوارم همهٔ رؤیاهایت به حقیقت بپیوندند.
eng	pes	Saying someone is ugly doesn’t make you any prettier.	زشت دانستن دیگران، تو را زیباتر نمی کند.
eng	pes	The fox scampered off after a few seconds.	روباه بعد از چند ثانیه گریخت.
eng	pes	He is prone to getting excited.	او در معرض هیچان‌زده شدن بود.
eng	pes	She told her son to behave himself at home.	او به پسرش گفت که در خانه مؤدبانه و درست رفتار کند.
eng	pes	There are a lot of children in the park.	اینجا در پارک بچه های زیادی هستند.
eng	pes	Don't talk about it in my mother's presence.	جلوی مادرم درباره ش صحبت نکن
eng	pes	Don't forget to take out the garbage.	فراموش نکن که زباله رو بیرون ببری.
eng	pes	He offered me to go to the theater,but there weren't any perfomances on that night.	او به من تئاتر پیشنهاد کرد ولی هیچ اجرایی آن شب نبود.
eng	pes	I called the police as soon as I saw his dead body on the floor.	من با پلیس تماس گرفتم، به محض اینکه جسدش را در کف اتاق دیدم.
eng	pes	I'll see you in my dreams.	من تو را در رؤیاهایم خواهم دید.
eng	pes	Do you know where Tokyo Tower is?	آیا میدانی که برج توکیو کجاست؟
eng	pes	I think you did great.	فکر می کنم عالی کارتون را انجام دادید.
eng	pes	She cooks chicken the way I like.	او مرغ را آن طور که من دوستت دارم می پزد.
eng	pes	Meg's shoes are a little loose.	کفش های مگ کوچک شده اند.
eng	pes	Ponder deeply over it.	عمیقاً به آن فکر کن.
eng	pes	What's the cause?	علت چیست؟
eng	pes	Tom admitted he was the one who broke the eggs.	تام تصدیق کرد که اون کسی بوده که تخم مرغ ها رو شکسته.
eng	pes	Above all, be patient.	بالاتر از هر چیز این است که صبور باشی.
eng	pes	Tony and I played together yesterday.	من و تونی دیروز با هم بازی کردیم.
eng	pes	I lost consciousness.	من هوشیاری ام را از دست دادم.
eng	pes	She never forgets to admire our baby.	او هرگز تعریف کردن از نوزاد ما را فراموش نمی کند.
eng	pes	That CD costs 10 dollars.	قیمت آن سی دی 10 دلار است.
eng	pes	Was the victim male or female?	قربانی مرد یا زن بود؟
eng	pes	Against all expectations, we became good friends.	برخلاف انتظارهمه ما دو تا دوست خوب شدیم.
eng	pes	When both girls told John they had feelings for him, he was in a quandary as to which girl he should be with.	وقتی هر دو دختر به جان گفتند که به او علاقه مندند، او مردد بود که باید با کدام یک از آنها باشد.
eng	pes	Mary told me she thought it would be safe to do that.	ماری بهم گفت که فکر می کرده مشکلی پیش نمیاد اگر اون کار رو بکنه.
eng	pes	Do not eat too much cake.	بیش از اندازه کیک نخور.
eng	pes	Her friend is a singer.	دوستش یک خواننده است.
eng	pes	He is one of the most famous singers in Japan.	او(پسر) یکی از معروفترین خوانندگان در ژاپن است.
eng	pes	Tom didn't seem terribly interested in learning French.	تام چندان علاقه مند به آموزش فرانسه به نظر نمی رسید.
eng	pes	I felt hungry.	گرسنگی را حس کردم.
eng	pes	She wasn't a bit impatient.	او کم بی تاب نبود.
eng	pes	You really don't have the right priorities!	شما واقعاً واجد اولویت‌های مناسب نیستید!
eng	pes	Now I know why Tom hates me.	الان میدونم چرا تام از من بدش میاد.
eng	pes	I'll worry about that tomorrow.	من دربارش فردا نگران میشم.
eng	pes	What's Tom's address?	آدرس تام چیست؟
eng	pes	The computer froze up.	کامپیوتر هنگ کرد.
eng	pes	All human beings are born free and equal in dignity and rights. They are endowed with reason and conscience and should act towards one another in a spirit of brotherhood.	تمام افراد بشر آزاد زاده می‌شوند و از لحاظ حيثيت و كرامت و حقوق با هم برابراند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و بايد با يكديگر با روحيه ای برادرانه رفتار كنند.
eng	pes	I didn't see any children in the park.	هیچ بچه ای در پارک ندیدم.
eng	pes	The dew evaporated when the sun rose.	شبتم تبخیر شد وقتی خورشید بالا آمد.
eng	pes	It has developed into a very large city.	این شهر گسترش یافته و به شهر بزرگی تبدیل شده است.
eng	pes	Tom got his neck broken in a ski accident.	گردن تام به هنگام اسکی بازی شکسته شد.
eng	pes	Help me!	کمکم کن.
eng	pes	We've outrun them.	بُردیمشون.
eng	pes	Betty was the first girl who came to the party.	بتی اولین دختری بود که وارد مهمانی شد.
eng	pes	I'll catch the next bus.	سوار اتوبوس بعدی می شوم.
eng	pes	This is my book, not yours.	این کتاب من است، کتاب تو نیست.
eng	pes	Seen from the sky, the bridge appears more beautiful.	اگه از بالا ببینی این پل خیلی قشنگ تر به نظر میاد.
eng	pes	An ignorant person is one who doesn't know what you have just found out.	یک فرد نادان اوست که نمی‌داند درست چه چیزی فهمیده‌اید.
eng	pes	Thanks a lot and many regards to you all.	با تشکر زیاد و توجه بسیاری را به همه شما.
eng	pes	It's not rocket science.	کار چندان سختی نیست.
eng	pes	I wish that the circumstances of my visit were different.	کاش شرایط برای آمدن من متفاوت بود.
eng	pes	Music is not a language. But some languages are music to my ears.	موسیقی زبان نیست. اما بعضی زبان‌ها در گوش من مانند موسیقی هستند.
eng	pes	I can not speak Turkish.	من نمی توانم ترکی صحبت کنم
eng	pes	Mennad bought a Confederate flag.	مناد یک پرچم ایالات مؤتلفه خرید.
eng	pes	I don't understand this.	من متوجه نشدم.
eng	pes	The teacher said: "Above all, what is necessary for success is perseverance."	معلم به ما گفت مهمتر از هر چیزی برای دستیابی به موفقیت پشت کار است.
eng	pes	Isn't it delicious?	خوشمزه نیست؟
eng	pes	How long will Tom stay with us?	تام چقدر پیش ما خواهد ماند؟
eng	pes	A bird in the hand is worth two in the bush.	سیلی نقد به از حلوای نسیه.
eng	pes	I got over it. You should, too.	من بر آن غلبه کردم. تو هم باید همین کار را بکنی.
eng	pes	Tom doesn't know much about guns.	تام چندان راجع به اسلحه نمی داند.
eng	pes	Children that live in homes with vinyl floors are more likely to have autism.	بچه هایی که در خانه با کف پوش های وینیلی زندگی می کنند با احتمال بیشتری اتویسم دارند.
eng	pes	I as a human being, need respect.	من بعنوان یک موجود انسانی، نیازمند احترام هستم.
eng	pes	She loves Tom, not me.	او(دختر) عاشق تام است، نه من
eng	pes	Money does not grow on trees.	پول سبز نمی‌شود.
eng	pes	It amazed us to hear that things were so cheap.	از اینکه می شنیدیم کالاها چقدر ارزان هستند، تعجب کردیم.
eng	pes	I was young and stupid.	من جوان و احمق بودم.
eng	pes	Happy birthday to you!	تولدت مبارک!‏
eng	pes	He lay on a sofa, with his eyes closed.	او بر روی کاناپه خوابید، با چشمانی بسته.
eng	pes	Innocence is a beautiful thing.	عصمت چیز زیبایی است.
eng	pes	You only live once.	تو فقط یکبار زندگی می کنی.
eng	pes	How's the weather there?	آنجا هوا چه طور است؟
eng	pes	The elder gods are waking up.	خدایان پیرتر در حال بیدار شدن هستند.
eng	pes	Thus money in circulation drops, and price escalation quietens down.	به این ترتیب، پول در گردش کم می‌شود و نوسان قیمت فروکش می‌کند.
eng	pes	Life is like riding a bicycle. To keep your balance you must keep moving.	زندگی مانند دوچرخه سواری است. برای اینکه نیفتید باید در حرکت باشید.
eng	pes	Nobody wants to work.	هیچ کس نمیخواهد کار کند.
eng	pes	I normally don't drink coffee.	من معمولا کافه نمینوشم.
eng	pes	I want to talk to the famous pianist before his concert.	من می خواستم قبل از کنسرت با آن پیانیست معروف صحبت کنم.
eng	pes	Tell me.	به من بگو.
eng	pes	As far as I know, this is the only translation.	تا جایی که می‌دانم، این تنها ترجمه است.
eng	pes	God knew donkeys so He hasn't given them horns.	خدا خر را شناخت و به آن شاخ نداد.
eng	pes	The early bird catches the worm.	زود بری بهتر گیرت میاد
eng	pes	This smell disgusts me.	این بو حالم را به هم می‌زند.
eng	pes	I have the best mother in the world!	من بهترین مادر دنیا رو دارم.
eng	pes	I said to myself, "That's a good idea."	با خودم گفتم: «این فکر خوبی است.»
eng	pes	We must develop renewable energy sources.	من کاملا موظفم برای این درهم برهمی و آشفتگی
eng	pes	Don't worry about making mistakes.	نگران اشتباه کردن نباش.
eng	pes	It is a good idea to plan your route before you leave.	بهتره مسیرتو قبل از اینکه بری مشخص کنی.
eng	pes	Anything he does, it makes no difference for me.	چیزی که او انجام می دهد برای من تفاوتی ندارد.
eng	pes	Any milk or sugar?	شیر یا شکری هست؟
eng	pes	You are such a liar!	چه دروغگویی هستی!
eng	pes	Are you sure?	مطمئنی؟
eng	pes	Perry visited Uraga in 1853.	پری، اوراگا را در سال 1853 بازدید کرد.
eng	pes	He is a poet and statesman.	او یک سیاستمدار و شاعر است.
eng	pes	You'll thank me later.	تو بعدا از من تشکر خواهی کرد.
eng	pes	I like travelling by train.	من دوست دارم با قطار مسافرت کنم.
eng	pes	A poor workman blames his tools.	عروس نمی‌توانست برقصد، می‌گفت زمین کج است.
eng	pes	Those who want to remain may do so.	کسانی که می خواهند بمانند، می توانند این کار را انجام دهند.
eng	pes	His unique perspective helped shed light on the situation.	دید منحصر به فردش کمک کرد وضعیت رو بهتر بفهمیم.
eng	pes	He washes the bike every week.	او هر هفته دوچرخه را می‌شوید.
eng	pes	That's my dictionary.	این لغت نامه ی من است.
eng	pes	When did you get married?	کی ازدواج کردید؟
eng	pes	It's about time for the train to arrive.	الآن تقریبا زمانی است که قطار می رسد.
eng	pes	Susan likes cats.	سوزان گربه ها را دوست دارد.
eng	pes	If you see her from a distance, she is beautiful.	اگر او را با فاصله ببینی، او زیبا است.
eng	pes	You doubt my loyalty?	تو در مورد وفاداری من شک داری؟
eng	pes	I am the owner of this automobile.	من صاحب این اتومبیل هستم.
eng	pes	I'm so lonely.	خیلی تنهایَم.
eng	pes	How do you assess this strategy?	چگونه این استراتژی را ارزیابی می‌کنید؟
eng	pes	Be more careful in your actions.	بیشتر مواظب کارهایتان باشید.
eng	pes	Permanent peace is nothing but an illusion.	صلح پایدار چیزی نیست بجز یک توهم.
eng	pes	Such work postulate a lot of patience.	چنین کاری شکیبائی فراوانی را می طلبد.
eng	pes	This fact is of little consequence.	این موضوع از اهمیت کمی برخوردار است.
eng	pes	The words above the door of the theatre were a metre high.	کلمات بالای در تئاتر یک متر ارتفاع داشت.
eng	pes	I went to Iran.	به ایران رفتم.
eng	pes	They support the soldiers with sufficient food and water.	آنها با آب و غذای کافی سربازان را پشتیبانی می کنند.
eng	pes	I forgot to ask him.	فراموش کردم از او بپرسم.
eng	pes	My father likes tennis.	پدرم تنیس دوست دارد.
eng	pes	I don't like the red jacket.	ژاکت قرمز را دوست بمی دارم.
eng	pes	I decided to try again.	تصمیم گرفتم بوباره سعی کنم.
eng	pes	If you can't stand the heat, get out of the kitchen.	اگر نمی‌توانید در مقابل گرما ایستادگی کنید از آشپزخانه خارج شوید.
eng	pes	Who did you vote for in the election?	به چه کسی در این انتخابات رأی دادی؟
eng	pes	These rumors are probably true.	شایعات احتمالا صحت دارند.
eng	pes	Tom is listening to his iPod.	تام دارد به آیپادش گوش می‌دهد.
eng	pes	This fact bears witness to his innocence.	این امر، گواه بی گناهی اوست.
eng	pes	His failure in the examination drove him to despair.	شکست او درامتحان به او احساس نا امیدی را القا کرد.
eng	pes	I took that picture a week ago.	من آن عکس را یک هفته پیش گرفتم.
eng	pes	Come sit with us.	بیا با ما بنشین.
eng	pes	If I were rich, I'd pass my time in travelling.	اگر پولدار بودم، وقتم را به مسافرت رفتن میگذراندم.
eng	pes	She's beating cancer.	او با سرطان مبارزه می کند.
eng	pes	Can I have something for insect bites?	ممکن است چیزی برای گزیدگی حشره به من بدهید؟
eng	pes	I haven't heard anything from him since then. I wonder what he's up to.	از اون موقع به بعد هیچ خبری ازش ندارم. نمی دونم چیکار می خواد بکنه
eng	pes	The roof of the house is red.	سقف خانه قرمز است.
eng	pes	Tom bet Mary dinner that it doesn't rain this week.	تام با ماری سر یک شام شرط بستند که این هفته بارون نمی یاد.
eng	pes	He readily agreed to it.	او به آسانی با آن موافقت کرد.
eng	pes	He is poor, to be sure, but he is happy.	مطمئنا او مرد فقیری است با این حال، او شاد است.
eng	pes	We were at school together.	ما در مدرسه با هم بودیم.
eng	pes	I remember the first time.	من اولین بار را به یاد دارم.
eng	pes	We have to buy them from abroad.	باید آنها را از خارج بخریم.
eng	pes	Her daughter is sick.	دختر (آن) خانم بیمار است
eng	pes	The supermarket is open Monday through Saturday.	این سوپر مارکت از دوشنبه تا شنبه باز است.
eng	pes	Mary helped her mother with the cooking.	ماری به مادرش در آشپزی کمک کرد.
eng	pes	Ljubljana is one of the most beautiful cities in Eastern Europe.	لوبلیانا تکی از زیباترین پایتخت های اروپا است.
eng	pes	Go, do not wait, the night is coming.	برو، منتظر نمان، شب در حال آمدن است.
eng	pes	Who has gone to their homes?	چه کسانی به خانه خودشان رفتند؟
eng	pes	I don't like very long holidays.	من تعطیلات خیلی طولانی را دوست ندارم.
eng	pes	Tom's diet is deficient in protein.	رژیم غذایی تام از نظر پروتئین کمبود دارد.
eng	pes	Three people are still missing.	سه نفر هنوز گمشده هستند.
eng	pes	We must clean our class.	ما باید کلاسمان را تمیز کنیم.
eng	pes	Don’t think of cost. Think of value.	به قیمت فکر نکن، به ارزش بیندیش.
eng	pes	What is done cannot be undone.	آنچه از دست رفت، دیگر به‌دست نمی‌آید.
eng	pes	A good idea crossed his mind.	ایده ی خوبی به ذهنم رسید.
eng	pes	The soldier aimed his gun at the man.	سرباز با اسلحه به سمت مرد نشانه گیری کرد.
eng	pes	My father is young.	پدر من جوان است.
eng	pes	Why is dad in the kitchen?	چرا پدر در آشپزخانه است؟
eng	pes	Sadly, she died before she could realize her dream.	حیف که او پیش از رسیدن به رویایش مرد.
eng	pes	Impatience is a definite impediment to success.	بیصبری مانع بی چون و چرای پیشرفت است.
eng	pes	Welcome to Tatoeba!	به تتويبا خوش آمدید!
eng	pes	The Internet changed everything.	اینترنت همه چیز را دگرگون کرد.
eng	pes	What did you answer?	تو چه جواب دادی؟
eng	pes	I'm bad at sports.	من در ورزش کارکشته نیستم.
eng	pes	Be careful.	مراقب باش.
eng	pes	Close the window.	بنجره را قفل کن.
eng	pes	The stars came out.	ستاره ها بیرون آمدند.
eng	pes	He seems tired.	او خسته به نظر می رسد.
eng	pes	You can't expect me to always think of everything!	نباید همیشه انتظار داشته باشی که من فکر همه چیز را بکنم!
eng	pes	The radio was invented by Marconi.	رادیو توسط مارکونی اختراع شد.
eng	pes	Tom told me that the trip was off.	تام به من گفت که سفر لغو شده است.
eng	pes	I last saw him in the car park.	آخرین بار توی پارکینگ دیدمش.
eng	pes	Who is not unwell?	چه کسی حالش خوب نیست؟
eng	pes	What's her plan?	نقشش چیه?
eng	pes	I want to close the account.	می خواهم حسابم را ببندم.
eng	pes	The car you sold me is too big for us. Can I sell it back to you?	ماشینی که به من فروختی برای ما بزرگه. می شه بهت بفروشمش؟
eng	pes	You may catch sight of our house from the train.	می توانی خانه ما را از قطار ببینی.
eng	pes	How did you come up with such a good excuse?	چگونه چنین بهانهٔ خوبی پیدا کردی؟
eng	pes	For the lack of something better to do, Tom started cleaning his room.	تام شروع به تمیز کردن اناقش کرد. زیرا کار بهتری برای انجام دادن نداشت.
eng	pes	During the war, people went through many hardships.	در طول جنگ مردم متحمل سختی های زیادی شدند.
eng	pes	I'm fine.	خوبم.
eng	pes	With all the effort you've put in, is that all you could come up with to bore me to tears?	با این همه تلاشی که کردی، کل چیزی که توانستی جور کنی همین بود که مرا به گریه بیندازی؟
eng	pes	He always exaggerates his own abilities and others often believe him.	او همیشه در استعدادهایش مبالغه گویی می کند و دیگران او را باور می کنند.
eng	pes	He abstained from smoking.	او از سیگار کشیدن خودداری کرد.
eng	pes	I don't even know him.	من حتی او را نمی شناسم.
eng	pes	Tom seems very happy.	تام خیلی خوشحال به نظر می‌رسد.
eng	pes	The nurse cared for the patient very tenderly.	پرستار با ملاطفت بسیار از بیمار مراقبت کرد.
eng	pes	Before you make a decision about your marriage, you should have a consultation with your parents.	قبل از آنکه تصمیمی راجع به ازدواجت بگیری بهتر است با پدرو مادرت مشورت کنی.
eng	pes	More coffee, please.	باز هم قهوه لطفا.
eng	pes	Some stars began to appear in the night sky.	چند ستاره در آسمان شب شروع به پدیدار شدن کردند.
eng	pes	The train leaves in ten minutes.	قطار تا ده دقیقه‌ی دیگر حرکت می‌کند.
eng	pes	What were you doing that moment?	آن لحظه چه می کردی؟
eng	pes	Happy New Year!	سال نو مبارک!‏
eng	pes	He is curious about everything.	او درمورد همه چیز کنجکاو است.
eng	pes	I bought a pair of gloves.	من یک جفت دستکش خریدم.
eng	pes	I don't know him.	من او را نمی شناسم.
eng	pes	The thief was arrested red-handed.	دزد در حین سرقت دستگیر شد.
eng	pes	When I grow up, I want to be a king.	می خواهم وقتی بزرگ شدم شاه شوم.
eng	pes	Father sometimes took me to his office.	پدرم گاهی مرا به اداره اش می برد.
eng	pes	Can you make it on time?	می توانی آن را به موقع بسازی؟
eng	pes	I meant to ask you a question in the meeting but I missed out.	می خواستم یک سوال ازت بپرسم توی جلسه ولی یادم رفت.
eng	pes	If you can't beat them, join them.	اگر نمی توانی شکستشان دهی، به آنها بپیوند.
eng	pes	Muiriel is 20 now.	حالا موریل ۲۰ ساله است.
eng	pes	Please feel free to have anything in the fridge.	لطفا تعارف نکن ، راحت باش و هر چی که میخوای از یخچال بردار و بخور.
eng	pes	Lately, he's achieved some pretty good results.	اخیراً نتایج خیلی خوبی به دست آورده است.
eng	pes	Why don't you be a good boy and sit down?	چرا مثل یک بچه خوب نمی شینی؟
eng	pes	She has an equal number of grandsons and granddaughters.	او به اندازه یکسان نوه پسری و دختری دارد.
eng	pes	They say that a large dam will be built.	آنها می گویند که سد بزرگی ساخته خواهد شد.
eng	pes	Cologne lies on the Rhine.	کلن بر روی راین قرار دارد.
eng	pes	He has absolutely no enemies.	او مطلقاً هیچ دشمنی ندارد.
eng	pes	Is there any room for me?	جایی برای من وجود دارد؟
eng	pes	I was your inspiration for this sentence, and you know it.	خودت می‌دانی که این جمله را از من الهام گرفتی.
eng	pes	When will you visit me again?	کی دوباره به من سر میزنی?
eng	pes	Tom says that he's lonely.	تام گفت که او تنهاست
eng	pes	Do you have breakfast at home?	آیا در خانه صبحانه می خوری؟
eng	pes	How does he gain his living?	او معاش خود را چگونه تامین می کند؟
eng	pes	He closed the door.	او در را بست.
eng	pes	Don't throw away a good opportunity.	فرصت خوب را به دور نیانداز.
eng	pes	Hey! I'm Sepideh.	سلام، من سپیده هستم.
eng	pes	It was so dark.	هوا خیلی تاریک بود.
eng	pes	Tom has three dogs.	تام سه سگ دارد.
eng	pes	That's the village I was born in.	آن روستایی است که من درش به دنیا اومدم.
eng	pes	Yesterday I was ill.	دیروز کسالت داشتم.
eng	pes	The more you have, the more you have to lose.	هرکه بامش بیش، برفش بیشتر.
eng	pes	I will recommend this website to all my friends.	من این وب سایت را به همه دوستان من توصیه مى كنم.
eng	pes	That's common sense.	این از بدیهیات است.
eng	pes	You are not trying!	تو تلاش نمی کنی!
eng	pes	I can see the target.	هدف را میتونم ببینم.
eng	pes	I want to see your older sister.	می خواهم خواهر بزرگتر شما را ملاقات کنم.
eng	pes	In a sense, you are right.	از یک جهت حق با توست.
eng	pes	The greatness of a nation and its moral progress can be judged by the way its animals are treated.	بزرگی یک ملت و تکامل اخلاقی آن می‌توانند از روی شیوهٔ رفتار با حیوانات آن قضاوت شوند.
eng	pes	Tom didn't shoot anybody.	تام به کسی شلیک نکرد.
eng	pes	A fox smells its own lair first.	روباه بوی گندش را زودتر از دیگران استشمام می‌کند.
eng	pes	Words hurt more than fists.	کلمات بیشتر از مشت ها آسیب می زنند.
eng	pes	They winked at each other in a fraction of a second.	آنها در کسری از ثانیه به هم چشمک زدند.
eng	pes	I fell asleep while reading.	من در هنگام خواندن به خواب رفتم.
eng	pes	Death is only a horizon, and a horizon is nothing save the limit of our sight.	مرگ تنها یک افق است؛ و افق چیزی بیش از حد دید ما نیست.
eng	pes	The man is under the tree.	مرد درخت را تحت است.
eng	pes	What's that vocabulary?	آن کلمه چه بود؟
eng	pes	Homicide is punishable by death.	قتل با مرگ مجازات پذیر است.
eng	pes	He is a better swimmer than I.	او بهتر از من شنا می کند.
eng	pes	Everybody is hoarding their cash.	هر کسی پولش را ذخیره می‌کند.
eng	pes	Tom has been in and out of mental hospitals most of his life.	تام بیشتر عمرش به تناوب در بیمارستان‌های روانی بستری بوده است.
eng	pes	I think, therefore I am.	من فکر می‌کنم, پس هستم.
eng	pes	Why does that bother you?	چرا این اذیتت میکنه?
eng	pes	I should've done that, but I didn't.	اون کار رو باید می کردم، اما نکردم.
eng	pes	Can you hear his singing?	آبا آوازش را می توانی بشنوی؟
eng	pes	Wipe your tears.	اشکات رو پاک کن
eng	pes	She ignored me even when she met me on the street.	او مرا نادیده گرفت حتی زمانی که مرا در خیابان دید.
eng	pes	Dutch people can speak many languages.	مردم هلند می‌توانند به زبان‌های زیادی صحبت کنند.
eng	pes	My youngest brother has two children from his first marriage, and another child from his second.	کوچک ترین برادرم دو تا بچه از ازدواج اولش، و یکی دیگه از ازدواج دومش داره.
eng	pes	I felt much more relaxed.	من خیلی بیشتر احساس آرامش می کردم.
eng	pes	He was compelled to sign the contract.	او مجبور شد قرارداد را امضاء کند.
eng	pes	You are my prisoner.	تو زندانی منی.
eng	pes	Where is the market?	بازار کجاست؟ (?Bāzār kojāst)
eng	pes	Please don't touch.	لطفا دست نزن.
eng	pes	If I wait, what's the possibility I can get a seat?	اگر منتظر شوم، چقدر احتمال دارد جا گیرم بیاید؟
eng	pes	"Thank you for helping me." "Don't mention it."	"ممنون برای کمکتان." "قابلی نداشت."
eng	pes	Even though he apologized, I'm still furious.	با اینکه او معذرت خواسته من هنوز عصبانی ام.
eng	pes	His pencil has a sharp point.	خودکارش سر تیزی دارد.
eng	pes	Never bite the hand that feeds you.	هرگز دستی را گاز نگیر که به تو غذا می دهد.
eng	pes	Give me the reason for which you were absent yesterday.	دلیلش را به من بگو که چرا دیروز غایب بودی.
eng	pes	Know that victory and defeat are parts of anyone's life - except lives of cowards, of course.	بدان که پیروزی و شکست جزء زندگی هر فردی هستند — البته به غیر از زندگی ترسوها.
eng	pes	He's angry at his child.	او از دست فرزندش عصبانی است.
eng	pes	I am eating.	من در حال خوردن هستم.
eng	pes	There were a bunch of highschoolers doing drugs within school grounds.	تعدادی دانش‌اموز دبیرستانی داشتند در محوطهٔ مدرسه مواد مصرف می‌کردند.
eng	pes	A thief believes everybody steals.	کافر همه را به کیش خود پندارد.
eng	pes	Yesterday my uncle bought a dog.	دیروز عمویم سگی خریداری کرد.
eng	pes	Father set the alarm for six o'clock.	پدر زنگ ساعت را برای ساعت شش تنظیم کرد.
eng	pes	I loosened my shoelaces.	من بند کفشم را شل کردم.
eng	pes	I was still at home.	من هنوز در خانه بودم.
eng	pes	Although many European researchers have studied ancient Persian literature in the nineteenth century, the new world is not paying attention to our contemporary literature.	گرچه در قرن نوزدهم بسیاری از محققین غربی بر روی ادبیات قدیم فارسی تحقیق کرده اند، اما دنیای جدید هیچ توجهی به ادبیات معاصر ما نمی کند.
eng	pes	Can you think of any reasons?	آیا تو می توانی به دلایل آن فکر کنی؟
eng	pes	Tom just loves pineapple upside-down cake.	تام کیک آناناسی سر و ته شده را خیلی دوست دارد.
eng	pes	With time on our hands now, let's do some good.	یکمی وقت داریم بذار یک کار خوب انجام بدیم
eng	pes	Democracy is the worst form of government, except all the others that have been tried.	دمکراسی بدترین نوع حاکمیت است، البته به جز انواع دیگر که امتحان شده‌اند.
eng	pes	You can sleep here. I don't mind.	میتونی اینجا بخوابی. برای من فرقی نداره.
eng	pes	Why won't anybody answer my questions?	چرا هیچ کس پاسخ سؤالهایم را نمی دهد؟
eng	pes	I'm not in the mood right now.	الان حس و حالش رو ندارم.
eng	pes	The best way to solve a problem is sometimes the simplest.	گاهی بهترین راه برای حل یک مسأله ساده‌ترین راه‌حل است.
eng	pes	I'll lend you my notebook.	من دفتر یادداشتم را به ات قرض می دهم.
eng	pes	Tehran is in Iran.	تهران در ایران است.
eng	pes	The goat had been tethered to the fence.	بز به حصار بسته شده است.
eng	pes	The bar was packed.	بار قلقله بود.
eng	pes	She shot a dog.	او سگ را شلیک کرد.
eng	pes	I can only speak French.	فقط می‌توانم فرانسوی حرف بزنم.
eng	pes	Monday comes after Sunday.	دوشنبه بعد از یکشنبه می آید.
eng	pes	We started at the same time.	ما همزمان شروع کردیم.
eng	pes	She asked for my help.	او از من کمک خواست.
eng	pes	Let's ponder that for a moment.	بگذار برای یک لحظه به آن غور کنیم.
eng	pes	Where can we find the truth?	حقیقت را در کجا می توانیم بیابیم؟
eng	pes	May I speak to Tom?	می توانم با تام صحبت کنم؟
eng	pes	In everything, one should consider the end.	در هر چیزی، باید آخر را در نظر گرفت.
eng	pes	They called the village New Amsterdam.	آنها به آن دهکده نیو آمستردام می گویند.
eng	pes	Never put off to tomorrow what you can do today.	کار امروز را به فردا میفکن.
eng	pes	We need a place to stay for the night.	ما به جایی نیاز داریم، که شب آنجا بمانیم.
eng	pes	I'm gonna shoot him.	با تیر او را خواهم زد.
eng	pes	She had no one to turn to.	او هیچ کسی را ندارد که راهنمایی اش کند.
eng	pes	Haste makes waste.	عجله کار شیطان است.
eng	pes	Please laugh!	بخند لطفاً!
eng	pes	And they shall beat their swords into plowshares, and their spears into pruninghooks: nation shall not lift up sword against nation, neither shall they learn war any more.	و ایشان از شمشیرهایشان گاوآهن و از نیزه هایشان اره های نجاری ساختند:نه ملتی بر دیگر ملت شمشیر خواهد کشید ونه آنها بیش از این،جنگ کردن خواهند آموخت.
eng	pes	We found a shelter for the storm.	ما پناهگاهی در برابر طوفان پیدا کردیم.
eng	pes	Don't criticize what you can't understand.	به چیزی که نمی‌فهمید انتقاد نکنید.
eng	pes	A good deed never goes unpunished.	خوبی هرگز بدون تاوان نمی‌ماند.
eng	pes	Big automobiles consume a lot petrol.	اتوموبیل‌های بزرگ زیاد بنزین مصرف می‌کنند.
eng	pes	Scotland can be very warm in September.	اسکاتلند در ماه سپتامبر ممکن است خیلی گرم باشد.
eng	pes	I'm sorry to call you this late at night, but I really needed someone to talk to.	متأسفم که شب اینقدر دیروقت به شما زنگ می‌زنم، ولی واقعاً احتیاج داشتم که با کسی حرف بزنم.
eng	pes	After us, the Deluge.	سیلاب به دنبال ما.
eng	pes	I think that my mom knows.	فکر کنم مادرم میداند.
eng	pes	This store's hamburgers taste better than that one's.	همبرگرهای این مغازه از آن یکی طعم بهتری دارد.
eng	pes	It's the least I can do.	این حداقل کاری است که می توانم انجام دهم.
eng	pes	I want to be a teacher.	می‌خواهم معلم شوم.
eng	pes	I know that Tom is a very valuable client.	من میدونم که تام مشتری ارزشمندی است
eng	pes	Kindness is the language which the deaf can hear and the blind can see.	مهربانی زبانی است که در آن کر می‌تواند بشنود و کور می‌تواند ببیند.
eng	pes	Mozart: one of the great musical prodigies of all time.	موتسارت: یکی از بزرگترین اعجوبه‌های موسیقی همهٔ اعصار.
eng	pes	Christopher Columbus abhorred historical inaccuracies.	کریستف کلمب از اشتباهات تاریخی تنفر داشت.
eng	pes	I've never seen anything like this before.	من تا به حال چیزی مانند این ندیدم.
eng	pes	I don't see Tom a whole lot.	تام را چنان زیاد ملاقات نمی کنم
eng	pes	It wasn't me who lied, rather it was you.	من نبودم که دروغ گفتم، بلکه تو بودی.
eng	pes	Try some of this cake.	یک کم از این کیک امتحان کن.
eng	pes	He has no specific aim.	اون هیچ هدف مشخصی نداره.
eng	pes	By means of a super high-pressure water spray practically all the sediment is removed.	از طریق اسپری آب فشار قوی عملاً همهٔ رسوب زدوده می‌شود.
eng	pes	At first, he thought English very difficult, but now he thinks it is easy.	در ابتدا، او فکر می کرد انگلیسی خیلی سخت است، اما اکنون او فکر می کند آسان است.
eng	pes	You know, I don't want to kill you.	میدونی، نمیخوام بکشمت.
eng	pes	Why don't you work?	چرا کار نمی کنی؟
eng	pes	What is your name?	اسم شما چیست؟
eng	pes	The idea is not in itself a bad one.	این ایده به خودی خود ایده بدی نیست.
eng	pes	The car turned abruptly.	ماشین ناگهانی پیچید.
eng	pes	Tom learnt that he was the only convict sentenced to life imprisonment in that prison.	تام فهمید که تنها زندانی محکوم به حبس ابد در آن زندان بود.
eng	pes	She had hardly begun to read the book before someone knocked at the door.	هنوز شروع به خواندن کتاب نکرده بود که کسی در زد.
eng	pes	This plant isn't edible.	این گیاه خوردنی نیست.
eng	pes	I think this suit is much superior to that one in quality.	به نظرم این کت کیفیتش خیلی بالاتر از اون یکیه
eng	pes	Basket weaving is an extinct art.	سبدبافی یک هنر منقرض‌شده است.
eng	pes	You accused him of having stolen the bike.	به دزدیدن دوچرخه متّهمش کردی.
eng	pes	I brought you some more books to read.	برات چند تا کتاب آوردم که به بخونی.
eng	pes	Leaves go brown in autumn.	برگ ها قهوه ای می شن توی پاییز.
eng	pes	I think Tom will win.	فکر می کنم تام برنده خواهد شد.
eng	pes	She made me hurry.	او مرا شتابزده کرد.
eng	pes	You look sleepy.	تو خواب آلود به نظر می رسی.
eng	pes	Show me short-sleeved ones, please.	پیراهن های آستین کوتاه را به من نشان بده.
eng	pes	She lost her handbag.	او کیف‌دستی‌اش را گم کرد.
eng	pes	Be with God and be a lord. (Obey God to be a king)	با خدا باش و پادشاهی کن.
eng	pes	Tom got so absorbed in his work that he forgot to eat.	تام به قدری جذب کارش شده بود که یادش می‌رفت غذا بخورد.
eng	pes	They became good friends.	آنها دوستان خوبی شدند.
eng	pes	I need you.	بهت احتیاج دارم.
eng	pes	Fantastic!	خیلی با حال! بسیار عالی!
eng	pes	I promise to make no promises.	من قول می‌دهم که هیچ قولی ندهم.
eng	pes	He'll come before lunch if he comes at all.	قبل از ناهار میاد البته اگر اصلا بیاد.
eng	pes	I have peace at home.	من در خانه آرامش دارم.
eng	pes	Tom is a real nerd.	تام یک خرخوان واقعی است.
eng	pes	Ah!	آه!
eng	pes	You are saying you intentionally hide your good looks?	منظورت این است که عامدانه خوشگلی ات را پنهان می کنی؟
eng	pes	Better buy than borrow.	خریدن بهتر از قرض گرفتن است.
eng	pes	I had no choice but to take the plane.	من انتخاب دیگری نداشتم جز اینکه سوار هواپیما شوم.
eng	pes	I am trying to learn English.	من به شدت تلاش مي كنم كه زبان انگليسي ياد بگيرم
eng	pes	Don't scatter your things about.	وسایلت رو پخش و پلا نکن
eng	pes	He turned traitor.	او خیانتکار شد.
eng	pes	Don't look surprised.	ادای آدمهای متعجب را در نیاور.
eng	pes	They understood my plight.	آنها شرایط بحرانی مرا فهمیدند.
eng	pes	Stop crying!	گریه را بس کن!
eng	pes	I'm going to have to dye my hair.	می خواهم موهایم را رنگ کنم.
eng	pes	He was hospitalized for over a month before dying.	او قبل از مرگ، بیش از یک ماه بستری شده بود.
eng	pes	Tom blamed himself for Mary's death.	تام خود را به خاطر مرگ ماری مقصّر می دانست.
eng	pes	I think it true.	فکر می کنم درست است.
eng	pes	Sunlight is the main source of vitamin D.	نور خورشید منبع اصلی ویتامین دی است.
eng	pes	I need to meet more Peruvian friends.	من باید دوستان پرویی بیشتری پیدا کنم.
eng	pes	The walls have ears, the doors have eyes.	دیوار موش دارد، موش هم گوش دارد.
eng	pes	Although I was tired, I did my best.	هرچند خسته بودم، حداکثر ممکن سعی ام را کردم.
eng	pes	I will sue you.	ازت شکایت می کنم
eng	pes	The old man spoke with me in French.	پیرمرد به فرانسه با من صحبت کرد.
eng	pes	There are no students who can speak English well.	هیچکدام از دانشجویان نمی‌توانند به انگلیسی خوب صحبت کنند.
eng	pes	You're the one I need now.	تو کسی هستی که الان بهش احتیاج دارم.
eng	pes	His unhappiness when he heard her voice changed into happiness.	بدبختی او هنگامی که صدای او را شنید تبدیل به خوشبختی شد.
eng	pes	Please lock the door before you go out.	لطفا قبل از آنکه به بیرون بروی در را قفل کن.
eng	pes	You are my friend.	تو دوستم هستی
eng	pes	He is sure to carry out the task assigned to him.	او مطمئناً وظیفه ای را که به او محول شده است، انجام خواهد داد.
eng	pes	It occurred to me while I was waiting for Tom that maybe I shouldn't have invited Mary.	همانطور که منتظر تام بودم، به ذهنم خطور کرد که شاید بهتر بود ماری را دعوت نمی کردم.
eng	pes	On the one hand I called you to invite you to dinner, on the other to tell you my son is getting married.	از یک طرف می خواستم به شام دعوتت کنم و از طرف دیگه می خواستم بگم که پسرم ازدواج کرده
eng	pes	There is a knife missing.	یک چاقو گم شده است.
eng	pes	The kingdom ruled over that land for years.	آن پادشاه سال ها بر آن سرزمین حکومت کرد.
eng	pes	She seldom, if ever, goes to bed before eleven.	او به ندرت یا هیچ گاه قبل از یازده به رختخواب می رود.
eng	pes	Does Tom have a key to Mary's apartment?	آیا تام کلید خانه ی ماری را دارد؟
eng	pes	I am a vegetarian.	گیاه خواری هستم.
eng	pes	It's incredible.	آن باور نکردنی است.
eng	pes	The fruits belong to all of you, but the earth belongs to no one.	میوه ها متعلق به همه ی شماست اما زمین متعلق به هیچ کس نیست.
eng	pes	We must select a suitable person for any post.	برای هر پست باید فرد مناسبی را انتخاب کنیم.
eng	pes	What criteria do you use in deciding who to vote for?	برای تصمیم‌گیری در مورد اینکه به چه کسی رأی بدهید، از چه معیارهایی استفاده می‌کنید؟
eng	pes	Mary ran.	ماری دوید.
eng	pes	At four we could go home.	ساعت چهار توانستیم به خانه برویم.
eng	pes	They're mocking you.	آنها تو را مسخره می کنند.
eng	pes	May God bless you.	خدا به تو برکت بدهد.
eng	pes	This problem is difficult for me to solve.	برایم دشوار است که این مسئله را حل کنم.
eng	pes	Does she like me?	من رو دوست داره؟
eng	pes	Whatever she says is true.	هر چه او می گوید حقیقت دارد.
eng	pes	These things are very hard to come by these days.	این چیزا این روزا سخت به دست میاد.
eng	pes	Tom is wearing a plaid jacket today.	امروز تام یک ژاکت چهارخانه پوشیده است.
eng	pes	Is this ladder strong enough to bear my weight?	این نردبان اینقدر محکم هست که وزن من رو تحمل کنه؟
eng	pes	The pioneers overcame a set of obstacles.	پیشگامان بر موانع بسیاری غلبه کردند.
eng	pes	It takes two to tango.	برای رقص تانگو دو نفر لازم است.
eng	pes	We must preserve birds.	ما باید از پرندگان حفاظت کنیم.
eng	pes	The factory is keyed to produce men's wear.	این کارخانه مخصوص تولید پوشاک مردانه است.
eng	pes	He said with a perplexed expression, "I've heard nothing, so I can't say anything."	او با ظاهری بهت زده، گفت: من چیزی نشنیده ام، بنابراین نمی توانم چیزی بگویم.
eng	pes	He lost his happiness in the end.	در نهایت او خوشبختی خود را از دست داد.
eng	pes	Would you like another piece of cake?	یک تکه‌ی کیک دیگر میل دارید؟
eng	pes	They're a fascist.	او فاشیست است.
eng	pes	She denied her marital status.	او وضعیت تأهل خود را کتمان کرد.
eng	pes	I was beautiful.	من خوشگل بودم.
eng	pes	We must stand up for our rights.	باید از حقوقمان دفاع کنیم.
eng	pes	It is fantastic.	فوق العاده است.
eng	pes	I'm in Tehran.	من در تهران هستم.
eng	pes	Everybody knew she could speak English well.	همه می‌دانستند که او می‌تواند انگلیسی را خوب صحبت کند.
eng	pes	Please take care of my peacocks.	لطفا مراقب طاووس های من باش.
eng	pes	Close that door.	ان درب را ببند.
eng	pes	I make it a rule never to smoke while I'm sleeping.	من با خود عهد کرده‌ام هنگام خوابیدن هرگز سیگار نکشم.
eng	pes	Take whichever you want.	هر وقت می خواهی بگیر.
eng	pes	Good films broaden our horizons.	فیلم‌های خوب افق دید ما را وسیع‌تر می‌کنند.
eng	pes	Worrying is like paying a debt you don't owe.	نگران شدن مانند پرداختن یک بدهی است که مدیون نیستید.
eng	pes	By God, I never knew that.	بخدا قسم، من هرگز او را نمی شناختم.
eng	pes	Served you right!	به درک
eng	pes	Don't offend anyone!	به کسی حمله نکن!
eng	pes	Better late than never.	دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
eng	pes	How do you feel about the Gulf War?	احساس شما در مورد جنگ خلیج (فارس) چیست؟
eng	pes	The sun is a star.	خورشید یک ستاره است.
eng	pes	I can't come with you today.	امروز نمیتونم با تو بیام.
eng	pes	It will take a long time to live down your disgrace.	خیلی طول می کشه تا آبروی از دست رفته رو به دست بیاری
eng	pes	I don't adhere to any particular political tendency.	من از هیچ گونه گرایش سیاسی خاص تبعیت نمی کنم.
eng	pes	I'm at a loss for words.	در کلام نمی گنجد.
eng	pes	I think she is a good dancer.	من فکر می کنم که او(دختر) یک رقصنده خوب است.
eng	pes	His mother was a singer.	مادر او یک خواننده بود.
eng	pes	She refused to say more about that matter.	او قبول نکرد بیشتر در آن مورد بگوید.
eng	pes	Let's think about the worst that could happen.	فرض کنیم بدترین حالت ممکن رخ دهد.
eng	pes	I hope that I don't regret this.	امیدوارم از این کار پشیمان نشوم.
eng	pes	She has some money of her own.	او مقداری پول از آن خود دارد.
eng	pes	My life would have been completely empty without you.	بدون شما زندگی من کاملاً خالی می‌بود.
eng	pes	It had to come from somewhere.	بالاخره باید از یک جایی می آمد.
eng	pes	Don't leave any traces.	هیچ ردپایی باقی نگذار.
eng	pes	Don't touch that! It's sharp!	دست نزن بهش خیلی تیزه
eng	pes	If you care to, you may come with us.	اگر برایت اهمیت دارد، می توانی با ما بیایی.
eng	pes	In the absence of justice, what is sovereignty but organized robbery?	در فقدان عدالت، حاکمیت چیزی نخواهد بود مگر دزدی سازمان یافته.
eng	pes	Tom looks happy.	تام خوشحال به نظر می‌رسد.
eng	pes	He who praises everyone praises nobody.	آنکه همه را تمجید می‌کند، هیچکس را تمجید نمی‌کند.
eng	pes	I find it hard to believe that Tom was involved in the kidnapping.	دشوار می توانم باور کنم که تام در آدم ربایی شرکت داشته.
eng	pes	There wasn't anyone there.	هیچ کس آنجا نبود.
eng	pes	It's too late to shut the barn door after the horse is stolen.	نوشدارو بعد از مرگ سهراب.
eng	pes	How do you like to relax and chill out at the end of a long working day?	بعد از یک روز طولانی مدت کاری چطور دوست داری استراحت کنی?
eng	pes	Much caution does no harm.	کار از محکم کاری عیب نمی‌کند.
eng	pes	Have you ever pruned a tree?	تا به حال یک درخت را هرس کرده‌اید؟
eng	pes	Tom was ticketed for passing on a yellow line.	تام به سبب عبور از خط زرد جریمه شد.
eng	pes	Whenever I find something I like, it's too expensive.	هر وقت از چیزی خوش ام می آید خیلی گران است.
eng	pes	I usually get up at eight o'clock.	معمولا ساعت ۸ بلند می‌شوم.
eng	pes	He is writing something.	او چیزی می نویسد.
eng	pes	I don't know what to say.	نمی دانم چه بگویم.
eng	pes	It's not a good idea to ask a woman how old she is.	ایده خوبی نیست که از یک زن بپرسید شما چند سالتونه؟
eng	pes	I have to work tonight.	باید امشب کار کنم.
eng	pes	Not all the candidates can pass the examination.	همه‌ی داوطلبان نمی‌توانند در امتحان قبول شوند.
eng	pes	A real friend is like a rare bird.	یک دوست واقعی همانند پرنده ای کم نظیر است.
eng	pes	The train runs every thirty minutes.	ترن هر سی دقیقه یک بار حرکت می کنه
eng	pes	I couldn't think of any reason why Tom would be late.	نمی توانم علّتی بیابم که چرا تام باید دیر کند.
eng	pes	I am not the man I was when you knew me first.	من همان مردی نیستم که تو در ابتدا مرا می شناختی.
eng	pes	They could not cope with those difficulties.	آنها نمی توانستند از عهده ی آن مشکلات برآیند.
eng	pes	It began to rain as we came near the pass.	وقتی نزدیک گذرگاه رسیدیم، باران شروع به باریدن کرد.
eng	pes	Violators will be ticketed.	تخطی‌کنندگان جریمه خواهند شد.
eng	pes	The Earth is round.	زمین گرد است.
eng	pes	The children of Adam are limbs of each otherHaving been created of one essence.When the calamity of time afflicts one limbThe other limbs cannot remain at rest.If you have no sympathy for the troubles of othersYou are not worthy to be called by the name of "man".	بنی‌آدم اعضای یک‌پیکرند// که در آفرینش زیک گوهرند// چو عضوی به‌درد آورد روزگار// دگر عضوها را نماند قرار// تو کز محنت دیگران بی‌غمی// نشاید که نامت نهند آدمی
eng	pes	My mother's feeling better.	حال مادرم بهتر است.
eng	pes	For whom have you brought the bone?	برای چه کسی این استخوان را خریده ای؟
eng	pes	If you drive carefully you'll avoid accidents.	اگر با احتیاط رانندگی کنی تصادف نخواهی کرد.
eng	pes	Love is giving something one doesn't have.	عشق دادن آن چیزی است که خود انسان آن را ندارد.
eng	pes	Bill stopped smoking.	بیل سیگار را ترک کرد.
eng	pes	I was awaiting for a calf. God sent a kid.	منتظر گوساله بودم، خدا بچه فرستاد.
eng	pes	Nobody volunteered.	هیچ کس داوطلب نشد.
eng	pes	I have to oppose this idea.	من باید با این ایده مخالفت کنم.
eng	pes	Can I take a break?	می توانم استراحت کنم؟
eng	pes	She regretted not having gone into music.	او پشیمان بود از اینکه به سراغ موسیقی نرفته است.
eng	pes	She tried.	او سعی کرد.
eng	pes	I don't like this book.	من این کتاب را دوست ندارم
eng	pes	You should ask your father for his advice and follow it.	تو باید از پدرت راهنمایی بخواهی و به آن عمل کنی.
eng	pes	For the world, you are somebody, but for somebody you are the world.	برای دنیا شما کسی مثل دیگران هستید، اما برای کسی شما کل دنیا هستید.
eng	pes	He's afraid of dogs.	او از سگ ها می ترسد.
eng	pes	There is a downhill after every uphill.	بعد از هر سربالایی یک سرازیری است.
eng	pes	I haven't done anything like this in a long time.	خیلی وقت است چنین کاری نکرده‌ام.
eng	pes	It's a bit early to be drinking, isn't it?	کمی برای نوشیدن زود است، این طور نیست؟
eng	pes	If "every rule has at least one exception" is a rule, then at least one rule has no exception.	اگر این قاعده که «هر قاعده‌ای حداقل یک استثنا دارد» یک قاعده باشد، پس حداقل یک قاعده هیچ استثنائی ندارد.
eng	pes	This computer is obsolete.	این کامپیوتر منسوخ شده است.
eng	pes	There are a lot of tools in the box.	ابزارهای زیادی در جعبه وجود دارد.
eng	pes	Speaking of Switzerland, have you ever been there in winter?	حالا که صحبت از سویس شد، شما هیچ وقت زمستان به آنجا رفته‌اید؟
eng	pes	The man, in short, is not to be trusted.	به طور خلاصه، به این مرد نباید اعتماد کرد.
eng	pes	The bridge is supported by 10 posts.	پل با 10 ستون نگاه داشته شده است.
eng	pes	He stayed there for three days.	او سه روز در آنجا ماند.
eng	pes	I'm ordering you not to obey my orders.	من به شما دستور می‌دهم از فرمانهایم اطاعت نکنید.
eng	pes	That was probably what influenced their decision.	احتمالا همین روی تصمیم شان تاثیر گذاشته.
eng	pes	I should've listened more carefully.	من باید با دقت بیشتری گوش می دادم.
eng	pes	Are you busy?	سرت شلوغ است؟
eng	pes	He knows most who speaks least.	آنکس بیشتر می‌داند که کمتر حرف می‌زند.
eng	pes	The elephant was brought to the zoo.	آن فیل به باغ وحش برده شد.
eng	pes	It needs to be done in the same way.	باید به همون روش انجام بشه.
eng	pes	I correspond with many friends in Canada.	من با بسیاری از دوستان در کانادا نامه نگاری می کنم.
eng	pes	Thanks for inviting me.	تشکر برای دعوت کردن من.
eng	pes	If a philosopher doesn't have a long, white beard, I don't trust him.	اگر یک فیلسوف یک ریش سفید و بلند نداشته باشد به او اعتماد نمی‌کنم.
eng	pes	A grand jury found him not guilty of any crime.	هیئت منصفه‌ی عالی او را از هر جرمی بی‌گناه دانست.
eng	pes	He was not aware that the praise was a satire in disguise.	او واقف نبود که تمجید یک طعنه در لباس مبدل است.
eng	pes	Don't make a mountain out of a molehill.	از کاهی کوهی ساختن.
eng	pes	Who will be the next pope?	پاپ بعدی چه کسی خواهد بود؟
eng	pes	I had to abstain from smoking while I was in the hospital.	من مجبور بودم هنگامی که در بیمارستان بودم از سیگار کشیدن اجتناب کنم.
eng	pes	Hi, Father.	سلام بابا.
eng	pes	The tongue ever turns to the aching tooth.	زبان همیشه به دندانی که درد می‌کند می‌خورد.
eng	pes	The two buildings adjoin.	دو ساختمان مجاور هم هستند.
eng	pes	We talked in sign language.	ما با زبان اشاره صحبت کردیم.
eng	pes	I guarantee this watch to keep perfect time.	من تضمین می کنم که این ساعت زمان دقیق را نشان دهد.
eng	pes	She saw him break the window.	او دید که آن مرد شیشه را شکست.
eng	pes	I was speaking only German.	من داشتم فقط آلمانی حرف می‌زدم.
eng	pes	His appearance and behavior made me ashamed of him.	ظاهر و رفتار او مرا شرمنده کرد.
eng	pes	The population of this country is diminishing.	جمعیت این کشور در حال کم شدن است.
eng	pes	Please provide that doctor's name and phone number for me.	لطف کنید اسم و شماره تلفن آن دکتر را به من بدهید.
eng	pes	Why did you go to Japan?	چرا به ژاپن رفتی؟
eng	pes	I am acquainted with him.	من با او آشنا هستم.
eng	pes	Go jump in the lake.	برو بپر تو دریاچه.
eng	pes	The forecast calls for rain.	هواشناسی پیش بینی بارندگی کرده.
eng	pes	They're all figments of your imagination.	آنها همگی ساخته‌های خیالت هستند.
eng	pes	He insulted her. That is why she got angry.	به او دشنام داد.به همین خاطر او عصبانی گشت.
eng	pes	The best weapon against an enemy is another enemy.	بهترین سلاح علیه یک دشمن، دشمن دیگر است.
eng	pes	If you can't keep your promise, what excuse will you make?	اگر نتوانی به وعده‌ات عمل کنی، چه عذری خواهی آورد؟
eng	pes	Nobody can give you freedom. Nobody can give you equality or justice or anything. If you're a man, you take it.	هیچ کس نمی توان آزادی را به تو دهد. هیچ کس نمی تواند برابری یا عدالت یا هر چیز دیگری را به تو دهد. اگر انسانی، خودت آن را به دست می آوری.
eng	pes	Tom is plotting something.	تام داره یه نقشه ای میکشه.
eng	pes	Parents love their children.	والدین بچه هایشان را دوست دارند.
eng	pes	Which bag is yours?	کدام کیف مال تو است؟
eng	pes	A blonde is speaking to her psychiatrist.	یک زن بلوند با روانپزشکش صحبت می‌کند.
eng	pes	Why would I help Tom?	چرا من باید بخواهم که به تام کمک کنم؟
eng	pes	Tom has dyed his hair black.	تام موهایش را به رنگ سیاه رنگ کرد.
eng	pes	I will tell him the news as soon as I see him.	همینکه او را ببینم، خبر را به او خواهم گفت.
eng	pes	It must come soon.	باید زودتر بیاید.
eng	pes	I could see Tokyo Tower far away.	برج توکیو را می‌توانستم در دوردست ببینم.
eng	pes	She explains the literal meaning of the sentence.	او معنی لفظ به لفظ جمله را توضیح می دهد.
eng	pes	Tom couldn't contain his anger.	تام نتوانست عصبانیتش را کنترل کند.
eng	pes	What is your line of work?	حرفه شما چیست؟
eng	pes	Do people ever accuse you of being temperamental?	آیا مردم هرگز شما را به دمدمی مزاج بودن متهم می‌کنند؟
eng	pes	The bad weather affected his health.	آب و هوای بد بر سلامت او تاثیر گذاشت.
eng	pes	A polar bear is a rectangular bear after a coordinate transform.	یک خرس قطبی یک خرس چهارگوش است، البته پس از یک تبدیل مختصات.
eng	pes	If I had taken the key, I wouldn't be standing behind the door.	اگر کلید برده بودم، پشت در نایستاده بودم.
eng	pes	I am happy to reply to your last letter.	خوشحالم که به آخرین نامه شما جواب دهم.
eng	pes	How about eating out this morning for a change?	چطوره به عنوان یک تغییر امروز صبح بیرون غذا بخوریم؟
eng	pes	You have to get above a "C" in the class.	شما باید در این کلاس بالاتر از سی نمره بگیرید.
eng	pes	There's no furniture in the room.	هیچ اثاثی در اتاق نیست.
eng	pes	Tom did not consider that he was responsible for his brother's behaviour.	تام متوجه نبود که در قبال رفتار برادر اش مسئول است.
eng	pes	I don't feel good or rather, I feel terrible.	حالم خوب نیست یا بهتر بگم حالم افتضاحه.
eng	pes	Go on.	ادامه بده ( ادامه دادن )
eng	pes	I can never bring myself to talk about it.	هرگز نمی توانم خودم را مجبور کنم راجع به آن صحبت کنم.
eng	pes	Measure thrice, cut once.	سه بار اندازه بگیر و یک بار ببر.
eng	pes	I left a new umbrella in the bus.	من یک چتر نو را در اتوبوس جا گذاشتم.
eng	pes	Tom and Mary say they're having a lot of fun learning French.	تام و ماری می گویند که خیلی از یاد گرفتن فرانسوی لذت می برند.
eng	pes	Many restaurants now have free Wi-Fi.	بسیاری از رستوران ها در حال حاضر وای- فای مجانی دارند.
eng	pes	Tom doesn't know how to have a good time.	تام نمی داند چطور اوقات خوشی داشته باشد.
eng	pes	I am talking with Tom.	مشغول صحبت با تام هستم.
eng	pes	I'm not used to making speeches in public.	من عادت به سخنرانی کردن در حضور جمع ندارم.
eng	pes	Mr Thompson has been very busy today.	آقای تامپسون امروز خیلی مشغول بوده است.
eng	pes	Did you argue with him?	تو با او بحث کردی؟
eng	pes	She has never asked a favour of anybody.	هیچ وقت از کسی نخواسته که براش کاری انجام بده.
eng	pes	Every man has his weak points.	هر انسانی نقطه ضعف‌های خود را دارد.
eng	pes	I have too many things on my mind these days.	این روزها افکار زیادی در سر دارم.
eng	pes	It is impossible to resolve the conflict.	حل مخاصمه، غیر ممکن است.
eng	pes	I put the money into the safe.	من پول را در گاوصندوق گذاشتم.
eng	pes	Are starfish edible?	آیا ستاره‌های دریایی قابل خوردن هستند؟
eng	pes	The accident happened two years ago.	حادثه دو سال پیش اتفاق افتاد.
eng	pes	Then we can continue the algorithm.	آنگاه الگوریتم را ادامه می‌دهیم.
eng	pes	Tom is a sheep farmer.	تام پرورش دهنده گوسفند است.
eng	pes	I can't die here.	نمی توانم اینجا بمیرم.
eng	pes	He is a good singer.	او آوازه خوان خوبی است.
eng	pes	Resistance is futile.	مقاومت بیهوده است.
eng	pes	Mr. Anton spoke to them coldly.	آقای آنتون به سردی با آنها صحبت کرد.
eng	pes	Helen is playing in the yard.	هلن در حیاط در حال بازی کردن است.
eng	pes	He's writing his mother a letter.	او برای مادرش نامه مینویسه.
eng	pes	I want to go with you, but I'm broke.	می خواهم با تو بیایم، اما پول ندارم.
eng	pes	I don't like you anymore.	من دیگر تو را دوست ندارم.
eng	pes	My fiancee arrived without notifying me beforehand, and I felt embarrassed.	نامزد ام بدون اطلاع قبلی آمد و من احساس یاس می کنم.
eng	pes	Mary lied when Tom asked her how old she was.	وقتی تام از مری پرسید چند سال داری؛ مری دورغ گفت.
eng	pes	Is there a table available for two on Friday?	آیا میزی برای دو نفر در روز جمعه وجود دارد؟
eng	pes	Free man, always you will cherish the sea.	آزاد مرد! همیشه تو دریا را عزیز خواهی داشت.
eng	pes	I was happy yesterday.	دیروز خوشحال بودم.
eng	pes	Long long ago in India, a monkey, a fox, and a rabbit lived happily together.	در زمان های بسیار دور در هندوستان، یک میمون، یک روباه و یک خرگوش با خوشی کنار هم زندگی می کردند.
eng	pes	Sometimes you need to distance yourself to see things clearly.	گاهی اوقات لازم است خودت را دور کنی تا همه چیز را واضح تر ببینی.
eng	pes	It usually takes me more than three weeks to prepare a good impromptu speech.	معمولاً بیش از سه هفته طول می‌کشد تا یک سخنرانی فی‌البداههٔ خوب آماده کنم.
eng	pes	I agree with him.	با او موافقم.
eng	pes	Would you like to have supper with us on the weekend?	دوست داریم آخر هفته با هم عصرانه داشته باشیم
eng	pes	They are not used to our customs yet.	آنها هنوز به رسوم ما عادت نکرده اند.
eng	pes	There used to be a green field here; now there's a supermarket.	اینجا قبلا یک مزرعه‌ی سرسبز بود، ولی حالا یک سوپرمارکت است.
eng	pes	The boy has a horse.	پسر اسب دارد.
eng	pes	The nurse gave you a sedative.	پرستار به شما یک آرام‌بخش داد.
eng	pes	Don't even think of it.	اصلاً فکرش را هم نکن.
eng	pes	No one came to help me.	هیچ کس به کمکم نیامد.
eng	pes	Boil the soup down until it becomes thick.	آنقدر سوپ رو بجوشانید تا غلیظ بشود.
eng	pes	Are you 17?	هفده ساله ای؟
eng	pes	I'm not here.	من اینجا نیستم. (.Man injā nistam)
eng	pes	Don't look down on him merely because he is poor.	به او بد نگاه نکن چون که تنها او بی پول است.
eng	pes	We are sorry, but we don't have publishing rights for this information.	متاسفیم، ولی حق انتشار این اطلاعات را نداریم.
eng	pes	Let it go.	ولش کن.
eng	pes	Don't take it to heart.	این را به قلبت نزدیک نگاه ندار.
eng	pes	Ichiro sounded somehow upset but my long years of hanging out with him told me that it was out and out fake.	ایچیرو کمی ناراحت به نظر می‌رسید، ولی بر اثر سال‌های دراز آشنایی با او فهمیدم که همه‌اش تظاهر است.
eng	pes	If you would talk less and listen more, you might learn something.	اگر کم صحبت کنی و بیشتر گوش دهی، چیزی یاد می‌گیری.
eng	pes	Isn't that irritating?	آیا آزاردهنده نیست؟
eng	pes	His technique was unrivalled and completely unbelievable.	تکنیک او بی همتا و کاملاً غیرفابل باور بود.
eng	pes	He is a jack-of-all-trades.	او همه فن حریف است.
eng	pes	He will love her forever.	او برای همیشه عاشق او خواهد بود.
eng	pes	Yes, I thought so.	بعله، فکرشو میکردم.
eng	pes	This is not important.	این مهم نیست.
eng	pes	Nothing could induce him to change his mind.	هیچ چیز نمی تواند تصمیم او را تغییر دهد.
eng	pes	He had a share in completing the job.	او نقشی در به پایان رساندن کار داشت.
eng	pes	Yesterday evening? As in what time?	دیروز غروب؟ چه ساعتی؟
eng	pes	I hate his talking big on every occasion.	از اینکه در مورد هر چیزی با ادعا حرف می زنه متنفرم.
eng	pes	I will finish the work in five days.	این کار را ظرف پنج روز تمام می‌کنم.
eng	pes	Tom frowned.	تام اخم کرد.
eng	pes	How many hours will the trip take?	این مسیر جند ساعت طول میکشه.
eng	pes	Change is the only constant.	تغییر تنها ثابت است.
eng	pes	What is the truth?	حقیقت چیست؟
eng	pes	A people free to choose will always choose peace.	مردمی که آزادی انتخاب دارند، همواره صلح را انتخاب خواهند کرد.
eng	pes	He reported his accident to the police.	او این تصادف را به پلیس گزارش کرد
eng	pes	Observe good faith and justice toward all nations. Cultivate peace and harmony with all.	حسن نیت و عدالت را در برابر همه ملل رعایت کن. صلح و سازش را با همگان ترویج کن.
eng	pes	"Quod erat demonstrandum" is a Latin phrase that's often used in mathematics. It means "That which must be demonstrated."	«Quod erat demonstrandum» یک اصطلاح لاتین است که اغلب در ریاضیات استفاده می‌شود. معنی می‌دهد «آنچه باید نشان داده می‌شد».
eng	pes	She hung the picture upside down.	او عکس را چپه آویخته است.
eng	pes	I'm fed up with him always preaching to me.	خسته شدم از نصیحت کردن هاش.
eng	pes	The price of wisdom is above pearls.	ارزش خرد بیشتر از مروارید است.
eng	pes	We bargained with him for the house.	برای خانه با او چانه زدیم.
eng	pes	We were impatient.	ما عجول بودیم.
eng	pes	I want to find true love.	من می‌خواهم عشق حقیقی را پیدا کنم.
eng	pes	Fashion is a form of ugliness so intolerable that we have to alter it every six months.	مد یک صورت از بدقیافگی غیر قابل تحمل است که مجبوریم هر شش ماه آن را عوض کنیم.
eng	pes	The fundamental aspect of imprisonment is the loss of liberty.	مهمترین ویژگی حبس، از دست دادن آزادی است.
eng	pes	Get out!	برو بیرون!
eng	pes	The feud continues.	دعوا ادامه دارد.
eng	pes	It looks like a machine translation.	آن به ترجمه ماشینی شباهت دارد.
eng	pes	Millie loves me.	میلی من را دوست دارد.
eng	pes	These workmen, whom the government pays for, are dealing with death in coal mines.	در معادن زغال سنگ، این کارگران که دولت به آنها حقوق می دهد، با مرگ دست و پنجه نرم می کنند.
eng	pes	The principal of our school is an American.	مدیر مدرسه‌ی ما یک آمریکایی است.
eng	pes	I will need their help.	کمکشان را نیاز خواهم داشت.
eng	pes	If I could rearrange the alphabet, I would put U and I together.	اگر می‌توانستم ترتیب الفبا را عوض کنم، حروف ت و م را کنار هم می‌گذاشتم.
eng	pes	What are you holding in your hand?	چه چیزی در دستت داری؟
eng	pes	I'm feeling a little under the weather today.	امروز یکمی حالم بده.
eng	pes	The law should be clear.	قانون باید روشن باشد.
eng	pes	Millie has a book.	میلی کتاب دارد.
eng	pes	Don't let him know her address.	نگذار او آدرس آن خانم را بفهمد.
eng	pes	Be careful of that mean dog next door.	مراقب سگ بد جنس همسایه بغلی باش.
eng	pes	Heartfelt thanks!	تشکر قلبی!
eng	pes	This medicine is to be taken on an empty stomach.	این دارو باید با شکم خالی مصرف شود.
eng	pes	Has anyone of you been to Hawaii?	آیا کسی از شما در هاوائی بوده است؟
eng	pes	She cut in when we were talking.	وقتی ما با هم صحبت می کردیم او پرید میان صحبتمان.
eng	pes	Tom wants to change the world.	تام می خواهد جهان را تغییر دهد.
eng	pes	I'm drinking orange juice.	آب پرتقال می‌نوشم.
eng	pes	They supplied the soldiers with enough food and water.	آنها با آب و غذای کافی سربازان را پشتیبانی می کنند.
eng	pes	Why don't I understand English?	چرا من زبان انگلیسی را درک نمی کنم؟
eng	pes	How is it going with your family?	از خانواده چه خبر؟
eng	pes	The dress in the shop window caught Marie's eye.	لباس توی ویترین مغازه چشم مری را گرفت.
eng	pes	The earth is one of the planets.	زمین یکی از سیارات است
eng	pes	Fine words butter no parsnips.	دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
eng	pes	We want a new carpet.	ما یک فرش نو می خواهیم.
eng	pes	Not a word did he speak.	یک کلمه هم حرف نزد
eng	pes	They can produce the same goods at a far lower cost.	آن ها می توتنند همان اجناس را با قیمت پایین تری تولید کنند
eng	pes	What's your favorite dessert?	دسر مورد علاقه ات چیست؟
eng	pes	So many tasty foods can be prepared with eggplants!	چه غذاهای فراوانی قابل طبخ با بادنجان هستند!
eng	pes	The N8 will be the first device by Nokia with the Symbian^3 operating system	N8 اولین دستگاه تولید شده بوسیله نوکیا با سیستمِ عِامل سیمبیان 3 خواهد بود.
eng	pes	The world follows one golden rule: whoever has the gold makes the rules.	دنیا از یک قانون طلائی پیروی می‌کند: هر کسی که طلا دارد، قوانین را می‌سازد.
eng	pes	The little girl is not capable of riding a bicycle.	آن دختر کوچولو قادر به سوار شدن به دوچرخه نیست.
eng	pes	All generalizations are false, including this one.	همه‌ی تعمیم‌دادن‌ها اشتباه‌اند، ازجمله همین یکی.
eng	pes	You're up very early this morning. Do you have something to do?	امروز صیح خیلی زود از خواب بیدار شده ای؟ کاری داری که انجام بدهی؟
eng	pes	A merry heart makes a long life.	دل‌شاد بودن، عمر انسان را طولانی می‌کند.
eng	pes	I am valuable.	گرانبها هستم.
eng	pes	She begged him to stay with her, but he left home as quickly as he could.	از او خواهش کرد که با او بماند ولی او سریعا خانه را ترک کرد.
eng	pes	I don't know what Tom is plotting.	من نمیدونم تام چه نقشه داره میکشه.
eng	pes	You are a good cook.	شما آشپز خوبی هستید.
eng	pes	Caution is the eldest daughter of wisdom.	احتیاط فرزند ارشد دانایی است.
eng	pes	He survived being struck by lightning.	او از اصابت صاعقه، جان سالم به در برد.
eng	pes	We must get there before them.	باید قبل از آن‌ها برسیم آن جا.
eng	pes	Congratulations!	تبریک!
eng	pes	A creaking door hangs longest.	اجل گشته میرد نه بیمار سخت.
eng	pes	I went to the station to say good-bye to my friend.	من به ایستگاه رفتم تا با دوستم خداحافظی کنم.
eng	pes	What would life be if we had no courage to attempt anything?	زندگی چه معنایی خواهد داشت اگر شهامت امتحان کردن هیچ چیز را نداشته باشیم.
eng	pes	I just don't know what to say.	من فقط نمی دانم چه بگویم.
eng	pes	My computer was down yesterday.	کامپیوتر من دیروز خراب شد.
eng	pes	You aren't really going to vote for Tom, are you?	تو که واقعا نمی خواهی به تام رای دهی. می خواهی؟
eng	pes	I was just here yesterday.	من فقط ديروز اينجا بودم.
eng	pes	Tom didn't think he had the stomach to tell Mary what needed to be done.	تام فکر نمی کرد که دلش را داشته باشد به ماری بگوید چه کاری بایست انجام می شد.
eng	pes	He reached his goal.	او به هدفش رسید.
eng	pes	Freedom is useless unless you use it.	آزادی غیر قابل استفاده است مگر اینکه از آن استفاده کنید.
eng	pes	I forgot to turn off the television before going to sleep.	من فراموش کردم که تلویزیون را قبل به خواب رفتن خاموش کنم.
eng	pes	It looks like she's got a lot of friends.	به نظر می رسد او دوستان زیادی دارد.
eng	pes	You don't know what that small opaque bottle contains.	شما نمی‌دانید آن بطری کدر کوچک حاوی چیست.
eng	pes	Life's not easy.	زندگی آسان نیست.
eng	pes	No one knows everything.	هیچ‌کس همّه چیز را نمی‌داند.
eng	pes	Would you come to our house, Sarah?	میای خونه ما سارا؟
eng	pes	How did he react to the bad news?	او چگونه به خبرهای ناگوار واکنش نشان داد؟
eng	pes	A lot of things happened and my schedule was messed up.	اتفاقات زیادی افتاد و همه برنامه ریزی ام بهم ریخت.
eng	pes	Let's go drink a cup of coffee at that coffee shop over there.	بیا بریم یک فنجان قهوه بنوشیم در آن کافی شاپ آنجا.
eng	pes	This is true of adults as well as of children.	این امر هم در مورد کودکان و هم در مورد بزرگسالان صدق می کند.
eng	pes	Relax. He's just teasing you.	آروم باش. او فقط دارد با تو شوخی می کند.
eng	pes	I couldn't understand his ideas.	من نمی توانستم ایده هایش را بفهمم.
eng	pes	Why did you say such a thing?	برای چه چنین چیزی گفتی؟
eng	pes	I'm good at mathematics.	من در ریاضیات مهارت دارم.
eng	pes	You can adjust game configuration options when starting the game for the first time.	شما می توانید گزینه های پیکره بندی بازی را در هنگام شروع بازی برای اولین بار، تنظیم نمایید.
eng	pes	I didn't do anything yesterday evening. I just lay around on the sofa!	دیشب هیچ کاری نکردم. فقط روی کاناپه وِلو ماندم.
eng	pes	The film started at 2 o'clock.	فیلم ساعت دو شروع شد.
eng	pes	If you should meet a bear, pretend to be dead.	اگر باید خرس را ملاقات کنید، وانمود کنید مرده‌اید.
eng	pes	We dance together.	ما با یکدیگر می رقصیم.
eng	pes	Where did they go?	آنها به کجا رفتند؟
eng	pes	I'll clean the kitchen later.	آشپزخانه را بعداً تمیز خواهم کرد.
eng	pes	These are the same kind of car.	اینها خودروهای مشابه هستند.
eng	pes	I live in Turkey.	من در ترکیه زندگی می کنم.
eng	pes	Hurry! There's no time to lose.	عجله کن! وقتی برای تلف کردن نداریم!
eng	pes	Most people write about their daily life.	بیشتر مردم در مورد زندگی روزمره شان می نویسند.
eng	pes	It is good for nothing.	به هیچ دردی نمی خورد.
eng	pes	She always studies listening to music.	او همیشه در حال مطالعه کردن به موسیقی گوش می دهد.
eng	pes	A judge must obey not the king, but the law.	یک قاضی باید از قانون اطاعت کند نه از شاه.
eng	pes	I went to the cinema yesterday.	من ديروز به سينما رفتم
eng	pes	I'm sick and tired of all this bickering.	من از این همه جر و بحث خسته و بیزارم.
eng	pes	Go back to your seat.	به صندلی خود برگرد.
eng	pes	Is there really a sustainable peace?	آیا واقعاً صلح پایداری وجود دارد؟
eng	pes	I eat cucumber.	من خیار می خورم.
eng	pes	The landlord changed the locks.	صاحبخانه قفلها را عوض کرد.
eng	pes	This is the beginning of a new era.	این آغاز عصری جدید است.
eng	pes	Leaving the children alone was sheer thoughtlessness.	تنها رها کردن کودکان، یک بی‌فکری محض بود.
eng	pes	What's the bus fare?	کرایه‌ی اتوبوس چقدر است؟
eng	pes	Can I see this one?	می تونم این یکی رو ببینم؟
eng	pes	Don't get me wrong.	درمورد من فکر بد نکن.
eng	pes	Time to eat!	وقت خوردنه!
eng	pes	My uncle is not young, but he is healthy.	دائی من جوان نیست ولی سالم است.
eng	pes	There's nothing for me here.	اینجا هیچ چیزی برای من نیست.
eng	pes	The last person I told my idea to thought I was nuts.	آخرین کسی که ایده ام را شنید فکر کرد دیوانه ام.
eng	pes	The only mystery in life is why the kamikaze pilots wore helmets.	تنها راز زندگی این است که چرا خلبانان کامی کازه، کلاه ایمنی می پوشیدند.
eng	pes	How many days are there in a leap year?	یک سال کبیسه چند روز دارد؟
eng	pes	These shoes were made in Italy.	این کفش‌ها ساخت ایتالیا هستند.
eng	pes	Wouldn't that be dangerous?	آیا خطرناک نخواهد بود؟
eng	pes	He compelled us to come earlier.	او نا را مجبور کرد زودتر بیاییم.
eng	pes	Let's try it again.	یک بار دیگر سعی کنیم.
eng	pes	This is the room where the body was found.	این اتاقی است که جسد در آن یافت شد.
eng	pes	It is terrible weather today.	امروز هوا بسیار بد است.
eng	pes	Tom was looking for his dog all morning.	تام تمام صبح را به دنبال سگش می گشت.
eng	pes	One day Mike and Jane went downtown to do some shopping.	روزی، مایک و جین برای خرید به مرکز شهر رفتند.
eng	pes	Help me!	به من کمک کن.
eng	pes	Seeing is believing.	شنیدن کی بُوَد مانند دیدن.
eng	pes	Maybe the last dog is catching the hare.	شاید آخرین سگ خرگوش را بگیرد.
eng	pes	This sentence is egregiously wrong.	این جمله به طرز فاحشی غلط است.
eng	pes	Not all policemen are brave.	همه ی پلیس ها شجاع نیستند.
eng	pes	Take it easy.	آسان بگیرش.
eng	pes	A fox smells its own stink first.	چوب را که بلند کنی، گربه دزده فرار می‌کند.
eng	pes	He became ever more famous as a critic.	او در نقّادی از هر زمانی مشهورتر شد.
eng	pes	Yes, it did happen, but not in this year.	بله، اتفاق افتاد اما نه در امسال.
eng	pes	I can become angry.	من می توانم از کوره در بروم/عصبانی بشوم!
eng	pes	That's a blatant lie.	این یک دروغ آشکار است.
eng	pes	Humans are peers of a united race, Thus in creation, share the same base. If one is affected with pain, Others share the faith of same. When you are indifferent to this pain, You shall not earn the Humans' name.	بنی‌آدم اعضای یک‌پیکرند// که در آفرینش زیک گوهرند// چو عضوی به‌درد آورد روزگار// دگر عضوها را نماند قرار// تو کز محنت دیگران بی‌غمی// نشاید که نامت نهند آدمی
eng	pes	The Persian Gulf is located between Iran (Persia) and the Arabian Peninsula.	خلیج فارس بین ایران و شبه جزیره عرب قرار دارد.
eng	pes	All things come to those who wait.	چیزهای خوب برای آنها اتفاق می‌افتند که صبر کنند.
eng	pes	You two are really kind.	شما دو نفر واقعاً مهربان هستید.
eng	pes	They are very this-is-what-you-paid-for type of thing.	اونا از این آدما هستن که فک می کنند به اندازه ای که پول دادی می گیری.
eng	pes	The essence of liberty is mathematics.	عصاره ی آزادی ریاضیات است.
eng	pes	Children will believe what their parents tell them.	کودکان آن چیزی را که والدینشان به آنها می گویند باور خواهند کرد.
eng	pes	They were not at all like average Americans.	آنها اصلاً مانند آمریکایی‌های معمولی نبودند.
eng	pes	Older children tend to be less jealous than their younger sibling.	بچه های بزرگتر نسبت به خواهر و برادرهای کوچیکترشان معمولا حسادت کمتری دارند.
eng	pes	Laugh and be fat.	بخندید و چاق باشید.
eng	pes	The Andromeda Galaxy is my home.	کهکشان آندرومدا خانه من است.
eng	pes	Even if God didn't exist, it would be again nice to have been created.	اگر خدا وجود نمی داشت، شایسته آن بود که آفریده شود.
eng	pes	It did more harm than good.	بیشتر ضرر رسوند تا منفعت.
eng	pes	Public opinion governs the president's decisions.	افکار عمومی بر تصمیمات رئیس جمهور حاکم است.
eng	pes	Tom got out in front of the library and waited while Mary went to park the car.	تام رفت بیرون روبروی کتابخانه منتظر ماند تا ماری برود ماشین را پارک کند.
eng	pes	He hurried on to make up for lost time.	او عجله کرد تا زمان از دست رفته را جبران کند.
eng	pes	I would prefer to speak to you in private.	من ترجیح می دادم که به طور خصوصی با شما سخن بگویم.
eng	pes	Why do bees die after stinging?	چرا زنبورها بعد از نیش زدن می میرند؟
eng	pes	Your physical body will wear out and die one day.	بدن ظاهری ات روزی فرسوده شده و خواهد مرد.
eng	pes	When I think of you, only one thing comes to mind: arrogance.	وقتی بهت فکر می‌کنم، فقط یک چیز به ذهنم می‌آید: تکبّر.
eng	pes	She dyed her hair red.	او موهای خود را قرمز کرد.
eng	pes	See you.	به امید دیدار.
eng	pes	Are you ready?	آماده هستی؟
eng	pes	What is all this bother about?	این مزاحمت چه بود؟
eng	pes	Not being heard is no reason for silence.	شنیده نشدن دلیلی برای سکوت نیست.
eng	pes	Parking is prohibited here.	اینجا پارک کردن ممنوع است.
eng	pes	It is because you work too much that you are sleepy all the time.	به این دلیل که تو بسیار کار می کنی، همیشه خواب آلود هستی.
eng	pes	My father will cook me a delicious meal tomorrow morning.	فردا صبح، پدرم غذای خوشمزه ای برایم می پزد.
eng	pes	I love you.	من ترا دوست دارم
eng	pes	I am very interested in those stories.	من به چنین داستانهایی خیلی علاقه دارم.
eng	pes	The room was in complete darkness.	اتاق در تاریکی کامل بود.
eng	pes	Tom scolded his son in front of everyone.	تام پسرش رو در مقابل همه تحقیر کرد.
eng	pes	Keep the dog out.	سگ را بیرون نگهدار
eng	pes	We're going to take a shower together.	ما باهم به حمام خواهیم رفت.
eng	pes	Look behind you!	پشت سرت را نگاه کن!
eng	pes	Suddenly rain began to fall.	ناگهان باران باریدن گرفت.
eng	pes	The boys were whispering; I knew they were up to something.	پسرا در گوشی با هم حرف می زدند. می دونستم یک کاری می خوان بکنند.
eng	pes	She was in trouble because she lost her passport.	او مشکل داشت زیرا گذرنامه اش را گم کرده بود.
eng	pes	Words cannot express the extent to which you are wrong.	کلمات از بیان اشتباه شما قاصر اند.
eng	pes	I cannot answer your question.	من نمی‌توانم به سوال شما پاسخ دهم.
eng	pes	How late are you open?	تا کی باز هستید؟
eng	pes	You're organized.	شما مرتب هستید.
eng	pes	It's hard to tell you from your brother.	تشخیص دادن تو از برادرت دشوار است.
eng	pes	I met a friend of Mary's.	من یکی از دوستان مری را ملاقات کردم.
eng	pes	Tom is very interested in jazz.	تام به موسیقی جاز خیلی علاقمند است.
eng	pes	Served you right!	به جهنم!
eng	pes	I was rendered speechless by his rudeness.	به خاطر گستاخی او، زبانم بند آمد.
eng	pes	The doctor prescribed Tom a sedative.	دکتر برای تام یک آرام‌بخش تجویز کرد.
eng	pes	"If I were you, I'd buy it." "But you aren't me!"	«اگر جایت بودم، می‌خریدمش.» «ولی جای من نیستی!»
eng	pes	You can't treat me like this.	تو نمی تونی با من اینجوری رفتار کنی.
eng	pes	We can hear the church bell every morning.	هر روز صبح می‌توانیم صدای ناقوس کلیسا را بشنویم.
eng	pes	He is preparing for the test.	او دارد برای امتحان آماده می شود.
eng	pes	Tom is the one who told me that I should study French.	تام کسی است که به من گفت باید فرانسوی یاد بگیرم.
eng	pes	Ken must be home by now.	کن باید تا حالا آمده باشد.
eng	pes	I want to learn Persian.	می‌خواهم فارسی یاد بگیرم.
eng	pes	I don't know what else to do.	من نمی دانم چه کار دیگری باید انجام دهم.
eng	pes	I made Tom leave his suitcase behind.	تام را مجبور کردم چمدان اش را باقی بگذارد.
eng	pes	Did you deliver the note to Tom?	آیا تو پیغام را به تام رساندی؟
eng	pes	The chances are that the bill will be rejected.	هرچه شانس بود بیل از دست داد.
eng	pes	Does this offend you?	آیا این به تو بر می خورد؟
eng	pes	Those ideas were the harbinger of democracy.	این افکار پیشقراول دموکراسی بودند.
eng	pes	How dare you speak to me in that tone of voice!	چطور جرات می کنی با این لحن با من حرف بزنی؟
eng	pes	Money enables you to buy anything.	پول شما را قادر می سازد تا هر چیزی را بخرید.
eng	pes	He is not here.	او اينجا نيست.
eng	pes	This moment will be recorded in history.	این لحظه ای است که در تاریخ ثبت خواهد شد.
eng	pes	You only think about having fun.	تو فقط به تفریح کردن فکر می کنی.
eng	pes	It is like looking for a needle in a haystack.	این مثل پیدا جستجوی سوزن در کومهٔ علف است.
eng	pes	Many stars were shining in the heavens.	ستاره های بسیاری در آسمان می درخشیدند.
eng	pes	If anyone was to ask what the point of the story is, I really don't know.	اگر کسی بپرسد اصل داستان چه بود، من واقعا نمی دانم.
eng	pes	He walked back and forth on the street.	او در خیابان به جلو و عقب گام بر می داشت.
eng	pes	Do you really need to ask the question to know the answer?	آیا برای فهمیدن جواب حتماً باید سؤال بپرسی؟
eng	pes	Oh, there's a butterfly!	اوه، آنجا یک پروانه هست.
eng	pes	Why do you suspect me?	چرا به من مظنون هستید؟
eng	pes	I just need a minute alone with Tom.	می‌خواهم فقط یک دقیقه با تام تنها باشم.
eng	pes	The vase that he broke is my aunt's.	گلدانی را که او شکست، متعلق به عمه من است.
eng	pes	In law a man is guilty when he violates the rights of others. In ethics he is guilty if he only thinks of doing so.	در حقوق، انسان زمانی مجرم است که حقوق دیگران را نقض می کند. در اخلاق، حتی زمانی که انسان به انجام چنین کاری می اندیشد نیز گناهکار شمرد می شود.
eng	pes	I'm learning how to type.	من دارم یاد می گیرم که چگونه تایپ کنم.
eng	pes	Tom was brave.	تام شجاع بود.
eng	pes	The worst loneliness is to not be comfortable with yourself.	بدترین تنهایی راحت نبودن با خود است.
eng	pes	He had a bit of a cold last night.	او دیشب کمی سرما خورده بود.
eng	pes	The police treated Tom like a common criminal.	پلیس با تام مانند یک مجرم معمولی رفتار می کرد.
eng	pes	Language is the dress of thought.	زبان جامهٔ فکر است.
eng	pes	Terrific!	فوق العاده
eng	pes	A tea with lemon, please.	یک چای با لیمو، لطفاً.
eng	pes	A prudent bird chooses its tree. A wise servant chooses his master.	یک پرندهٔ محتاط درخت خود را انتخاب می‌کند. یک خدمتکار عاقل ارباب خود را انتخاب می‌کند.
eng	pes	Get a bicycle. You will not regret it, if you live.	یک دوچرخه بخرید. پشیمان نخواهید شد، اگر زنده بمانید.
eng	pes	Persian is not hard.	فارسی سخت نیست.
eng	pes	She had her baggage carried to the airport.	او چمدان هایش را به فرودگاه می برد
eng	pes	A watermelon is full of water.	هندوانه پر از آب است.
eng	pes	Tom isn't here today.	تام امروز اینجا نیست.
eng	pes	France is adjacent to Spain.	فرانسه چسبیده به اسپانیا است.
eng	pes	You should pay your debts.	شما باید بدهی های خود را پرداخت
eng	pes	Air is a mixture of gases.	هوا مخلوطی از گازها است.
eng	pes	April is the fourth month of the year.	آوریل، چهارمین ماه سال است.
eng	pes	Statistics suggest that the population of this town will double in five years.	آمار نشان می دهد که جمعیت این شهر در طی پنج سال، دو برابر خواهد شد.
eng	pes	Their wedding is tomorrow.	عروسی آنها فرداست.
eng	pes	Shut the fuck up!	خفه شو!
eng	pes	Oh, the driver is a maniac.	اوه، راننده یک دیونه است.
eng	pes	I will go there on foot or by bicycle next time.	من پای پیاده یا با دوچرخه بار دیگر به آنجا خواهم رفت.
eng	pes	I will stand by you whatever happens.	هر چه پیش آید من در کنار تو می‌ایستم.
eng	pes	Computer technology is indispensable to access many pertinent items of data.	فناوری رایانه‌ای برای دسترسی به بسیاری از اقلام مرتبط داده‌ها ضروری است.
eng	pes	You can take whichever way you like.	می توانید هر کدام را که دوست دارید بگیرید
eng	pes	I really like being alone.	من خیلی دوست دارم که تنها باشم
eng	pes	Their names have escaped me.	نام‌هایشان را فراموش کرده‌ام.
eng	pes	We made pancakes for breakfast.	ما برای صبحانه پنکیک درست کردیم.
eng	pes	Raskolnikov is the protagonist of the book of Crime and Punishment written by Dostoevsky.	راسکلنیکوف شخصیت اصلی کتاب جنایت و مکافات، نوشته ی داستایوسکی، است.
eng	pes	Tom is an anti-Semite.	تام یک ضد سامی است.
eng	pes	We got all the materials together.	ما تمام مواد را یکجا بدست آوردیم
eng	pes	If peace cannot be maintained with honor, it is no longer peace.	اگر صلح را نتوان با شرافت حفظ کرد، این دیگر صلح نیست.
eng	pes	If he wanted to get to London today, he should leave now.	اگر بخواهد امروز به لندن برسد، باید همین الان برود.
eng	pes	No gain, no lose, we are fully equal.	نه سودی، نه زیانی، ما کاملاٌ برابر هستیم.
eng	pes	I hear your childish laughter.	صدای خنده کودکانه ات را می شنوم.
eng	pes	It's not that high off the ground.	اینقدر از زمین بالا نیست
eng	pes	Anger is a waste of energy.	عصبانیت اتلاف انرژی است.
eng	pes	It seems like you got up on the wrong side of the bed this morning.	به نظر میاد از دنده چپ بلند شدی امروز.
eng	pes	"Tatoeba" in Japanese means "for example".	تاتوئبا به ژاپنی یعنی "برای مثال".
eng	pes	She liked poetry and music.	او دوستدار شعر و موسیقی بود.
eng	pes	Hello! Good morning!	سلام! صبح بخیر!
eng	pes	I never get to spend any time with Tom.	هیچوقت نمی‌شود که با تام وقت بگذرانم.
eng	pes	James Bond is not an actor.	جیمز باند هنرپیشه نیست.
eng	pes	I must replace that fluorescent lamp.	باید آن لامپ مهتابی را عوض کنم.
eng	pes	It is he.	این او است.
eng	pes	He can't use a gun again.	او دیگر نمی تواند از یک اسلحه استفاده کند
eng	pes	The carpet was worn out and had to be replaced.	فرش مندرس بود و می بایست عوض می شد.
eng	pes	You have a very good memory.	تو حافظه خیلی خوبی داری.
eng	pes	From that distance, the ship resembles an island.	در آن فاصله، آن کشتی شبیه یک جزیره است.
eng	pes	Can this be his writing?	آیا این می تواند نوشته های او باشد؟
eng	pes	He always shows cowardice.	او همیشه ترسو بودنش را نشان می دهد.
eng	pes	The ocean waves shimmer in the sunlight.	امواج اقیانوس در نور آفتاب می‌درخشند.
eng	pes	They were alarmed at the news.	آنها از شنیدن این خبر شوکه شدند.
eng	pes	I grieve with you.	تسلیت عرض می‌کنم.
eng	pes	They threatened to kill me so I gave them up my wallet.	آنها مرا تهدید به مرگ کردند بنا براین من کیفم را به آنها دادم.
eng	pes	You borrow a book.	تو یک کتاب امانت می گیری.
eng	pes	Tom drives Mary up the wall.	تام ماری را به بالای دیوار می‌راند.
eng	pes	Aren't you even curious?	آیا تو حتی کنجکاو نیستی؟
eng	pes	She was eager to feed the birds.	او مشتاق بود تا به پرنده ها غذا بدهد.
eng	pes	Tears shimmered in her eyes.	اشکها در چشمانش درخشید.
eng	pes	It is no use crying over spilt milk.	برای شیر ریخته شده شیون نمی‌کنند.
eng	pes	Since you can change the playback speed on the walkman, I use it to learn French.	به دلیل اینکه می توان سرعت بازتکرار صدا روی دستگاه ضبط صوت همراه را تغییر داد، من از آن برای یادگیری فرانسه استفاده می کنم.
eng	pes	Many a little makes a mickle.	قطره قطره جمع گردد، وانگهی دریا شود.
eng	pes	The teacher kicked me out of class.	معلم مرا از کلاس بیرون انداخت.
eng	pes	The truth is opaque and consequently imperceptible.	حقیقت تار است و نتیجتاً نامرئی است.
eng	pes	Sorry, I didn't know you were still here.	ببخشید،من نمی دانستم تو همچنان اینجا بودی.
eng	pes	One does not look a gift horse in the mouth.	اسب پیشکشی را به دندانش نگاه نمی کنند.
eng	pes	Tom is a silly man.	تام مرد احمقی است.
eng	pes	This is a gift to show our appreciation.	این یک هدیه به نشانهٔ قدردانی ماست.
eng	pes	I'm going to tell Tom you said that.	به تام می گویم که این را گفتی.
eng	pes	The place where my mother was born is located in the east of our country.	جایی که مادرم به دنیا آمده است در شرق کشور قرار دارد.
eng	pes	This is the nicest present I've ever had.	این قشنگ‌ترین هزینه‌ای است که تا کنون داشته‌ام.
eng	pes	Only God is infallible.	فقط خدا منزه از خطاست.
eng	pes	Hard work never did anyone any harm.	سخت‌کوشی به هیچکس ضرر نزد.
eng	pes	Is Tom lucid?	آیا تام هشیار است؟
eng	pes	Most people like watching TV.	خیلی از مردم تلویزیون دیدن را دوست دارند.
eng	pes	It was sheer torture.	آن یک شکنجهٔ محض بود.
eng	pes	This was his only mistake.	این تنها اشتباه او بود.
eng	pes	What is written on the road sign? - ONE WAY.	بروی تابلو راهنمایی و رانندگی چه نوشته شده است؟ -یک طرفه.
eng	pes	Any milk or sugar?	شیر یا شکر دارید؟
eng	pes	Uh, now it's really weird...	آه، الآن دیگه خیلی چت شد...
eng	pes	Soon, I'll tell you some good news.	به زودی خبرهای خوبی به شما خواهم گفت.
eng	pes	A court without ladies is like a garden without flowers.	حیاط بدون زن مانند باغ بدون گل است.
eng	pes	It was almost noon by the time Tom woke up.	وقتی تام از خواب بیدار شد، تقریبا ظهر بود.
eng	pes	That wasn't my intention.	قصد ام این نبود.
eng	pes	If a fight is inevitable, you have to strike first.	اگر نبرد اجتناب‌ناپذیر باشد، مجبورید اول حمله کنید.
eng	pes	My throat feels dry.	گلویم خشک شده است.
eng	pes	We are responsible in front of the law.	ما در مقابل قانون مسئولیم.
eng	pes	The difference between doing and not doing is doing.	تفاوت انجام دادن و انجام ندادن انجام دادن است.
eng	pes	I don't mean to make you worry.	قصد ندارم ناراحتت کنم
eng	pes	A good many people have told me to take a holiday.	خیلی ها به من پیشنهاد رفتن به تعطیلات را داده اند.
eng	pes	It took me more than a month to get over my cold.	یک ماه طول کشید تا سرماخوردگی من بهبود یافت.
eng	pes	I grew up in Shiraz.	در شیراز بزرگ شدم.
eng	pes	Have you ever been to Tehran?	آیا هیچ وقت در تهران بوده ای؟
eng	pes	I didn't like it.	خوشم نیامد.
eng	pes	Because it was raining, he went to the yard to collect the clothes from the clotheslines.	چون باران می بارید، برای جمع کردن رخت های روی بند به حیاط رفت.
eng	pes	I hit the jackpot.	من پول زیادی برنده شدم.
eng	pes	I hate working.	من از کار کردن متنفرم.
eng	pes	I'm using the computer.	کامپیوتر را استفاده میکنم.
eng	pes	I'm going to be in my room.	من در اتاقم خواهم بود.
eng	pes	The boomerang hurtled whistling through the air.	بومرنگ در حالی که در هوا سوت می‌کشید، به حرکت در آمد.
eng	pes	These things always happen in threes.	تا سه نشود بازی نشود.
eng	pes	The doorbell rang.	زنگ در به صدا درآمد.
eng	pes	If I wanted to scare you, I would tell you what I dreamt about a few weeks ago.	اگر قصد ام ترساندن ات بود رویای چند هفته پیش ام را برای ات می گفتم.
eng	pes	I don't feel like it now.	الان حس و حالش رو ندارم.
eng	pes	The taxi abruptly turned left.	تاکسی ناهگانی به چپ پیچید.
eng	pes	It's blowing very hard.	باد به شدت می وزد.
eng	pes	My baby can't talk yet. He just cries.	بچه‌ام هنوز نمی‌تواند حرف بزند؛ فقط گریه می‌کند.
eng	pes	About how much would a taxi be from here?	کرایه‌ی تاکسی از اینجا تقریباً چقدر می‌شود؟
eng	pes	What are you going to do when you graduate?	وقتی فارغ التحصیل شدی می خواهی چه کنی؟
eng	pes	Her husband is an adulterer.	شوهرش یک زنا کاره.
eng	pes	My favorite color is red.	رنگ دوست داشتنی من قرمز است.
eng	pes	I'm going to change into more comfortable clothes.	من برم یک لباس راحت تر بپوشم.
eng	pes	I doubt that our new boss will be any worse than the old one.	شک دارم رییس جدیدمون از قبلیه بدتر باشه.
eng	pes	How about you?	تو چطور؟
eng	pes	The vase is on the table.	گلدان روی میز است.
eng	pes	She got over the shock of her father's death.	او بر شوک مرگ پدر خودش غلبه کرد.
eng	pes	The dullest pencil is better than the sharpest memory.	نتراشیده‌ترین مداد بهتر از هوشیارترین حافظه است.
eng	pes	Don't try to walk before you can crawl.	قبل از اینکه بتوانی گاگله کنی سعی نکن راه بروی.
eng	pes	That fish lives in fresh water.	آن ماهی در آب شیرین زندگی می‌کند.
eng	pes	He isn't quite a gentleman.	او یک جنتلمن تمام و کمال نبود.
eng	pes	I go to school.	به مدرسه می روم.
eng	pes	Tom didn't want to go into the cave.	تام نخواست به زیرزمین برود.
eng	pes	Are you well?	حالت خوبه؟
eng	pes	Take out the trash.	.آشغال ها رو بیرون بگذار
eng	pes	I talked to my classmates in class.	در کلاس با هم‌کلاسی‌هایم صحبت کردم.
eng	pes	I got where I am by hard work.	به سختی به اینجا که هستم رسیدم.
eng	pes	Laugh and be fat.	خنده چاق می کند.
eng	pes	You can't swim, can you?	نمی توانی شنا کنی، می تونی؟
eng	pes	A fox is not caught twice in the same snare.	یک روباه دوبار در یک دام نمی افتد.
eng	pes	You need to go home.	تو باید به خانه بروی.
eng	pes	He had a share in completing the job.	او در به پایان رساندن کار سهمی داشت.
eng	pes	The purpose of a roundabout is to slow down traffic.	هدف از مسیر غیرمستقیم، کاهش ترافیک است.
eng	pes	If you never do anything, you never become anyone.	اگر هیچگاه کاری انجام ندهی، هیچ وقت کسی نخواهی شد.
eng	pes	They are bound together by common interests.	آنها بر اساس علایق مشترک با هم در ارتباط هستند.
eng	pes	I'm going to go sell my car this afternoon.	من امروز بعد از ظهر می‌روم که ماشینم را بفروشم.
eng	pes	Some young Japanese people prefer being single to being married.	بعضی جوانان ژاپنی ترجیح می‌دهند مجرد باشند تا اینکه ازدواج کنند.
eng	pes	I read the entire works of Milton over the holiday.	من تمام آثار میلتون را طی تعطیلات خواندم.
eng	pes	Whose dictionary is it on the table?	لغت نامه روی میز مال چه کسی است؟
eng	pes	The negotiations failed.	مذاکرات شکست خورد.
eng	pes	I always catch a cold in the winter.	من همیشه زمستان ها سرما می خورم.
eng	pes	She looks young for her age.	او نسبت به سنش جوان تر به نظر می رسید.
eng	pes	She only reads prose.	او فقط نثر می خواند.
eng	pes	The man reading a paper over there is my uncle.	آن مردی که آنجا روزنامه می خواند دایی من است.
eng	pes	I had to change clothes because what I was wearing wasn't appropriate for the situation.	من باید لباسامو عوض میکردم چون چیزی که پوشیده بودم مناسب اون وضعیت نبود.
eng	pes	He was so kind as to see me home.	او به قدری مهربان بود که مرا تا خانه رساند.
eng	pes	Everyone dies.	همه می میرند.
eng	pes	I've already tried.	قبلاً سعی کرده‌ام.
eng	pes	If it rains this afternoon, I won't go out.	اگر امروز عصر باران ببارد من بیرون نخواهم رفت.
eng	pes	He read the article over and over again.	او مقاله را بارها مطالعه کرد.
eng	pes	Humans were never meant to live forever.	انسان ها هرگز قرار نبوده تا ابد زندگی کنند.
eng	pes	Why would you go all the way to city to get a burger when there are many burger places here across the street.	چرا این همه راه رو بری تو شهر برای یک ساندویچ وقتی این همه ساندویچی اون ور خیابون هست؟
eng	pes	Don't patronize me.	بچه نیستم می فهمم.
eng	pes	Pizza is my favorite food.	پیتزا غذای مورد علاقه ی من است
eng	pes	Don't make fun of foreigners.	خارجی ها را مسخره نکن.
eng	pes	A ball-pen became a universal handwriting tool, replacing fountain pen.	خودکار سرتوپی دار جایگزین خودکار فواره ای شده به یک ابزار دست نویسی جهانی تبدیل گشت.
eng	pes	Last night was very hot and muggy, so I didn't sleep so well.	دیشب هوا خیلی گرم و شرجی بود، به همین خاطر نتوانستم خوب بخوابم.
eng	pes	The economist is not laconic.	اکونومیست موجز نیست.
eng	pes	As far as I am concerned the question is not simple.	تاجایی که می دونم سوال زیاد اسون نیست.
eng	pes	I studied English when I was there.	وقتی آنجا بودم، زبان انگلیسی را مطالعه کردم.
eng	pes	She was satisfied that he was honest.	او قانع شد که او صداقت دارد.
eng	pes	Who are you to judge?	تو کی هستی که قضاوت می کنی؟
eng	pes	I saw my mother hide the cake.	دیدم که مادرم کیک را پنهان کرد.
eng	pes	He told us to set off at once.	به ما گفت که فوراً برویم.
eng	pes	My mother was killed in an accident.	مادر من در تصادف کشته شد.
eng	pes	She smiled.	او لبخند زد.
eng	pes	This is a little gift for you.	این یک هدیه کوچک برای تو.
eng	pes	Deal us the cards.	کارتها را بین ما پخش کن
eng	pes	The school is two kilometers ahead.	مدرسه دو کیلومتر به سمت جلو است.
eng	pes	The world is a grand ball in which everyone wears a mask.	دنیا یک مهمانی بزرگ است که در آن هر کس ماسکی بر صورت دارد.
eng	pes	We watch television.	تلویزیون تماشا کنیم.
eng	pes	Did you think I wouldn't tell Tom?	آیا تو فکر کردی من به تام نخواهم گفت؟
eng	pes	Millions of workers lost their jobs.	میلیون ها کارگر کار خود را از دست دادند.
eng	pes	Jim got down from the tree.	جیم از درخت پایین آمد.
eng	pes	There's always room for improvement.	همیشه جا برای بهبود هست.
eng	pes	They have no proof.	اثبات ندارند.
eng	pes	Who are you, anyway?	حالا تو کی هستی؟
eng	pes	How did you like the hotel you stayed at?	هتلی که توش بودی رو چطور دوست داشتی؟
eng	pes	Hi John! How are you?	سلام جان! حالت چطور است؟
eng	pes	I remember this.	این را بخاطر می‌آورم.
eng	pes	Tom has to look for a job.	تام مجبور است دنبال شغلی جدید بگردد.
eng	pes	I don't know how to demonstrate it, since it's too obvious!	آنقدر واضح است که نمی دانم چه طور نشان اش بدهم.
eng	pes	He is a bit of a fool, if you ask me.	یکمی نادانه اگر از من بپرسی.
eng	pes	He stood in awe before her.	او با احترام در مقابلش ایستاد.
eng	pes	I showed my room to him.	اتاق‌ام را به او نشان دادم.
eng	pes	The more you study, the more you discover your ignorance.	هر چه بیشتر بخوانی، بیشتر به نادانیت پی می بری.
eng	pes	You should say what you think.	تو باید هر چه را که به آن فکر می کنی؛ بگویی.
eng	pes	Always keep a bucket of water handy, in case of fire.	همیشه یک سطل آب برای آتش احتمالی نگهدار.
eng	pes	By whom was this window broken?	چه کسی این پنجره را شکسته است؟
eng	pes	I don't have a dog.	من سگ ندارم.
eng	pes	I'm just saying!	فقط دارم می گویم.
eng	pes	She will give birth to a child next month.	ماه آینده کودک او متولد خواهد شد.
eng	pes	The following day he was found dead in the bedroom.	روز بعد، او را مرده در اتاق خواب پیدا کردند.
eng	pes	I'll never forget him as long as I live.	تا زمانی که زنده ام او را فراموش نخواهم کرد.
eng	pes	I want a new dog.	یک سگ جدید می‌خواهم.
eng	pes	My interest is in the future because I'm going to spend the rest of my life there.	علاقهٔ من به آینده برای اینست که باقیماندهٔ زندگی‌ام را در آنجا می‌گذرانم.
eng	pes	The whale has been found off the coast of Wakayama.	نهنگ در ساحل واکایاما پیدا شده بود.
eng	pes	I share this room with my sister.	این اتاق را با خواهرم شریک هستم.
eng	pes	Miraculously, none of them died.	به طرز معجزه آسایی هیچ کدام نمردند.
eng	pes	We must go there at least once a year.	ما باید حد اقل سالی یک بار به آنجا برویم.
eng	pes	We must get there before her.	باید قبل از او برسیم آن جا.
eng	pes	She was anxious about her job.	او نگران شغل خود بود.
eng	pes	How do you heat the house?	چه طور خانه را گرم می کنی؟
eng	pes	I decided to come to Japan last year.	سال پیش من تصمیم گرفته بودم که به ژاپن بیایم
eng	pes	I'm not a doctor.	من دکتر نیستم.
eng	pes	A creaking gate hangs long.	اجل گشته می میرد نه بیمار سخت.
eng	pes	It doesn't matter when you come.	مهم نیست کِی می‌آیی.
eng	pes	Tom helped Mary dye her hair.	تام به مری کمک کرد تا موهایش را رنگ کند.
eng	pes	Actions speak louder than words.	صدای عمل رساتر از حرف است.
eng	pes	I will make a new suit for you.	می خواهم برایت یک دست لباس جدید درست کنم.
eng	pes	The idea was a success.	ایده یک موفقیت بود.
eng	pes	Freedom from hunger is a must for all.	رهایی از گرسنگی یک ضرورت برای همگان است.
eng	pes	After all day in the sun, Tom had a sunburned nose.	پس از گذراندن تمام روز در آفتاب، بینی تام آفتاب سوخته شده بود.
eng	pes	Mastering a foreign language isn't easy.	تسلط بر یه زبان خارجی آسون نیست.
eng	pes	He has a lot of acquaintances.	او آشناهای زیادی دارد.
eng	pes	Served you right!	خدا را شکر که از شرش راحت شدم.
eng	pes	It wasn't an aberration.	این غیر عادی نبود.
eng	pes	Never in my life have I heard such a thing.	من تا کنون چنین چیزی در زندگی نشنیده ام.
eng	pes	Everyone knows you're in love with Tom.	همه می‌دانند که تو عاشق تام هستی.
eng	pes	Jack speaks English.	جک به انگلیسی صحبت می کند.
eng	pes	I will show you a new approach to foreign language learning.	من شیوه ای نو برای یادگیری زبان نشانت می دهم.
eng	pes	I checked the time on the clock.	من زمان را از روی ساعت چک کردم.
eng	pes	Mary has her back to us.	مری به ما پشت کرده است.
eng	pes	I have received no reply from you yet.	من هنوز هیچ جوابی از شما دریافت نکرده ام.
eng	pes	We're not safe.	ما در امنیت نیستیم.
eng	pes	I got a traffic ticket.	من یک بلیط تردد گرفته ام.
eng	pes	We need more information.	ما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم.
eng	pes	The two roads cross there.	دو جاده از آنجا عبور می کند.
eng	pes	Be cool.	راحت باش.
eng	pes	Both brothers are still alive.	هر دو برادر هنوز زنده اند.
eng	pes	I fried the fish after marinating it.	ماهی را بعد از خواباندن سرخ کردم.
eng	pes	He is reticent and he never speaks unless spoken to.	او تودار است و هرگز صحبت نمی‌کند مگر اینکه با او صحبت شود.
eng	pes	Don't call him now.	الآن به او تلقن نکنید.
eng	pes	The whole is more than the sum of its parts.	کل از مجموع اجزائش بزرگتر است.
eng	pes	He was not sympathetic to my plight.	او نسبت به شرایط بحرانی من دلسوز نبود.
eng	pes	I will finish this work somehow.	به هر طریقی، من این کار را تمام خواهم کرد.
eng	pes	A little knowledge is a dangerous thing.	دو کس دشمن ملک و دینند یکی پادشاه بی حلم و دیگری زاهد بی علم.
eng	pes	Worrying doesn't take away tomorrow's concerns, but it does take away today's power.	نگرانی دغدغه‌های فردا را از بین نمی‌برد، بلکه قدرت امروز را از بین می‌برد.
eng	pes	Mr Thompson had lived in Tokyo for two years before he went back to Scotland.	آقای تامپسون، قبل از اینکه به اسکاتلند برگردد، دو سال در توکیو زندگی کرد.
eng	pes	The campaign was successful and she won the election.	کارزار تبلیغاتی موفقیت‌آمیز بود و او در انتخابات پیروز شد.
eng	pes	We’ll continue after the film.	ما بعد از فیلم ادامه خواهیم داد.
eng	pes	Hi, to all good Iranian children.	سلام به همه بچه های خوب ایرانی.
eng	pes	The tongue has no bones but is strong enough to break hearts.	زبان استخوان ندارد اما چنان قوی است که قلبها را می‌شکند.
eng	pes	The plural of 'person' is 'people', not 'persons'.	جمع شخص، مردم است نه اشخاص.
eng	pes	She drank the whole bottle of milk	او تمامی بطری شیر را نوشید.
eng	pes	Tom chewed Mary out for staying out all night long.	تام ماری را سرزنش کرد. زیرا تمام شب بیرون مانده بود.
eng	pes	It is very pleasant to sail these waters.	قایق رانی در میان این آبها بسیار لذت بخش است.
eng	pes	My mother gets up early every morning.	.مادر من هر روز صبح زود از خواب بلند می شود
eng	pes	Heroes always arrive late.	قهرمانان همیشه دیر می‌رسند.
eng	pes	I caught five fish yesterday.	من دیروز پنج تا ماهی گرفتم.
eng	pes	The danger was not apparent.	خطر آشکار نبود.
eng	pes	Well said!	خوب گفتم
eng	pes	France was at war with Russia.	فرانسه با روسیه در جنگ بود.
eng	pes	I was delayed by a traffic jam.	ازدحام ترافیک موجب تاخیرم شد.
eng	pes	Greece is an old country.	یونان کشوری کهن است.
eng	pes	We've tried every conceivable method, but absolutely nothing works.	ما هر روش ممکن را بکار گرفتیم ،ولی هیچکدام اثر بخش نبود.
eng	pes	I have a heart like a leg broken bird // Sat at the seashores like a ship // Play the lyre Taher everyone cries // This is how the broken lyre will pronounce	دلی دارم چو مرغ پا شکسته// چو کشتی بر لب دریا نشسته// همه گویند طاهر تار بنواز// صدا چون می‌دهد تار شکسته
eng	pes	Did you get the package I sent you?	بسته ای که برات فرستادم گرفتی؟
eng	pes	Mary broke her promises.	مری عهد اش را شکست.
eng	pes	The English are a taciturn people.	انگلیسی‌ها آدم‌های کم گویی هستند.
eng	pes	I love you.	عاشقتم
eng	pes	People said that he is insane.	مردم می گفتند او دیوانه است.
eng	pes	I couldn't help laughing at the plan.	نمی تونستم جلوی خودم رو از خندیدن به اون نقشه بگیرم.
eng	pes	Never give up till the very end.	هرگز تا انتها تسلیم نشو.
eng	pes	The book is on the table.	کتاب روی میز است.
eng	pes	This book is old.	این کتاب قدیمی است.
eng	pes	Magdalena and Ania are good friends.	ماگدالنا و آنیا دوستان خوبی هستند.
eng	pes	The dictionary is the only place where success comes before work.	لغتنامه تنها جایی است که پیشرفت قبل از تلاش می‌آید.
eng	pes	Tom found a hoard.	تام یک اندوخته یافت.
eng	pes	He's gone into hiding.	او مخفی شده است.
eng	pes	Please fill in your name and address on this form.	لطفا اسم و آدرست را در این فرم پرکن
eng	pes	The academically talented students helped others in the classroom.	دانشجویان بااستعداد تحصیلی به دیگران در کلاس کمک کردند.
eng	pes	I cannot help you more than this.	من بیش از این نمی توانم به شما کمک کنم.
eng	pes	Someone kicked my back.	يكي (يه نفر) با لگد زد پٌشتم.
eng	pes	When I was young, my father used to take me to school.	پدر من همیشه مرا به مدرسه می رساند وقتی که من کوچک بودم.
eng	pes	He refused to say more about it.	او قبول نکرد بیشتر در آن مورد بگوید.
eng	pes	I was the happiest human on earth.	من خوشبخت ترین انسان روی کره زمین بودم.
eng	pes	They behave towards Muslims in a way in which no Muslim would behave towards an unbeliever.	آنها طوری با مسلمانان رفتار می کنند که هیچ مسلمانی اینگونه با کافری رفتار نمی کند.
eng	pes	I only know how to love, suffer and sing.	من فقط می‌توانم دوست بدارم، رنج بکشم و آواز بخوانم.
eng	pes	We succeeded.	موفق شدیم.
eng	pes	Phillip isn't an engineer.	فیلیپ مهندس نیست.
eng	pes	Man consists of soul and body.	انسان از روح و جسم تشکیل شده است.
eng	pes	What's your home phone number?	شماره تلفن خانه ات چیست؟
eng	pes	Variety is the spice of life.	تنوّع نمک زندگی ست.
eng	pes	Don't attempt two things at a time.	در یک زمان برای دو چیز تلاش نکن.
eng	pes	I'm from Saudi Arabia.	از عربستان سعودی هستم.
eng	pes	Who stole something from my bag?	چه کسی چیزی را از کیف من دزدیده است؟
eng	pes	Learning English is hard work.	یادگیری زبان انگلیسی کار سختی است.
eng	pes	Where is her house?	خانه اش کجاست؟
eng	pes	Tom is the one who showed me how to do it.	تام کسی است که به من نشان داد چه طور انجامش بدهم.
eng	pes	Can I use your pen?	آیا می‌توانم از خودکارت استفاده کنم؟
eng	pes	She's done nothing but cry all day.	همه روز به جز گریه هیچ کار دیگه ای نکرد.
eng	pes	No one ever seizes power with the intention of relinquishing it.	هیچکس قدرت را با انگیزهٔ واگذاری آن تصاحب نمی‌کند.
eng	pes	Please don't enter the room.	لطفاً، داخل اتاق ندوید.
eng	pes	Is something wrong?	مشکلی هست؟
eng	pes	Do you have any idea of how difficult is to do this?	تو آیا نظری راجع به سختی انجام این کار داری؟
eng	pes	Shall we go to a little more upscale restaurant?	میشه بریم به یک رستوران شیک تر.
eng	pes	Most government workers are on furlough.	بیشتر کارکنان دولت در مرخصی هستند.
eng	pes	I have never heard of him since then.	تا قبل ار این هرگز از او چیزی نشنیده بودم.
eng	pes	How do you define "servility"?	چگونه «سرسپردگی» را تعریف می کنید؟
eng	pes	Tom is the one who gave me this bicycle.	تام کسی است که این دوچرخه را به من داد.
eng	pes	I'll come by and pick you up tomorrow morning.	فردا صبح من خواهم آمد و تو را می برم.
eng	pes	There is nothing left for them.	برای آنها هیچ باقی نمانده است.
eng	pes	Time turns hair gray.	زمان مو را خاکستری می کند.
eng	pes	Everybody agreed with his idea.	همه با نظرش موافقت کردند.
eng	pes	My father stretched after dinner.	پدرم بعد از شام دراز کشید.
eng	pes	Tom said that he wanted to leave Boston by the end of this year.	تام گفت می‌خواهد تا قبل از پایان سال بوستون را ترک کند.
eng	pes	He made up his mind to keep his plan secret.	تصمیم گرفت نقشه‌اش را مخفی نگه دارد.
eng	pes	Both Piotr and Lech are from Poland.	پیتر و لخ هر دو اهل لهستان هستند.
eng	pes	Experience is the best teacher.	تجربه بهترین آموزگار است.
eng	pes	They eat raw meat.	آنها گوشت خام می خورند.
eng	pes	From Kate's point of view, he works too much.	از دیدگاه کیت، او بیش از حد کار می‌کند.
eng	pes	There are no stupid questions, only stupid people.	سؤال احمقانه وجود ندارد اما افراد احمق چرا.
eng	pes	A poor workman blames his tools.	کارگر بی‌مهارت، ابزار کارش را مقصر می‌داند.
eng	pes	I went to school.	من به مدرسه رفتم.
eng	pes	You should better not smoke in his presence.	بهتر است در حضور وی سیگار نکشید.
eng	pes	Your garden needs some attention.	یکم به باغت برس
eng	pes	I don't have a drinking problem.	من مشکل نوشیدنی ندارم.
eng	pes	If Maria spoke less hastily, people would be able to understand her better.	اگه ماریا آهسته تر صحبت میکرد، مردم بهتر حرفاشو میفهمیدن.
eng	pes	I as well as you am to blame.	منم به اندازه تو مقصر هستم.
eng	pes	I don't have a beach house.	من یک خانه ساحلی ندارم.
eng	pes	Three-fourths of the earth's surface is water.	سه چهارم سطح زمین آب است.
eng	pes	My grandmother was gradually becoming forgetful and frail.	مادربزرگم به تدریج فراموشکار و نحیف می شد.
eng	pes	In order to do that, you have to take risks.	برای انجام این کار باید خطر کنی.
eng	pes	I seem to have lost my purse.	به نظر می رسد که کیف پولم را گم کردم.
eng	pes	Come here and help me.	بیا اینجا و به من کمک کن.
eng	pes	You should get some rest.	تو باید قدری استراحت کنی
eng	pes	I'm not covering your roof with straw.	من سقف شما را با کاه نمی‌پوشانم.
eng	pes	What language is he speaking?	به چه زبانی دارد صحبت می‌کند؟
eng	pes	I'd like to confide in you.	من دوست دارم به تو اعتماد کنم.
eng	pes	They are too busy fighting against each other to care for common ideals.	آنها به قدری مشغول نزاع با یکدیگراند که برای رسیدن به مشترکات مجالی نیست.
eng	pes	You aren't really going to argue with Tom, are you?	تو که واقعا نمی خواهی با تام مجادله کنی، می خواهی؟
eng	pes	She has seven sons.	او هفت پسر دارد.
eng	pes	I owe you my life.	من زندگیم را به شما مدیون هستم.
eng	pes	No road is long with good company.	هیچ سفری با همراه خوب طولانی نیست.
eng	pes	She accused her of having stolen the bike.	به دزدیدن دوچرخه متّهمش کرد.
eng	pes	We made good time since the traffic was light.	ترافیک سبک بود مسیر رو خوب اومدیم (زود رسیدیم)
eng	pes	We have a white cat.	ما گربه ی سفيد داريم.
eng	pes	Tom crawled into bed just before midnight.	تام درست قبل از نیمه شب به درون رختخوابش خزید.
eng	pes	My mother tasted the soup and added a little more salt.	مادرم سوپ را چشید و بعد کمی نمک به آن اضافه کرد.
eng	pes	Tom is fastidious.	تام ایرادگیر است.
eng	pes	The brain has a complex structure.	مغز ساختاری پیچیده دارد.
eng	pes	Did you go to the art exhibition?	به نمایشگاه هنر رفته ای؟
eng	pes	I would rather die than surrender.	من ترجیح می‌دهم بمیرم تا اینکه تسلیم شوم.
eng	pes	One is not allowed to break his promise.	آدم اجازه ندارد قولش را بشکند.
eng	pes	I never had any reason to hurt Tom.	من هیچگاه دلیلی برای صدمه زدن به تام نداشتم.
eng	pes	You're reasonable.	شما قابل قبول هستید.
eng	pes	Two years ago I could not play basketball at all.	دو سال پیش من اصلا نمی توانستم بسکتبال بازی کنم.
eng	pes	Who was the last person to log on to the computer?	آخرین کسی که به کامپیوتر وصل شد، کی بود؟
eng	pes	I love playing tennis more than swimming.	تنیس بازی را بیشتر از شنا کردن دوست دارم.
eng	pes	If you don't kill them, they'll kill you.	اگه تو اونا رو نکشی، اونا تو رو می‌کشن.
eng	pes	He said that he would be back soon.	او گفته بود که به زودی بر می گردد.
eng	pes	I was surprised to see you here.	من از دیدن شما در اینجا متعجب شدم.
eng	pes	Go on.	تابع.
eng	pes	The bigger they are, the harder they fall.	هر چه بزرگتر باشند، سخت‌تر سقوط می کنند.
eng	pes	Love is giving something one doesn't have.	عشق دادن چیزی است که انسان ندارد.
eng	pes	A thousand years makes a millennium.	هر هزار سال معادل یک هزاره است.
eng	pes	He could not come on account of his illness.	او به علت بیماری‌اش نتوانست بیاید.
eng	pes	The train bound for Sendai has just left.	قطار سنداي همين الان حرکت کرد.
eng	pes	Those people ruin their government, but they don't know how to build it again.	آن مردم دولتشان را نابود می کنند، ولی نمی دانند که آن را چطور دوباره بسازند.
eng	pes	Stop smoking.	سیگار نکش.
eng	pes	I don't know exactly what it means.	نمی دونم دقیقا معنیش چی میشه
eng	pes	Thank you so much for attending!	خیلی ممنون برای حضورتون.
eng	pes	A lazy man always finds excuses.	آدم تببل همیشه بهانه‌ای پیدا می‌کند.
eng	pes	I gave him the books I had.	کتاب هائی را که داشتم به او دادم .
eng	pes	Burj Khalifa is currently the tallest skyscraper in the world.	اکنون برج خلیفه بلندترین آسمانخراش دنیا است.
eng	pes	I was born in a Muslim-majority country.	در یک کشور اکثریت مسلمان متولد شدم.
eng	pes	Don't be foolish.	احمق نباش!
eng	pes	As always, Keiko showed us a pleasant smile.	مثل همیشه، کیکو یک لبخند خوشایند به ما نشان داد.
eng	pes	Actions speak louder than words.	دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
eng	pes	This room is used for various purposes.	این اتاق برای چندین منظور استفاده می شود.
eng	pes	The book is of great value.	آن کتاب ارزش والایی دارد.
eng	pes	The best way to have a friend is to be a friend.	بهترین راه برای داشتن یک دوست، بودن یک دوست است.
eng	pes	If you didn't know me that way then you simply didn't know me.	اگر تو من را آنقدر نمی شناختی پس من را اصلا نمی شناختی.
eng	pes	Ramadan is the month of the Quran.	رمضان ماه قرآن است.
eng	pes	You aren't really going to kill Tom, are you?	تو که واقعا نمی خواهی تام را بکشی. می خواهی؟
eng	pes	Tom likes squirrels.	تام سنجاب ها را دوست دارد.
eng	pes	I'm happy that I was born.	من خوشحالم که به دنیا آمدم.
eng	pes	Greek and Latin are useful languages. That's why I study them.	یونانی و لاتین زبان های مفیدی هستند به همین دلیل است که آنها را می خوانم.
eng	pes	I am too busy to go.	آن قدر سرم شلوغ است که نمی توانم بروم.
eng	pes	I think I will wear this red sweater.	فکر کنم که سویت شرت قرمز را بپوشم.
eng	pes	When she began to stutter, her classmates couldn't help laughing.	وقتی که او به لکنت افتاد، همکلاسی هایش نتوانستند جلوی خنده شان را بگیرند.
eng	pes	He speaks Chinese.	او چینی را صحبت می کند.
eng	pes	If you had a word processor, you'd be free from all this trouble.	اگر یک واژه‌پرداز می‌داشتید، از تمام این دردسرها خلاص می‌شدید.
eng	pes	My name is Yamada.	نام من یامادا است.
eng	pes	I'm confused. What do I do now?	من گیج شده ام.حالا چکار باید بکنم؟
eng	pes	Tom awoke at daybreak.	تام هنگام طلوع بیدار شد.
eng	pes	Me? I'm a plain old salaryman.	من؟ من فقط یک حقوق بگیر ساده پیرم.
eng	pes	Criminal law, also known as penal law, involves prosecution for an act that has been classified as a crime.	حقوق کیفری ، که همچنین بعنوان حقوق جزا نیز شناخته می شود، مستلزم تعقیب کیفری فعلی است که بعنوان جرم طبقه بندی شده است.
eng	pes	He rubbed his hands together.	او دستهایش را به هم مالید.
eng	pes	I congratulated him on passing the entrance exam.	من به دلیل قبولی در آزمون ورودی به او تبریک گفتم.
eng	pes	May I eat this orange?	ممکن است به من این پرتغال را بدهی؟
eng	pes	Millie loves me.	میلی من را دوست دارد.
eng	pes	It was Alister who killed Barbara.	این آلیستر بود که باربارا را کشت.
eng	pes	We express our thoughts by means of languages.	ما افکارمان را به وسیله‌ی زبان بیان می‌کنیم.
eng	pes	This is a cave.	اين يک غار است .
eng	pes	He who starts ten tasks won't finish a single one.	سنگ بزرگ نشانهٔ نزدن است.
eng	pes	Would you like to sell your house?	آیا شما می‌خواهید خانه‌تان را به او بفروشید؟
eng	pes	There are no trashcans on this street.	در این خیابان هیچ سطل زباله‌ای نیست.
eng	pes	Our planet, Earth, is always in motion.	سیاره‌ی ما، زمین، همواره در حرکت است.
eng	pes	What kind of job are you looking for?	به چه نوعی کار دنبال هستید؟
eng	pes	Tom seems to be enjoying himself.	انگار به تام خیلی خوش می‌گذرد.
eng	pes	Two Iranian professors of physics were assassinated.	دو پروفسور فیزیک ایرانی ترور شدند.
eng	pes	I'll do it by all means.	با کمال میل این کار را خواهم کرد.
eng	pes	Do you like this?	از این خوشت میاد؟ (?Az in xošet miyād)
eng	pes	Go away!	گم شو!
eng	pes	Upon hearing the news, she burst out crying.	با شنیدن خبر، او ناگهان به گریه افتاد.
eng	pes	Really?	جدا؟
eng	pes	One has to do one's best in everything.	فرد باید در هر کاری بیشترین تلاش خود را انجام دهد.
eng	pes	Iranians used to eat main meal with yoghurt.	ایرانی ها عادت دارند که با غذاهای اصلی ماست بخورند.
eng	pes	Where is the bank?	بانک کجاست؟
eng	pes	What do you mean by Human?	منظورتان از انسان چیست؟
eng	pes	Tom accused her of having stolen the bike.	تام او را به دزدیدن دوچرخه متّهم کرد.
eng	pes	Do you have someplace to stay?	جایی برای ماندن داری؟
eng	pes	The community is made up of individuals.	جامعه متشکل از اشخاص است.
eng	pes	Oh, really?	اوه، واقعاً؟
eng	pes	My mother died when I was a kid.	وقتی که بچه بودم، مادرم مرد.
eng	pes	The red lines on the map represent a railway.	خطوط قرمز روی نقشه راه آهن را نشان میدهند.
eng	pes	And you?	و شما
eng	pes	How's Tom?	تام حالش چطوره؟
eng	pes	My mother set the table.	مادرم میز را چید.
eng	pes	Tom dropped Mary off in front of John's.	تام ماری را جلوی خانه ی جان پیاده کرد.
eng	pes	The most interesting information comes from children, for they tell all they know and then stop.	جالب‌ترین اطلاعات از بچه‌ها حاصل می‌شود، زیرا همهٔ آنچه می‌دانند را بازگو می‌کنند و متوقف می‌شوند.
eng	pes	There is only one sin in the world, and it is ignorance.	در جهان تنها یک گناه وجود دارد و آن جهل است.
eng	pes	He is from another world.	او از جهانی دیگر است.
eng	pes	You will soon cease to think of her.	به زودی دیگر به او فکر نخواهی کرد.
eng	pes	Walking along the street, I saw the accident.	از کنار خیابون رد می شدم که تصادف رو دیدم.
eng	pes	The police didn't book Tom for murder.	پلیس تام را به قتل متهم نکرد.
eng	pes	I saw an airplane.	من یک هواپیما دیدم.
eng	pes	I don't suppose you know anything about Tom, do you?	فکر نکنم شما چیزی راجع به تام بدانید. می دانید؟
eng	pes	Tom came back.	تام برگشت.
eng	pes	Relax, it's just a scarecrow.	آرام باش، این فقط یک مترسک است.
eng	pes	Human beings are members of a whole, In creation of one essence and soul. If one member is afflicted with pain, Other members uneasy will remain. If you have no sympathy for human pain, The name of human you cannot retain.	بنی‌آدم اعضای یک‌پیکرند// که در آفرینش زیک گوهرند// چو عضوی به‌درد آورد روزگار// دگر عضوها را نماند قرار// تو کز محنت دیگران بی‌غمی// نشاید که نامت نهند آدمی
eng	pes	If he can do it well, so much more can we.	اگه اون می تونه خوب انجامش بده ما بهتر می تونیم انجامش بدیم.
eng	pes	He abandoned his family.	او خانواده اش را ترک کرد.
eng	pes	It doesn't matter when you come.	مهم نیست که کِی می‌آیی.
eng	pes	He took the first place in the race.	او در مسابقه به جایگاه اول رسید.
eng	pes	Please leave.	لطفا برو بیرون.
eng	pes	Have I kept you waiting?	منتظرت نگه داشتم؟ (نوعی معذرت خواهی از دوستان نزدیک)
eng	pes	Please speak in Esperanto.	لطفاً به اسپرانتو صحبت کنید.
eng	pes	Keep out!	برو بیرون!
eng	pes	Persian Gulf is an element of historical identity of Iranian People.	خلیج فارس بخش از هویت تاریخی ایرانیان است.
eng	pes	Now, that is something I will not put up with.	در حال حاضر این چیزی نیست که من با آن کار بیایم.
eng	pes	Artists use lies to tell the truth, while politicians use them to cover the truth up.	هنرمندان از دروغ برای بیان حقیقت استفاده می کنند، در حالیکه سیاستمداران آن را برای پنهان کردن حقیقت به کار می برند.
eng	pes	I did not want to alarm you.	من نمی خواستم به شما اخطار کنم.
eng	pes	Do you eat rice every day?	آیا هر روز برنج می‌خوری؟
eng	pes	He was strongly against all violence.	او در برابر تمام خشونت محکم ایستاد.
eng	pes	He is unpredictable.	او غیر قابل پیش بینی است.
eng	pes	I can't catch up with him.	نمی تونم بهش برسم.
eng	pes	All the students began talking at once.	همه دانش آموزان همزمان شروع به صحبت کردن نمودند.
eng	pes	I have two cats.	من دو گربه دارم.
eng	pes	A telephone call from him is probable tonight.	امشب احتمال دارد او تلفن بزند.
eng	pes	Whose book is this?	این کتاب مال چه کسی است؟
eng	pes	She tried to get a tent, but she couldn't find the one she wanted.	او سعی کرد یک چادر پیدا کند اما نتوانست آنچه را که می خواست بیابد
eng	pes	Pass me the salt and pepper, please.	نمک و فلفل را بگردان، لطفا.
eng	pes	Many people were waiting in line.	خیلی ها در صف منتظر بودند.
eng	pes	He broke with his partners.	او با شرکایش به هم زد.
eng	pes	Speak clearly.	روشن حرف بزن.
eng	pes	The worst song in Eurovision came in first and the best came second to last. How stupid!	بدترین آهنگ یورویژن اول شده است و بهترین آهنگ آن دوم از آخر شده است. چه احمقانه!
eng	pes	If I were him, I wouldn't put up with it.	اکر من جای او بودم با آن کنار نمی آمدم.
eng	pes	Come along with us.	بیا با ما برویم.
eng	pes	The doctor gave her a sedative.	دکتر به او یک آرام‌بخش داد.
eng	pes	He seems not to have known it.	به نظر می آید او نفهمیده باشد.
eng	pes	You should order in advance.	باید از قبل سفارش دهید.
eng	pes	I haven't bothered checking it.	حال نداشتم چک کنم.
eng	pes	She worked so hard that eventually she became ill.	او آنقدر زیاد کار میکند که بالاخره بیمار میشود.
eng	pes	That album reminds me of the school happy days.	آن آلبوم مرا به یاد روزهای خوش مدرسه می اندازد.
eng	pes	But I don't want to escape, I want to see Italy.	اما من نمیخواهم فرار کنم، میخوام ایتالیا را ببینم
eng	pes	You're Tom, aren't you?	شما تام هستید. این طور نیست؟
eng	pes	I will catch the next bus.	سوار اتوبوس بعدی می شوم.
eng	pes	The truth is lived, not taught.	حقیقت زیستنی است نه آموختنی.
eng	pes	How much will you pay us?	چقدر شما به ما پرداخت خواهید کرد؟
eng	pes	I didn't call on you for fear of disturbing you.	من از ترس ایجاد مزاحمت باهات تماس نگرفتم
eng	pes	He saved my life.	او زندگی مرا نجات داد.
eng	pes	My attitude to the comma is physiological; the more breath I have, the fewer commas I use.	طرز برخورد من با کاما روانی است؛ هر چه نفس بیشتری داشته باشم، کاماهای کمتری استفاده می‌کنم.
eng	pes	It is time to go.	موقع رفتن است.
eng	pes	Be careful.	مواظب باش!
eng	pes	I jog twice a week.	من هفته ای دو بار پیاده روی می کنم.
eng	pes	Meat, please.	گوشت، لطفا.
eng	pes	I asked Tom to keep quiet.	من از تام خواستم ساکت بماند.
eng	pes	There is no road to love. Love is the road.	راه عشق وجود ندارد. عشق خود راه است.
eng	pes	This bird lives neither in Japan nor in China.	این پرنده نه در ژاپن می زید و نه در چین.
eng	pes	Don't lend books; no one gives them back. The only books that are still left in my library are ones that I have borrowed from other people.	کتاب‌ها را امانت ندهید؛ هیچکس آنها را پس نمی‌دهد. تنها کتابهایی که هنوز در کتابخانهٔ من باقی مانده‌اند، آنهایی هستند که از دیگران به امانت گرفته‌ام.
eng	pes	You need to be proactive.	شما احتیاج دارید پیش‌فعال باشید.
eng	pes	"What's the purpose of your visit?" "I'm a tourist."	هدف از سفر چیست؟ من جهانگرد هستم.
eng	pes	You should keep your mouth shut.	تو باید دهنت رو بسته نگاه داری
eng	pes	What was the hotel called? I can't remember.	نام آن هتل چه بود؟ یادم نمی آید.
eng	pes	It's very easy to become famous when you're very well-known.	زمانی که خیلی معروف هستی؛ به سهولت مشهور خواهی شد.
eng	pes	God is one.	خدا یکیست.
eng	pes	His house is beyond the hill.	خانه او پشت تپه است.
eng	pes	Forwards! Without stopping without fearing!	به جلو! بدون توقف، بدون ترس.
eng	pes	I prefer working to doing nothing.	من ترجیح می دهم که کار کنم تا اینکه هیچ کاری انجام ندهم.
eng	pes	John caught a tiger and shot two lions.	جان یک ببر را کشت و به دو شیر شلیک کرد.
eng	pes	The doctor told her that she should take a rest.	دکتر به او گفت او باید استراحت کند.
eng	pes	A piano is expensive, but a car is more expensive.	یک پیانو گران است، اما یک ماشین گرانتر است.
eng	pes	I would like to meet my friend by next week.	من دوست دارم تا هفتهٔ آینده با دوستم دیدار کنم.
eng	pes	Why do you ask?	چرا می پرسی؟
eng	pes	The baby is crying.	بچه گریه می کند.
eng	pes	Taro has a strong sense of responsibility.	تارو احساس مسئولیت زیادی می‌کند.
eng	pes	If we have no peace, it is because we have forgotten that we belong to each other.	اگر ما صلح نداریم، به این دلیل است که ما فراموش کرده ایم به یکدیگر تعلق داریم.
eng	pes	I thought my eyes were playing tricks on me.	فکر کردم چشم‌هایم مرا فریب می‌دهند.
eng	pes	A fool always believes that it is the others who are fools.	نادان همه را به کیش خود پندارد.
eng	pes	We have detected an abnormality on your x-ray.	ما در عکس اشعه ایکس شما، نوعی ناهنجاری را تشخیص داده ایم.
eng	pes	Is your watch correct?	آیا ساعتت درست است؟
eng	pes	She works slowly.	او به آرامی کار می کند.
eng	pes	Getter Jaani is the best singer in the Eurovision Song Contest 2011.	گتار جانی بهترین خواننده در مسابقات آواز یوروویژن 2011 است.
eng	pes	It is common for students to go to school without eating breakfast.	خیلی از اوقات دانش‌آموزان بدون خوردن صبحانه به مدرسه می‌روند.
eng	pes	Let's watch TV.	بیا تلویزیون ببینیم.
eng	pes	deal with a man as he deals with you.	با مردم جوری رفتار کن که با تو رفتار می کنند.
eng	pes	Tom is the only person that has any chance to persuade Mary.	تام تنها کسی است که احتمال دارد ماری را مجاب کند.
eng	pes	I don't want to write with this pen.	نمی خواهم با این قلم بنویسم.
eng	pes	Tom can hold his breath for five minutes.	تام می تواند نفسش را برای 5 دقیقه حبس کند.
eng	pes	Tom is belligerent.	تام ستیزه جو است.
eng	pes	Come along with us.	بیا با ما.
eng	pes	She complained to me of my small salary.	او برای حقوق کم من به من غر می زد.
eng	pes	Where do Mary and Tom live?	مری و تام کجا زندگی میکنند?
eng	pes	She spoke relatively quickly.	او نسبتا سریع حرف می زند.
eng	pes_Latn	Tom got his neck broken in a ski accident.	gardane Tom be hengaame eski baazi shekaste shod.
eng	pes	Smile.	لبخند بزن.
eng	pes	Dolphins are very intelligent animals.	دلفین ها حیوانات بسیار هوشمندی هستند.
eng	pes	Never mind. Anyone can make mistakes.	اشکالی ندارد. همه می توانند اشتباه کنند.
eng	pes	Leave your ivory tower.	برج عاج خود را برون شو.
eng	pes	This is not a sentence.	این یه جمله نیست.
eng	pes	Our company supports several cultural events.	شرکت ما از چندین رویداد فرهنگی حمایت می کند.
eng	pes	Layla was a forensic archaeologist.	لیلا یک پزشک باستان‌شناس قانونی بود.
eng	pes	How far is it to Brno?	تا برنو چقدر راهه؟
eng	pes	I arrived in Tokyo at noon.	من ظهر به توکیو رسیدم.
eng	pes	Pass me the salt, would you?	نمک را به من بده، ممکنه؟
eng	pes	My father is oblivious to the emotional pain his abuse caused me.	پدرم توجهی به رنج عاطفی که بر اثر سوءاستفاده در من ایجاد کرده است، ندارد.
eng	pes	We should make every effort to maintain world peace.	ما باید هر گونه تلاشی را جهت حفظ صلح جهانی انجام دهیم.
eng	pes	Everybody seeks happiness.	همه به دنبال خوشبختی هستند.
eng	pes	This one or that one?	این یا آن؟
eng	pes	Run for your life!	برای زندگی ات بدو!
eng	pes	She thinks of everything in terms of money.	او همه چیز را پول می‌بیند.
eng	pes	Do you like German beers?	آبجو های آلمانی رو دوست داری?
eng	pes	So far, so good.	بسیار دور بسیار خوب است.
eng	pes	This is Kenji's chair.	هذا كرسي كنجي.
eng	pes	The shoemaker's son always goes barefoot.	کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می‌خورد.
eng	pes	He has a life sentence.	محکومیتش مادام العمر است.
eng	pes	Even without makeup, she's very cute.	حتی بدون آرایش او بسیار بانمک است.
eng	pes	The trains are running behind time.	قطارها دیرتر از موعد حرکت می‌کنند.
eng	pes	This is my email address.	این نشانی پست الکترونیکی من است.
eng	pes	Cats catch mice.	گربه ها موش ها را می گیرند.
eng	pes	I paid him 20000 yen on account.	20,000 ین به عنوان بخشی از طلبش به او پرداخت کردم.
eng	pes	Tom doesn't feel up to going out today.	تام امروز حس و حال بیرون رفتن را ندارد.
eng	pes	My brother is coming on Monday.	برادرم روز دوشنبه می آید.
eng	pes	When she falls in love, she looks depressed.	وقتی که او عاشق می شود، افسرده به نظر می آید.
eng	pes	Today is the first and the last day for me.	امروز برای من روز اول و آخره.
eng	pes	Scott was a contemporary of Byron.	اسکات معاصر بایرون بود.
eng	pes	For the most part I will agree with what he said.	تا حد زیادی من با آنچه او گفت، موافقت خواهم نمود.
eng	pes	Is this your real name?	آیا این نام واقعی تو است؟
eng	pes	A jack of all trades is master of none.	هرکه به همه کار، به هیچ کار. هرکه به یک کار، به همه کار.
eng	pes	Have you ever been in Tehran?	هیچ وقت تهران بودی؟
eng	pes	I have had no news from him yet.	من هنوز هیچ خبری از او ندارم.
eng	pes	I was born to love you.	من برای دوست داشتن تو زاده شدم.
eng	pes	We had many exciting experiences in the college.	ما تجربه های جالب بسیاری در دانشکده داشتیم.
eng	pes	I don't want to fight anymore.	دیگر نمی خواهم مبارزه کنم.
eng	pes	He was never to return to his hometown.	او هرگز به زادگاهش بر نگشت.
eng	pes	It is said that Japanese people are kind to people they know, but rather cold to those they don't.	گفته می شود که ژاپنی با افرادی که آنها را می شناسند بسیار مهربانند، اما با افراد ناشناس سردند.
eng	pes	He goes to work on foot every day except on rainy days.	او به غیر از روزهای بارانی، پیاده به سر کار می رود.
eng	pes	The police caught the burglar red-handed.	پلیس دزد رو در حین ارتکاب جرم گرفت.
eng	pes	She likes poetry and music.	او شعر و موسیقی دوست دارد.
eng	pes	She had to speak before a large audience.	می‌بایست در مقابل حاضر زیادی سخنرانی کند.
eng	pes	Tom is young and single.	نام جوان و مجرد است.
eng	pes	They have not learnt that they must obey their superiors and respect them.	آنها یاد نگرفته اند که باید از مافوقشان اطاعت کنند و به آنها احترام بگذارند.
eng	pes	I'm not going to explain it to you.	برایت توضیح نمی‌دهم.
eng	pes	Happy is he who desires nothing anymore!	خوشحال اوست که هیچ چیز دیگری نمی‌طلبد!
eng	pes	Tom doesn't know much about guns.	تام زیاد راجع به اسلحه ها نمی داند.
eng	pes	If you really need a job, why don't you consider working for Tom?	اگر واقعا به یک شغل نیاز داری، چرا به کارکردن برای تام فکر نمی کنی؟
eng	pes	A ball-pen became a universal handwriting tool, replacing fountain pen.	خودکار سرتوپی دار تبدیل به یک ابزار دست نویسی جهانی شده، جای خودکار افشانه ای را گرفت.
eng	pes	The army made inroads into the neighboring country.	ارتش کشور همسایه را اشغال کرد.
eng	pes	He showed kindness by giving me a piece of advice.	او محبتش را با نصیحتی به من نشان داد.
eng	pes	At first I paid little attention, but slowly my interest awoke.	اول زیاد بهش توجه نکردم ولی بعد یواش یواش نظرم بهش جلب شد.
eng	pes	He's eating an apple.	او سیب می خورد.
eng	pes	He accused her of having stolen the bike.	به دزدیدن دوچرخه متّهمش کرد.
eng	pes	I travel to see the world.	من سفر می کنم تا دنیا را ببینم.
eng	pes	He asked for my help.	او از من کمک خواست.
eng	pes	Believe it or not, peaches and almonds are in the same family.	باور کنی یا نه، هلو و بادوم از یه خونوادن. (Bāvar koni yā na, hulu o bādum az ye xunevādean)
eng	pes	We have two children.	ما دو بچه داریم.
eng	pes	What is that big building in front of us?	آن ساختمان بلندی که جلو ماست، چیست؟
eng	pes	To make money is not the purpose of life.	پول در آوردن هدف زندگی نیست.
eng	pes	His story wasn't appropriate for the occasion.	داستانش مناسب این مناسبت نبود.
eng	pes	The whole family was sick in bed.	کل خانواده در بستر بیماری افتاده بودند.
eng	pes	The committee was split over the project.	اعضای کمیته در مورد پروژه دو دیدگاه متفاوت داشتند.
eng	pes	It's useless to keep on thinking any more.	فکر کردن دیگر فایده‌ای ندارد.
eng	pes	The only language Tom can speak is French.	تنها زبانی که تام می‌تواند به آن صحبت کند فرانسوی است.
eng	pes	We didn't talk yesterday.	ديروز ما حرف نمى زديم.
eng	pes	We are longing for world peace.	ما مشتاق صلح جهانی هستیم.
eng	pes	She broke into tears.	او به گریه افتاد.
eng	pes	They're moving away.	آنها دارند اسباب کشی می کنند.
eng	pes	It was a difficult year for us.	سال سختی برای ما بود.
eng	pes	I just cleaned the bathroom.	همین الآن دست‌شوئی را تمیز کردیم.
eng	pes	Only the dead have seen the end of the war.	فقط مرده ها پایان جنگ را شاهد بوده اند.
eng	pes	The more the better.	هر چه بیشتر، بهتر.
eng	pes	The difference between the right word and almost the right word is the difference between lightning and the lightning bug.	تفاوت بین کلمهٔ صحیح و کلمهٔ تقریباً صحیح مانند تفاوت بین مهتاب و کرم شب‌تاب است.
eng	pes	He got good marks in math.	او در ریاضیات نمرات خوبی گرفت.
eng	pes	I wish you nothing but happiness.	چیزی به‌جز خوشبختی برای‌تان نمی‌خواهم.
eng	pes	We saw the monkey at the zoo.	آن میمون را در آن باغ‌وحش دیدیم.
eng	pes	How do you say that in German?	در زبان آلمانی آن را چگونه می گویید؟
eng	pes	Where are you taking me?	داری من را کجا می‌بری؟
eng	pes	It's true.	درست است.
eng	pes	How was your test?	امتحانت، چطور بود؟
eng	pes	We must preserve our peaceful constitution.	ما باید قانون اساسی صلح آمیز خود را حفظ کنیم.
eng	pes	I learned French instead of German.	من به جای آلمانی، فرانسه آموختم.
eng	pes	What he did wasn't wrong.	کاری که او کرد، اشتباه نبود.
eng	pes	I won't ask you anything else today.	امروز دیگر از تو چیزی نخواهم خواست.
eng	pes	A crowd of 500 filled the theater.	جمعیت حدود 500 نفر تو تیاتر بود.
eng	pes	I'm a tourist.	من توریستم.
eng	pes	You are old enough to take care of yourself.	به اندازه کافی بزرگ شدی که از خودت مراقبت کنی
eng	pes	I called your office today, but you weren't in.	من امروز با دفتر شما تماس گرفتم، ولی شما نبودید.
eng	pes	"What a nice surprise," Tom said as he opened the door and saw Mary standing there.	«خوب غافلگیرم کردی.» تام این را هنگامی گفت که در را باز کرد و دید ماری آنجا ایستاده است.
eng	pes	As far as I am concerned I can leave today.	تا جایی که به من مربوط است، می‌توانم امروز بروم.
eng	pes	He always takes his coffee strong.	همیشه قهوه غلیظ می خوره
eng	pes	The death of one man is a tragedy, the death of millions is a statistic.	مرگ یک انسان تراژدی است اما مرگ میلیونها انسان، آمار است.
eng	pes	See to it that you don't make the same mistake.	به این توجه کن که نباید همان اشتباه قبلی را تکرار کنی.
eng	pes	He's kicking me!	او انگولکم می کند.
eng	pes	I'm not a member of the club.	من عضو کلوپ نیستم.
eng	pes	We set out on our journey full of hope.	ما سفرمان را با پر از آرزو شروع کردیم ( میکنیم)
eng	pes	He's a snitch!	او خبر چین است!
eng	pes	I heard the news by chance.	اتفاقی اخبار را شنیدم.
eng	pes	He stayed in New York for three weeks.	او برای سه هفته در نیویورک ماند
eng	pes	Judges often use gavels.	قاضی ها بیشتر اوقات باج میگیرند.
eng	pes	I was disgusted, too.	من هم منزجر بودم.
eng	pes	He started talking to the dog.	او شروع به صحبت کردن با سگ کرد.
eng	pes	I'll add the finishing touches.	آخرین تمیز کاری ها رو خواهم کرد.
eng	pes	A friend in need is a friend indeed.	دوست آن باشد که گیرد دست دوست، در پریشان‌حالی و درماندگی.
eng	pes	They had to find the strongest candidate possible.	آنها می‌بایست قوی‌ترین نامزد ممکن را پیدا کنند.
eng	pes	Old books are for writers, new ones for readers.	کتاب‌های قدیمی برای نویسندگان هستند، کتاب‌های جدید برای خوانندگان.
eng	pes	Now that you are in Italy, you must absolutely see Naples.	حالا که شما در ایتالیا هستید، باید از ناپل دیدن کنید.
eng	pes	The teacher burst into tears.	معلم غرق اشک شد.
eng	pes	Finish crying and then we'll talk.	گریه را تمام کن و بعد ما صحبت خواهیم کرد.
eng	pes	I just wanted to check my email.	فقط می‌خواستم ایمیلم را چک کنم.
eng	pes	I want to be a better person.	من می خواهم فرد بهتری باشم.
eng	pes	It is never too late to learn.	برای یادگیری هیچوقت دیر نیست.
eng	pes	He is fond of chocolate cake.	از کیک شکلاتی خوشش می‌آید
eng	pes	Human beings are gifted with infinite potential.	به نوع بشر توانایی نامحدود اهدا شده است.
eng	pes	In 1948, a Jewish state was founded.	در سال 1948، دولتی یهودی تاسیس گردید.
eng	pes	This summer we'll go to the mountains and to the sea.	تابستان امسال ما به کوهستان و دریا خواهیم رفت.
eng	pes	I'm hungry!	من گرسنه ام.
eng	pes	How long can you hold your breath?	چه مدت می توانی نفست را حبس کنی؟
eng	pes	I am Argentinean.	من آرژانتینی هستم.
eng	pes	All I have is one book.	همه چیزی که دارم یک کتاب است.
eng	pes	This factory produces 500 automobiles a day.	این کارخانه در روز 500 اتومبیل تولید می کند.
eng	pes	How did you know I wanted to speak to Tom?	شما چطور فهمیدید که من می خواستم با تام صحبت کنم؟
eng	pes	Please, have a seat.	بفرمایید بنشینید.
eng	pes	I am a stranger here.	من اینجا غریبه ام.
eng	pes	He broke his left arm.	دست چپش شکست.
eng	pes	You're so impatient with me.	با من بسیار بی تحمل هستید.
eng	pes	It's all just a big misunderstanding.	همه اش تنها یک سوء تفاهم بزرگ است.
eng	pes	Keep the change, driver.	بقیه پول رو نگه دار.
eng	pes	We must find Tom.	باید تام را پیدا کنیم.
eng	pes	Life is beautiful.	زندگی زیباست.
eng	pes	I desire a lot to see you today.	خیلی مشتاقم امروز ببینمتان.
eng	pes	Her birthday party will be tomorrow evening.	جشن تولدش فردا عصر برگزار میشه
eng	pes	Our hotel is on the next street.	هتل ما در خیابان بعدی است.
eng	pes	Do you have some good medicine?	شما داروی مناسبی دارید؟
eng	pes	I won't give up because I have something worth fighting for.	من تسلیم نمی‌شوم چون چیزی دارم که ارزش جنگیدن دارد.
eng	pes	You aren't really going to go to Boston in Tom's car, are you?	تو که واقعا نمی خواهی با ماشین تام بروی بوستون. می خواهی؟
eng	pes	Stop it!	بسه دیگه. تمومش کن!
eng	pes	I suppose it makes sense to go ahead and pay the bill right now.	به نظرم عاقلانه ست همین الان بری و قبض رو پرداخت کنی
eng	pes	Tom was at a loss how to express himself.	تام این کمبود را داشت که چگونه خودش را ابراز کند.
eng	pes	Are these edible?	آیا اینها قابل خوردن هستند؟
eng	pes	Are you free tonight?	امشب وقتت آزاد است؟
eng	pes	Tom was attacked by an unknown man in the subway.	تام را در مترو مردِ مجهولی حمله کرد.
eng	pes	Love is not just a feeling, but also an art.	عشق فقط یک احساس نیست بلکه یک هنر هم است.
eng	pes	It seems that he likes collecting stamps.	به نظر می رسد او جمع آوری تمبر را دوست دارد.
eng	pes	A good surgeon has an eagle's eye, a lion's heart, and a lady's hand.	یک جراح خوب دارای چشمی همانند عقاب، دلی مثل شیر و دستی زنانه است.
eng	pes_Latn	Hi, I hope you are well	salam ,omid ke khvb bashi
eng	pes	Last summer, I finally left the firm that I had joined twelve years before.	تابستان گذشته، بالاخره من شرکتی را که بیست سال پیش به آن ملحق شده بودم، ترک کردم.
eng	pes	Tom followed me home.	تام مرا تا خانه دنبال کرد.
eng	pes	Is this a dream?	آیا این یک رؤیاست؟
eng	pes	Dead dogs don't bite.	سگهای مرده گاز نمی گیرند.
eng	pes	I was compelled to go there.	من مجبور شدم به آنجا بروم.
eng	pes	What's your blog about?	ووبلاگ شما در چه موردی است؟
eng	pes	Tom's house is only three blocks away from here.	خانه ی تام فقط سه بلوک آن طرف تر از اینجاست.
eng	pes	Marie accused him of having stolen the bike.	مری به دزدیدن دوچرخه متّهمش کرد.
eng	pes	There are many birds in this park.	در این پارک پرنده های بسیاری هستند.
eng	pes	You cannot rely upon Jim's words since he tries to please everybody.	نمی تونی روی حرف جیم حساب کنی چون اون همیشه سعی می کنه همه رو راضی نگه داره.
eng	pes	I have a dog and a cat.	من یک سگ و یک گربه دارم.
eng	pes	Meg talks too much.	مگ آدم پر حرفی است.
eng	pes	That nurse is a real angel to her patients.	آن پرستار، یک فرشته واقعی برای بیمارانش است.
eng	pes	You must accept that along with others.	شما باید آن را همراه با بقیه بپذیرید.
eng	pes	I don't know what you like.	من نمي دانم شما از چه خوشتان مي آيد
eng	pes	Each of us should plant a tree.	هر یک از ما باید یک درخت بکاریم.
eng	pes	How great!	چقدر خوب!
eng	pes	I'm eating a pineapple.	من آناناس را می خورند.
eng	pes	He is not afraid of anything.	او از هیچ چیزی هراس ندارد.
eng	pes	Piece of cake!	مثل آب خوردنه.
eng	pes	Tom came by.	تام سر زد.
eng	pes	Birds fly.	پرنده ها پرواز می کنند.
eng	pes	Smile.	بخند.
eng	pes	I came across this book in a secondhand bookstore.	این کتاب رو اتفاقی توی یک کتابفروشی کتابهای دست دوم پیدا کردم.
eng	pes	OK, my dear, good night!	خب، عزیز من، شب به‌خیر!
eng	pes	I want to spend more time with Tom.	می‌خواهم وقت بیشتری با تام بگذرانم.
eng	pes	The two mountains are of equal height.	دو کوه از بلندای یکسانی برخوردار هستند.
eng	pes	Effectively dealing with competition is an important part of life.	مواجهه‌ی مؤثر با مسئله‌ی رقابت بخش مهمی از زندگی محسوب می‌شود.
eng	pes	After a couple of drinks, the guy was feeling no pain.	بعد از چند نوشیدنی، دیگر آن مرد دردی احساس نمی کرد.
eng	pes	I've always wondered what it'd be like to have siblings.	من همیشه خیال می کردم برادر و خواهر داشتن چگونه است.
eng	pes	I met Tom after work.	من بعد از کار، تام را دیدم.
eng	pes	The number of Japanese who live on bread has increased.	تعداد ژاپنی هایی که نان می خورند افزایش یافته است.
eng	pes	Though I am old, you are still young.	هر چند من پیرم ولی تو هنوز جوونی.
eng	pes	You broke your promises.	تو عهد ات را شکستی.
eng	pes	I think it's impossible for him to solve the problem.	فکر می‌کنم برای او امکان دارد که مسئله را حل کند.
eng	pes	This knife is very sharp.	این چاقو خیلی تیز است.
eng	pes	I saw him scolded by his mother.	من او را دیدم که با مادرش پرخاشگر بود.
eng	pes	Hello, how are you?	سلام٬ چطوری؟
eng	pes	Today is my treat.	امروز مهمون من هستید.
eng	pes	They play the piano.	آنها پیانو زدند.
eng	pes	Do you know how my friends describe me?	می دانی دوستانم چگونه مرا توصیف می کنند؟
eng	pes	The Prime Minister appointed them to key Cabinet posts.	نخست وزیر اینان را برای پست های کلیدی کابینه انتخاب کرد.
eng	pes	Do not eat hastily.	با عجله غذا نخور.
eng	pes	You can learn about advanced search features here.	شما اینجا تمام مشخصه های جستجوی پیشرفته را فرا می گیرید.
eng	pes	I wonder where the ice cream is. Do you think Tom could've eaten it all?	نمی دانم آن بستنی کجاست. فکر می کنی تام ممکن است تمام آن را خورده باشد؟
eng	pes	What was her reaction to the news?	واکنش او در مقابل این خبر چه بود؟
eng	pes	Some stars began to appear in the night sky.	برخی ستارگان در آسمان شب شروع به پدیدار شدن می کنند.
eng	pes	Starvation and disease were rampant among the lowest classes.	گرسنگی و بیماری در بین طبقات پایین شایع است.
eng	pes	Health is wealth.	سلامتی نعمت است.
eng	pes	I am talking with Tom.	دارم با تام حرف می زنم.
eng	pes	You may have left your cellphone at home.	شاید تلفن همراه تان را در خانه جا گذاشته اید.
eng	pes	Every member of the club was present.	کلیه اعضای کلوب حاضر بودند.
eng	pes	Tom dialed Mary's number and got a busy signal.	تام با شماره ی ماری تماس گرفت و به بوق اشغال برخورد.
eng	pes	Keep the change.	بقیه پول مال خودت!
eng	pes	Mustafa Kemal Ataturk proclaimed the Turkish Republic in 1922.	مصطفی کمال آتاتورک جمهوری ترک را در سال ۱۹۲۲ اعلان کرد.
eng	pes	The river was cloudy with silt.	رودخانه پوشیده از لجن بود.
eng	pes	The people gathered around a round table.	مردم دور یک میز جمع شدند
eng	pes	Everyone makes mistakes.	بشر جائزالخطاست.
eng	pes	I only wish I were part of it.	فقط آرزویم این است که بخشی از آن بودم.
eng	pes	I cannot but object to his proposal.	مجبورم به پیشنهادش اعتراض کنم.
eng	pes	You can't judge a book by its cover.	نمی‌توانی کتابی را با جلدش داوری کنی.
eng	pes	Never tell the truth to people who are not worthy of it.	هیچوقت به افرادی که لیاقتش را ندارند صداقت نورزید.
eng	pes	Tom doesn't know whether it's true or not.	تام نمی‌داند که این راست است یا نه.
eng	pes	I cannot hear such a story without weeping.	من نمی توانم چنین داستانی را بدون گریه کردن بشنوم.
eng	pes	I won't talk with him anymore.	دیگر با او صحبت نخواهم کرد.
eng	pes	This one is prettier.	این یکی قشنگ تره
eng	pes	This classroom is very large.	این کلاس درس خیلی بزرگ است.
eng	pes	In other words, he is a lazy person.	به عبارت دیگر، او آدم تنبلی است.
eng	pes	I'm sorry to bother you.	ببخشید که اذیتت کردم.
eng	pes	Do you speak Russian?	آیا تو به روسی صحبت می‌کنی؟
eng	pes	One of the cats is black, the other is brown.	یکی از گربه ها سیاه است و دیگری قهوه ای است.
eng	pes	We must find him.	باید پیدایش کنیم.
eng	pes	In aftermath of the accident he lost his sight.	او طی رخدادهای بعد از تصادف بیناییش را از دست داد.
eng	pes	May I use this bat?	می‌توانم از این چوگان استفاده کنم؟
eng	pes	Do not tell me what to do.	به من نگو چه کار کنم.
eng	pes	International law is a branch of law.	حقوق بین الملل شاخه ای از حقوق است.
eng	pes	Please don't be so surprised that I'm speaking this language and listen to the content of what I'm actually saying.	لطفاً از اینکه من به این زبان صحبت می‌کنم، متعجب نشوید، و به مفهوم آنچه واقعاً می‌گویم، گوش فرا دهید.
eng	pes	When it comes to chocolate, resistance is futile.	وقتی که کار به شکلات می‌رسد، مقاومت بی‌فایده است.
eng	pes	The police spent hours searching Tom's place, but they couldn't find the murder weapon.	پلیسها ساعتها اقامتگاه تام را گشتند، امّا نتوانستند چیزی بیابند.
eng	pes	I'd like to eat a book.	می خواهم یک کتاب بخرم.
eng	pes	A miss by an inch is a miss by a mile.	لغزش در عمل چه یک اینچ، چه یک مایل.
eng	pes	Thanks for the letter and the wonderful photos of your hometown.	ممنون به خاطر نامه وعکس های بسیار زیبا از زادگاهتان.
eng	pes	No additives have been added to this jam.	هیچ گونه مواد افزودنی به این مربا اضافه نشده است.
eng	pes	He was never to return to his native country again.	او هیچگاه دوباره به کشور موطن خود بازنگشت.
eng	pes	Did you put on sunscreen?	ضد آفتاب زدی؟
eng	pes	John was born in America.	جان در آمریکا متولد شده است.
eng	pes	It's a pleasure for me.	باعث افتخارمه.
eng	pes	Each room has a private bathroom.	هر اتاق سرویس بهداشتی مجزّا دارد.
eng	pes	As far as I know, this is the only translation available.	این که تنها ترجمه ی موجود است،دور از ذهن من بود.
eng	pes	I'll put some salt in the soup.	من کمی نمک در سوپ خواهم ریخت.
eng	pes	"What are you doing here?" he asked me in surprise.	او شگفت زده از من پرسید: چکار می کنی؟
eng	pes	I must know.	من باید بدانم.
eng	pes	How did the dog bite the man?	سگ چطور مرد را گرفت؟
eng	pes	I have not seen you for ages.	من سالها بود که او را ندیده بودم.
eng	pes	Enjoy when you can, and endure when you must.	لذت ببر وقتی که می توانی، و تحمل کن؛ وقتی که مجبوری.
eng	pes	You are in my way.	شما راه مرا سد کرده اید.
eng	pes	See you.	میبینمت.
eng	pes	Leave!	انصرف!
eng	pes	There's a garden behind our house.	باغی پشت خانه ما وجود دارد.
eng	pes	When I got to the office, I had tons of work waiting for me. I was running around like a chicken with its head cut off.	وقتی که من به اداره رسیدم کلی کار داشتم که انتظار من را می کشید.من همانند مرغی که سرش را بریدند به این طرف آن طرف می دویدم.
eng	pes	I have nothing.	من چیزی ندارم.
eng	pes	John doesn’t know how to play guitar.	جان نمی داند چگونه گیتار بنوازد.
eng	pes	I never trusted Tom.	من هیچ گاه به تام اعتمادی نکردم.
eng	pes	He would have no part of it.	حاضر نبود در آن کار مشارکت کند.
eng	pes	Do you suffer from constipation?	آیا از یبوست رنج می‌بری؟
eng	pes	She passed the test at the expense of her social life.	او امتحان را به بهای زندگی اجتماعیش پاس کرد.
eng	pes	I followed the deer's tracks.	رد آهو را دنبال کردم.
eng	pes	Arnold teaches us to see the object as it really is.	آرنولد به ما یاد داد که به سوژه همان طور که واقعا هست نگاه کنیم.
eng	pes	I don't want to hurt you.	من نمی خواهم به تو آسیبی بزنم.
eng	pes	I'd never leave my house in slippers.	من بودم هیچ وقت با دمپایی بیرون از خونه نمی رفتم
eng	pes	There is so much to do and so little time.	کار برای انجام دادن زیاد است و وقت کم.
eng	pes	I've always hated biology.	من همیشه از زیست شناسی متنفر بودم.
eng	pes	Children are fond of cake.	کودکان دیوانهٔ شیرینی هستند.
eng	pes	Betty killed her mother.	بتی مادرش را کشت.
eng	pes	She accused him of having stolen the bike.	به دزدیدن دوچرخه متّهمش کرد.
eng	pes	You can't teach a crab how to walk straight.	شما نمی‌توانید به یک خرچنگ راست راه رفتن را بیاموزید.
eng	pes	Who cares?	چه کسی اهمیت می دهد؟
eng	pes	Tom owns a pizzeria.	تام یک پیتزا فروشی دارد.
eng	pes	We walked along the busy street, singing old songs.	در حالی که در خیابان های شلوغ قدم می زدیم، آوازهای قدیمی را می خواندیم.
eng	pes	We learn many lessons from experiences.	ما از تجربه‌ها بسیار درس می‌گیریم.
eng	pes	I'll be back by 6 o'clock every day.	من هر روز حدود ساعت 6 برگشته ام.
eng	pes	Scant difference.	تفاوت اندک.
eng	pes	Don't tell anyone.	به همه نگو.
eng	pes	Much better alone than with fools.	تنها بودن بهتر از بودن با احمقان است.
eng	pes	For all I know, he was born in Italy.	تمام چیزی که می دانم اینست که او در ایتالیا متولد شده است.
eng	pes	Beethoven was deaf in his late years.	بتهوون در سال‌های آخر عمرش ناشنوا بود.
eng	pes	Absence makes the heart grow fonder.	دوری باعث علاقمندی می شود.
eng	pes	I really wish to see you today.	خیلی مشتاقم امروز ببینمتان.
eng	pes	Great!	عالی! خیلی خوب!
eng	pes	What was at first a natural disaster rapidly became a man-made debacle.	آنچه در ابتدا یک بلای طبیعی بود به سرعت به یک فروپاشی ساختهٔ دست بشر تبدیل شد.
eng	pes	I would have liked to meet him.	دوست می‌داشتم او را ببینم.
eng	pes	I like him all the more for his weaknesses.	من او را به خاطر نقاط ضعفش بیشتر دوست دارم.
eng	pes	I got up at six this morning.	من هرروز صبح ساعت شش از خواب بیدار می شوم.
eng	pes	I sat by his side.	من کنار او نشستم.
eng	pes	I can't leave here.	نمی‌توانم از اینجا ترک کنم.
eng	pes	Have you met her before?	قبلا او را دیده بودی؟
eng	pes	Do you know who he is?	او را می شناسی؟
eng	pes	We can run away from everything, except from our conscience.	ما از همه چیز می‌توانیم فرار کنیم به جز از وجدانمان.
eng	pes	Both your father and I understand the consequences of your decision.	هم من و پدرت نتیجه ی این تصمیمت را میدانیم.
eng	pes	Our summer is short, but warm.	تابستان ما کوتاه و گرم است.
eng	pes	In the beginning God created the heaven and the earth.	در ابتدا خداوند بهشت و زمین را آفرید.
eng	pes	Beautiful day.	روز خوبیه
eng	pes	Which languages are spoken in Korea?	در کره به چه زبانهایی تکلم می شود؟
eng	pes	This car is always breaking down lately.	اخیراً، این خودرو دائماً خراب می شود.
eng	pes	Tom said he had to split.	تام گفت او مجبور است برود.
eng	pes	Labor is not merely a necessity but a pleasure.	کار دستی تنها یک بایستگی نیست بلکه یک لذت است.
eng	pes	We only have three options.	ما فقط سه گزینه داریم.
eng	pes	I stayed awake 'till the morning.	تا صبح بیدار ماند.
eng	pes	Good day!	روز خوش
eng	pes	The pot calls the kettle black.	دیگ به دیگ می‌گوید رویت سیاه.
eng	pes	She will have a child next month.	کودک او ماه آینده به دنیا خواهد آمد.
eng	pes	He didn't reveal his secret.	او رازش را آشکار نساخت.
eng	pes	So what?	بعدش چی؟
eng	pes	The teacher burst into tears.	انفجرت المدرّسة بكاءا.
eng	pes	He is better than anyone else.	او بهتر از هر کس دیگری است.
eng	pes	She predicted the book would be very successful.	او پیش بینی می کرد که کتاب خیلی موفقیت آمیز باشد.
eng	pes	Sorry, I know you've been sidetracked by the issue many times, but I have a question.	ببخشید می دونم زیاد حواست رو پرت کردم ولی یک سوال دارم.
eng	pes	She knows she's looking fine.	او می داند که زیبا به نظر می آید.
eng	pes	I want a new dog.	من سگی جدید می خواهم.
eng	pes	Let's go back before it begins to rain.	بیا برگردیم قبل از آنکه باران باریدن بگیرد.
eng	pes	Those who know nothing of foreign languages know nothing of their own.	کسانی که هیچ چیز از یک زبان خارجی نمی‌دانند، هیچ چیز دربارهٔ زبان خودشان هم نمی‌دانند.
eng	pes	I will be waiting for you in my room.	در اتاقم منتظرت خواهم بود.
eng	pes	His son trembled with fear.	پسرش از ترس لرزید.
eng	pes	You should acknowledge your failure.	باید به شکستت اعتراف کنی.
eng	pes	I'd be unhappy, but I wouldn't kill myself.	ناراحت خواهم بود ولی خودم را نخواهم کشت.
eng	pes	Regarding Professor Scott's final criticism I have nothing more to add to what I said in my previous reply.	در خصوص انتقاد نهایی پروفسور اسکات، چیز دیگری ندارم که به آنچه در پاسخ قبلی‌ام گفتم، اضافه کنم.
eng	pes	One can always find time.	همیشه وقت پیدا می شود.
eng	pes	My wife has just cleared the table.	همسرم تازه میز را پاک کرده است.
eng	pes	Not all children like apples.	همه بچه ها سیب را دوست ندارند.
eng	pes	There is no smoke without fire.	تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها.
eng	pes	She's an excellent brain surgeon.	او یک جراح بسیار خوب مغز است.
eng	pes	Why don't you shut up?	چرا خفه نمی شی
eng	pes	Where is your room?	اتاقت کجاست؟
eng	pes	I can't say I share your enthusiasm for the idea.	نمی توانم بگویم که در شور و اشتیاقت برای این ایده سهیم هستم.
eng	pes	Many men were badly wounded in the battle.	خیلی از مردان در جنگ شدیدا مجروح شدند.
eng	pes	It is easy to write love letters in Esperanto.	نوشتن نامه ی عاشقانه در اسپرانتو آسان است.
eng	pes	I have a headache.	من سردرد دارم.
eng	pes	Hurry up, and you will be on time.	عجله کن، تا به موقع برسی.
eng	pes	Tom didn't feel comfortable driving Mary's new car.	تام از راندن ماشین ماری احساس راحتی نمی کرد.
eng	pes	You could have let me know you were going out tonight.	می تونستی به من بگی که امشب می ری بیرون.
eng	pes	I found one day in school a boy of medium size ill-treating a smaller boy. I expostulated, but he replied: "The bigs hit me, so I hit the babies; that's fair." In these words he epitomized the history of the human race.	روزی در مدرسه پسری با جثه معمولی را دیدم که با پسری کوچک تر رفتار خشونت آمیزی داشت. دوستانه به او تذکر دادم، ولی او در پاسخ گفت: بزرگتر ها مرا می زنند و من کوچکترها را می زنم،این منصفانه است. دراین کلمات، او تاریخ نوع بشر را به نمایش گذاشت.
eng	pes	If we were supposed to talk more than listen, we would have been given two mouths and one ear.	اگر فرض بر این بود که بیش از گوش دادن حرف بزنیم، دو دهان و یک گوش به ما عطا شده بود.
eng	pes	Tom didn't feel like waiting.	تام در حال صبر کردن به نظر نمی رسید.
eng	pes	That which is easily acquired is easily lost.	باد آورده را باد می‌برد.
eng	pes	Loving is half of believing.	دوست داشتن نصف ایمان است.
eng	pes	You can invite any person you like.	تو می توانی هر که را بخواهی دعوت کنی.
eng	pes	What's the definition of jazz?	معنی جاز چیست؟
eng	pes	My shoelace got caught in the escalator.	بند کفشم در پله برقی گیر کرد.
eng	pes	Hi, to all good Iranian guys.	سلام به همه بچه های خوب ایرانی.
eng	pes	Please call the fire department.	لطفاً به آتش‌نشانی زنگ بزنید.
eng	pes	There are more than twenty thousand known species of edible plants in the world.	بیش از بیست هزار گونهٔ شناخته شده از گیاهان خوراکی در جهان وجود دارد.
eng	pes	I did my homework yesterday.	دیروز مشق هایم را نوشتم.
eng	pes	I am like a mirror reflecting your light.	من مانند یک آیینه هستم که نور شما را منعکس می‌کنم.
eng	pes	I dreamed about the girl I met yesterday whose name I do not know.	رویای دختری را دیدم که دیروز ملاقاتش کردم و اسمش را نمی دانم.
eng	pes	She announced her engagement to him.	او نامزدی خود را به او اعلام کرد.
eng	pes	He is coming shortly.	او به زودی خواهد آمد.
eng	pes	The secret of getting ahead is getting started.	راز جلو افتادن، شروع کردن است.
eng	pes	Nothing is as important as peace.	هیچ چیز به اندازه صلح و امنیت اهمیت ندارد.
eng	pes	Much ado about nothing.	از کاهی کوهی ساختن.
eng	pes	He has a black shirt.	او یک پیراهن سیاه دارد.
eng	pes	We learn from experience that men never learn anything from experience.	از تجربیات می‌آموزیم که انسانها هرگز از تجربیات نمی‌آموزند.
eng	pes	There's a large carpet on the floor.	یک فرش بزرگ روی زمین است.
eng	pes	My husband always reads in bed.	شوهرم همیشه در رخت خواب مطالعه میکنه.
eng	pes	He is able to speak Japanese.	او می تواند ژاپنی صحبت کند.
eng	pes	Hi, are you OK?	من فردا هرات ميرم
eng	pes	A sane mind is in a sound body.	عقل سالم در بدن سالم است.
eng	pes	I can't calculate the final cost without first discussing it with our contractors.	نمی توانم هزینه نهایی را بدون اینکه ابتدا آن را با پیمانکارهایمان بررسی کنم، محاسبه نمایم.
eng	pes	Klava went to a resort.	کلاوا به یک تفرجگاه رفت.
eng	pes	I make €100 a day.	من روزی صد یورو درآمد دارم.
eng	pes	I met Ken at the park.	من کن را در پارک ملاقات کردم.
eng	pes	If blaming me makes you feel better, go right ahead.	اگه سرزنش کردن من آرومت می کنه باشه بگو.
eng	pes	It's free of charge.	مجانی است.
eng	pes	I'll stand by you no matter what others may say.	من کنار تو خواهم ماند و اهمیتی ندارد که دیگران چه خواهند گفت.
eng	pes	These two cities have the same traffic rules.	این دو شهر قوانین رفت و آمد یکسان دارند.
eng	pes	It's easy to make friends, but hard to get rid of them.	دوست شدن آسان است، ولی از شر آنها خلاص شدن سخت است.
eng	pes	The time came when I had to leave Japan.	وقت آن رسیده بود که من مجبور شدم ژاپن را ترک کنم.
eng	pes	What do you mean by saying you're not satisfied?	منظور شما چیه که میگوید راضی نیستید؟
eng	pes	Too much money?	پول خیلی زیاد؟
eng	pes	I am not concerned with this.	من نگران این نیستم.
eng	pes	The weather report said that there will be thunderstorms tomorrow evening.	گزارش هواشناسی گفت که فردا عصر طوفانی خواهد بود.
eng	pes	I would like to play tennis with Judy.	می خواهم با جودی تنیس بازی کنم.
eng	pes	The tablecloth is in the cabinet.	رومیزی داخل کابینت است.
eng	pes	Give me more milk!	شیر بیشتری به من بدهید!
eng	pes	Her family loved me.	خانواده (آن دختر) من را دوست داشتند
eng	pes	Would you like a drink?	یک فنجان چای دوست داری
eng	pes	He who is cruel to animals becomes hard also in his dealings with men. We can judge the heart of a man by his treatment of animals.	کسی که با حیوانات رفتار ظالمانه ای دارد، در رفتارهای خود با نوع بشر نیز سنگدل خواهد بود. ما می توانیم در مورد شخصیت و وجدان یک انسان از روی رفتار او با حیوانات قضاوت نماییم.
eng	pes	Little money, few friends.	پول کم، دوستان کم.
eng	pes	The only thing we learn from history is that we learn nothing from history.	تنها چیزی که از تاریخ یاد می گیریم، این است که از تاریخ چیزی یاد نمی گیریم.
eng	pes	Prove you're brave.	ثابت کن که شجاعی.
eng	pes	Do we have to help Tom?	آیا ما مجبوریم به تام کمک کنیم؟
eng	pes	Are they in Paris?	آیا آنها در پاریس هستند؟
eng	pes	He refused to say more about that.	او قبول نکرد بیشتر در آن مورد بگوید.
eng	pes	And they shall beat their swords into plowshares, and their spears into pruninghooks: nation shall not lift up sword against nation, neither shall they learn war any more.	مردم از شمشیرهای خود گاوآهن و از نیزه های خود ارّه می سازند. قومی به روی قوم دیگر شمشیر نمی کشد و برای جنگ و خونریزی آماده نمی شود.
eng	pes	Many kinds of birds live in Japan.	در ژاپن، پرنده های گوناگون می زیند.
eng	pes	We don't have enough time.	ما وقت کافی نداریم.
eng	pes	Some people bring joy wherever they go, and some people bring joy whenever they go.	بعضی‌ها هرجا می‌روند شادی می‌آورند، و بعضی‌ها هروقت می‌روند شادی می‌آورند.
eng	pes	Do I know him?	آیا او را می شناسم؟
eng	pes	You can use my car if you like.	اگر تمایل داری می توانی از خودرو من استفاده کنی.
eng	pes	I don’t like any of this.	من هیچ یک از اینها را دوست ندارم.
eng	pes	Your time is over.	وقت شما تمام شد.
eng	pes	He was born in a small town in Italy.	او در شهر کوچکی در ایتالیا متولد شده است.
eng	pes	It is considered impossible to travel back to the past.	سفر کردن به گذشته مسئله ای غیر ممکن تلقی شده است.
eng	pes	Unprecedented ways should be tried.	باید راههای نرفته را امتحان کرد.
eng	pes	His joke made us all laugh.	جک او همه ما را خنداند.
eng	pes	Tom couldn't see the lake from where he was standing.	تام نمی توانست از آنجایی که ایستاده بود، دریاچه را ببیند.
eng	pes	Do you realize how much this is going to cost us?	آیا می دانید این برای ما چقدر هزینه خواهد داشت؟
eng	pes	Don't expect others to think for you!	انتظار نداشته باشید که دیگران به جای شما فکر کنند!
eng	pes	Experience is simply the name we give our mistakes.	تجربه صرفاً نامیست که روی اشتباهاتمان می‌گذاریم.
eng	pes	Tom has a high-pitched voice.	تام صدای زیری دارد.
eng	pes	Who is in Iran?	چه کسی در ایران است؟
eng	pes	Tom must decide what to do right away.	تام باید فوراً تصمیم بگیرد که چه کاری باید انجام دهد.
eng	pes	An enemy of an enemy is a friend.	دشمن یک دشمن دوست است.
eng	pes	This letter was full of mistakes because it had been written too hastily.	این نامه پر از اشتباه است زیرا بسیار با عجله نوشته شده است.
eng	pes	Tom got on the wrong train.	تام اشتباهی سوار قطار شد.
eng	pes	We have decided to stay here for the time being.	تصمیم گرفتیم فعلا اینجا بمونیم
eng	pes	Talk to me.	با من حرف بزن.
eng	pes	Each speaker was allotted five minutes.	به هر سخنران پنج دقیقه اختصاص داده شد.
eng	pes	I wish I were as rich as he.	کاش من هم به اندازه او ثروتمند بودم.
eng	pes	Conservation is a state of harmony between men and land.	حفاظت، وضعیت توازن میان انسان و زمین است.
eng	pes	The king is dead, long live the king!	پادشاه مرده است، زنده باد پادشاه!
eng	pes	I like cats.	من گربه ها را دوست دارم.
eng	pes	Our landlord has lowered the rent.	صاحبخانهٔ ما اجاره را پایین آورد.
eng	pes	Having been left alone, the baby started crying.	بعد از اینکه کودک تنها گذاشته شد، شروع به گریه کردن نمود.
eng	pes	Really?	واقعا؟
eng	pes	Don't make light of life.	زندگی را سبک نگیر.
eng	pes	Everybody in the audience sang along.	همه حضار همراه با خواننده می خوندند
eng	pes	We don't drink.	ما مشروب نمی‌خوریم.
eng	pes	The train had already left when I got to the station.	وقتی من به ایستگاه رسیدم، قطار قبل از آن رفته بود.
eng	pes	When he was fighting with you, his heart broke half-and-half.	وقتی که با تو دعوا می‌کرد، قلبش دو تکه می‌شد.
eng	pes	Thursday Island is situated in the Torres Strait between Australia's northernmost Cape York and New Guinea.	جزیره‌ی ترزدی در تنگه‌ی تورس بین شمالی‌ترین نقطه‌ی استرالیا، کیپ یورک، و گینه‌ی نو قرار دارد.
eng	pes	Mary is studying in her room.	مری در حال مطالعه در اتاق خود است.
eng	pes	He gave me a piece of advice.	او مرا نصیحت کرد.
eng	pes	Strength in unity.	یک دست صدا ندارد.
eng	pes	All the king's subjects, fearing his wrath, often acted quite servile.	همهٔ ملازمان شاه، از ترس غضبش، اغلب چاپلوسانه عمل کردند.
eng	pes	They always complain about their superiors.	آنها دائما از مافوقشان شکایت می کنند.
eng	pes	Tomorrow is Sunday.	فردا یکشنبه است.
eng	pes	I hear you.	صدایت را می شنوم.
eng	pes	My goodness! I have lost the car keys.	اوه خدای من ! کلید و سویچ ماشین رو گم کرده ام!
eng	pes	"The Little Prince" by Antoine de Saint-Exupéry has been translated from French into many languages.	"شاهزاده کوچولو" از آنتونی د سینت اکزوپری از زبان فرانسه به چندین زبان دیگر ترجمه شده است.
eng	pes	What is the tallest mountain in Europe?	مرتفع ترین کوه اروپا چیست؟
eng	pes	We had to show our papers at the security desk.	در میز حراست می‌بایست مدارکمان را نشان دهیم.
eng	pes	Business is business.	حساب حساب کاکا برادر.
eng	pes	A red dress made her stand out.	لباس قرمز تکش کرد توی جمع
eng	pes	Many people were deceived by the advertisement.	خیلی ها از تبلیغات فریب خوردند.
eng	pes	The Leaning Tower of Pisa is taller than the church.	برج خمیده پیزا از کلیسا بلندتر است.
eng	pes	This program has both downloading and uploading capabilities.	این برنامه قابلیت دانلود و آپلود، هر دو را دارد.
eng	pes	I am crazy about golf.	من عاشق گلف‌ام.
eng	pes	We remained paralyzed for hours in a traffic jam.	ما ساعت ها در ترافیک فلج ماندیم.
eng	pes	We continued to talk.	به حرف زدن ادامه دادیم.
eng	pes	I applied for a summer internship.	من برای کارورزی تابستان ثبت‌نام کردم.
eng	pes	In ethnic Iranian foods, you can see many products which are made of milk.	در غذاهای ایرانی شما می توانید محصولات فراونی که از شیر به دست آمدند، ببینید.
eng	pes	My father rarely, if ever, goes out on Sundays.	پدر من به ندرت یکشنبه های بیرون می رود.
eng	pes	And they shall beat their swords into plowshares, and their spears into pruninghooks: nation shall not lift up sword against nation, neither shall they learn war any more.	و ایشان‌ شمشیرهای‌ خود را برای‌ گاوآهن‌ و نیزه‌های‌ خویش‌ را برای‌ ارّه‌ها خواهند شكست‌ و امّتی‌ بر امّتی‌ شمشیر نخواهد كشید و بار دیگر جنگ‌ را نخواهند آموخت‌.
eng	pes	If we don't end war, war will end us.	اگر ما جنگ را به پایان نرسانیم، جنگ ما را به پایان خواهد رساند.
eng	pes	I love you, too.	منم دوسِت دارم. مَنَم عاشِقِتم.
eng	pes	I'm not mentally prepared for that.	از نظر روحی برایش آماده نیستم.
eng	pes	Inshallah, soon we'll be home.	اگر خدا بخواهد به زودی به خانه خواهیم رسید.
eng	pes	The shirt needs ironing.	این پیراهن نیاز به اتو دارد.
eng	pes	She has a big family.	او خانواده‌ی بزرگی دارد.
eng	pes	You had better read a lot of books while you are young.	بهتر بود تا جوان هستی کتاب های خیلی زیادی می خواندی.
eng	pes	New York is the busiest city in the world.	نیویورک شلوغ ترین شهر دنیا است.
eng	pes	Please take these dishes away.	لطفا این ظروف را ببرید.
eng	pes	I would like to see Tom once more.	دوست دارم یک بار دیگر تام را ببینم.
eng	pes	Tom hesitated before answering.	تردّد توم قبل الإجابة.
eng	pes	The Japanese economy developed rapidly.	اقتصاد ژاپن به سرعت پیشرفت کرد.
eng	pes_Thaa	formed bank to increase competitiveness, reduce interest	ބޭންކު ހެދީ ވާދަވެރިކަން ބޮޑުކޮށް، އިންޓަރެސްޓް ކުޑަ ކުރަން
eng	pes	Isn't a problem at all, is it?	اصلاً مشکلی نیست، هست؟
eng	pes	What kinds of goods do you sell in your shop?	چه چیزایی تو مغازتون می فروشید؟
eng	pes	That runs against my principles.	آن بر خلاف اصول من است.
eng	pes	That was when I was in the first year at high school, so 17 years have passed since then.	آن وقت زمانی بود که من سال اول دبیرستان بودم، بنابراین 17 سال از آن زمان می گذرد.
eng	pes	The medicine tastes bitter.	دارو ها مزه تلخی دارند.
eng	pes	Once a bad habit is formed, it's hard to get rid of it.	زمانی که یک عادت شکل گرفت خلاص شدن از آن سخت است.
eng	pes	Ten years have passed since I came here.	ده سال از زمانی که من به اینجا آمدم، گذشته است.
eng	pes	I work at a language school.	من در یک مدرسه زبان کار میکنم.
eng	pes	When I was a child, our house seemed bigger than now.	هنگامی که بچه بودم، خانه مان بزرگ تر از اکنون به نظر می رسید.
eng	pes	Anger is the beginning of folly.	خشم آغاز جنون است.
eng	pes	Say hello to him for me.	از طرف من به او سلام برسان.
eng	pes	I don't trust you anymore.	دیگر بهت اعتماد ندارم.
eng	pes	Everybody speaks well of her.	همه از او خوب می گویند.
eng	pes	Hurry up! We'll be late.	عجله کن! دیرمان می شود.
eng	pes	The Jabulani is the official match ball of the 2010 FIFA World Cup.	جابولانی توپ رسمی بازی جام جهانی 2010 است.
eng	pes	Try again.	دوباره سعی کن.
eng	pes	It doesn't matter when you come.	مهم نیست که کِی می‌آیید.
eng	pes	People who love doubt nothing, or doubt everything.	مردم دوست دارند یا به هیچ چیز شک نکنند یا به همه چیز شک کنند.
eng	pes	It's an Indian dish.	این یک غذای هندیه.
eng	pes	Tom came up with a plan.	نقشه ای به ذهن تام رید.
eng	pes	His translation is faithful to the original.	ترجمه‌اش به متن اصلی وفادار است.
eng	pes	Have you ever seen sausage being made?	تا به حال طریقه ساخت سوسیس رو دیده اید?
eng	pes	Tell me when he returns.	به من بگو کی او بازخواهد گشت.
eng	pes	A fox smells its own lair first.	چوب را که بلند کنی، گربه دزده فرار می‌کند.
eng	pes	Tom and Mary were married in a small church not too far from here.	تام و ماری در کلیسای کوچکی ازدواج کرده بودند که چندان دور از اینجا نیست.
eng	pes	He was too old to resist.	او برای مقاومت کردن خیلی پیر است.
eng	pes	She likes classical composers such as Beethoven and Bach.	او آهنگسازهای موسیقی کلاسیک را دوست دارد مانند بتهون و باخ.
eng	pes	This is always the way it has been.	کارها همیشه به این قرار بود.
eng	pes	Do you know where he lives?	آیا می‌دانی او کجا زندگی می‌کند؟
eng	pes	Good morning, ladies and gentlemen!	صبح بخیر، خانم ها و آقایان!
eng	pes	This is what I would have said.	این همان چیزی است که من می گفتم.
eng	pes	The grass is always greener on the other side.	مرغ همسایه غاز است.
eng	pes	It is impossible for him to become a doctor.	ممکن نیست که او پزشک شود.
eng	pes	Tom arrived just in the nick of time.	تام دقیقاً آخرین لحظه رسید.
eng	pes	All his geese are swans.	مرغ همسایه غاز است.
eng	pes	He struggled to keep up with his classmates.	اون تلاش كرد تا پابه پايِ همكلاسي هاش (ازنظرِدرسي) پيش بره يا همگام باشه.
eng	pes	God exists.	خدا وجود دارد.
eng	pes	My teacher recommended that dictionary.	معلم‌ام آن واژه‌نامه را توصیه کرد.
eng	pes	Is Tom left-handed?	آیا تام چپ دست است؟
eng	pes	Mary has no will power.	مری هیچ اراده ای ندارد.
eng	pes	Don't hold your breath.	نفست رو نگه ندار.
eng	pes	I only buy yellow cars.	من فقط ماشین‌های زرد می‌خرم.
eng	pes	The wind is blowing and the fruit knows: It's time to fall down.	باد می وزد و میوه می داند اکنون وقت افتادن است.
eng	pes	His poor reading ability impedes his progress in the class.	مهارت ضعیف خواندنش سنگ پای پیشرفتش در کلاس است.
eng	pes	Please hold my place in line.	لطفا جای منو تو صف نگه دار
eng	pes	We live close to the school.	ما نزدیک مدرسه زندگی می کنیم.
eng	pes	I will set up my alarm o’clock in case I arrive at work late in the morning.	من ساعت زنگ دارم را کوک می کنم تا دیگر صبح دیر سر کار نروم.
eng	pes	Where is my time machine?	ماشین زمان من کجاست؟
eng	pes	My son is taller than me.	پسرم قدبلند تر از من است.
eng	pes	I showed him my room.	اتاق‌ام را به او نشان دادم.
eng	pes	How old is he then?	پس او چند سال دارد؟
eng	pes	I called you three hours ago.	من سه ساعت پیش با شما تماس گرفتم.
eng	pes	Tom hurt himself.	تام به خودش آسیب می زند.
eng	pes	If the life and death of Socrates was the life and death of a wise man, then the life and death of Jesus is the life and death of a God.	اگر حیات و مرک سقراط، حبات و مرگ یک انسان خردمند باشد، پس حیات و مرگ مسیح نیز حیات و مرگ یک خداوند است.
eng	pes	Patriots always talk of dying for their country, and never of killing for their country.	وطن‌پرستان همیشه از مردن برای کشورشان صحبت می‌کنند اما هرگز از کشته شدن برای آن صحبت نمی‌کنند.
eng	pes	I don't want to go to the dentist.	من نمی خواهم به دندانپزشکی بروم.
eng	pes	If you sign up to Facebook, your information will be sent to intelligence agencies.	اگر در فیسبوک ثبت‌نام کنید، اطلاعات شما برای سازمان‌های جاسوسی فرستاده خواهد شد.
eng	pes	We are all stupid, just on different subjects.	ما همه احمقیم، هر کدام در یک زمینه.
eng	pes	The hotel at which we stayed was very comfortable.	هتلی که ما در آن اقامت داشتیم،بسیار راحت بود.
eng	pes	I've got better things to do than to keep track of what Tom's doing.	من کارهای بهتر از تعقیب فعالیت های تام دارم.
eng	pes	Tom often runs into Mary at the supermarket.	تام بیشتر وقتا ماری رو توی سوپرمارکت می بینه
eng	pes	Don't forget to think before speaking.	فراموش نکن قبل از حرف زدن فکر کنی.
eng	pes	Where is Paris?	پاریس کجاست؟
eng	pes	This milk tastes odd.	مزه ی این شیر غیر عادی ست.
eng	pes	My computer froze up.	کامپیوترم هنگ کرد.
eng	pes	Young people are prone to fall into temptation.	افراد جوان در معرض قرار گرفتن در وسوسه هستند.
eng	pes	Aristotle thought women were of weak nature and easily overtaken by their emotions.	ارسطو می پنداشت زنان طبیعتی ضعیف دارند و به سادگی در دستان احساسات شان رها می شوند.
eng	pes	I'd better not eat that.	ترجیح می دهم که نخورمش.
eng	pes	Forecasting is the way of saying what will happen and then explaining why it didn't.	پیشگویی شیوهٔ گفتن آنچه اتفاق خواهد افتاد و بعد توضیح دادن اینکه چرا اتفاق نیفتاد است.
eng	pes	There is a very old temple in the town.	در شهر یک معبد خیلی قدیمی وجود دارد.
eng	pes	Through obedience learn to command.	با فرمان‌برداری، فرمان دادن فرا گرفته می‌شود.
eng	pes	No matter how rich he may be, he is never contented.	فرقی ندارد که او چقدر ثروتمند باشد، او هرگز قانع نخواهد شد.
eng	pes	She should listen more to other people.	او باید بیشتر به دیگران گوش دهد.
eng	pes	I ordered a steak for me and a hamburger for Tom.	من یک استیک برای خودم و یک همبرگر برای تام سفارش دادم.
eng	pes	I found the film romantic.	این فیلم به نظرم عاشقانه آمد.
eng	pes	Tom hasn't seen much of Mary recently.	تام اخیراً مری را زیاد ندیده است.
eng	pes	I want to buy that.	می خواهم آن را بخرم.
eng	pes	I accept the offer.	من پیشنهاد رو می پذیرم.
eng	pes	It's on the eighth floor.	در طبقه‌ی هشتم واقع است.
eng	pes	We need to make sure you are human, What are the first five characters of you email?	ما احتیاج داریم، که مطمئن شویم شما انسان هستید. پنج حرف نخست آدرس پست الکترونیکی شما چیست؟
eng	pes	A guilty conscience needs no accuser.	یک وجدان گناه‌کار به سرزنش دیگران محتاج نیست.
eng	pes	My computer has got to be useful for something.	کامپیوترام باید به درد یک چیزی بخورد.
eng	pes	Don't eat hard foods.	غذاهای سخت نخورید.
eng	pes	I'll be staying here for a week.	ما اینجا به مدت یک هفته خواهیم بود.
eng	pes	Your hair wants cutting.	بایست موهایت کوتاه شوند.
eng	pes	We hope to reach the summit before it gets dark.	امیدواریم قبل از آنکه هوا تاریک شود به قله برسیم.
eng	pes	I'm sorry, I couldn't write earlier because I was ill.	متأسفم، من نمی توانستم زودتر بنویسم چرا که بیمار بودم.
eng	pes	He tried to attract her attention.	او (مرد) سعی کرد توجه او (زن) را جلب کند.
eng	pes	I'll take care of your child tonight.	امشب مراقب بچه ات خواهم بود.
eng	pes	She held my hand firmly.	دستم را محکم گرفت.
eng	pes	Some songs come from Scotland.	برخی از ترانه‌ها مال اسکاتلند هستند.
eng	pes	It may be said that a man is known by the company he keeps.	ممکن است بگویند که یک مرد را با شرکتی که می گرداند، می شناسند.
eng	pes	I didn't know that song.	من آن آواز را نمی شناختم.
eng	pes	He lied readily.	او به آسانی دروغ گفت.
eng	pes	Tom and Mary were in the middle of a heated argument when John walked into the room.	تام و ماری وسط مجادله ی داغی بودند که جان به درون اتاق قدم گذاشت.
eng	pes	They didn't come here, did they?	آنها به اینجا نیامدند. آمدند؟
eng	pes	Let's try another one.	یکی دیگری را امتحان کنیم.
eng	pes	My group is always lively.	گروه من همیشه سر زندس.
eng	pes	Don't worry.	نگران نباش.
eng	pes	Mary ate a light supper.	مری شام سبکی خورد.
eng	pes	The knife was so dull that I couldn't cut the meat with it and I had to use my pocketknife.	چاقو اینقدر کند بود که نتونستم گوشت رو تیکه کنم و مجبور شدم از چاقوی جیبی م استفاده کنم.
eng	pes	I met Tom recently.	من تازگی ها تام رو دیده ام.
eng	pes	He looked through the microscope.	او زیر میکروسکوپ را نگاه کرد.
eng	pes	Where did Tom want to go to college?	تام می خواست کجا به کالج برود؟
eng	pes	South Africa is far away.	آفریقای جنوبی دور است.
eng	pes	There is no smoke without fire.	هیچ دودی بی آتشی نیست.
eng	pes	It's because you don't want to be alone.	وضع این طور است چون نمی خواهی تنها باشی.
eng	pes	Hurricane Katrina hit New Orleans ten years ago.	طوفان کاترینا ده سال پیش به نیواورلئانز صدمه زد.
eng	pes	A sponge absorbs water.	یک ابر آب را جذب می‌کند.
eng	pes	The more you explain it, the more I don't understand it.	هرچه بیشتر آن را توضیح می‌دهید، من بیشتر آنرا نمی‌فهمم.
eng	pes	I learned German for three years in school and two years in university.	من سه سال در مدرسه و دو سال در دانشگاه آلمانی یاد گرفتم.
eng	pes	Any political party is conservative in itself.	هر حزب سیاسی به تنهایی محافظه‌کار است.
eng	pes	He worked hard.	خیلی سخت کار می کرد.
eng	pes	I will show you around in return.	من در برگشت این اطراف را به تو نشان خواهم داد.
eng	pes	Tom always dreamed of becoming a bounty hunter.	تام همیشه رویای پلیس خصوصی شدن را داشت.
eng	pes	Other factors of importance, which make litigation of large corporations more difficult, are the size and complexity of their activities.	یکی دیگر از عوامل مهمی که رسیدگی به جرایم شرکت های بزرگ را دشوار می سازد، وسعت و پیچیدگی فعالیت های آنها است.
eng	pes	A little learning is a dangerous thing.	یادگیری اندک، چیز خطرناکی است.
eng	pes	Your speech was appropriate for the occasion.	سخنرانی تو مناسب این مناسبت بود.
eng	pes	I remembered my mother, who died suddenly.	به یاد مادرم افتادم که به طور ناگهانی مرد.
eng	pes	This clothing is inappropriate.	این لباس نامناسب است.
eng	pes	Are there any other hotels you can recommend?	هتل‌های دیگری هم هستند که توصیه کنی؟
eng	pes	Love if you want to be loved!	اگر می‌خواهی دوست داشته شوی، دوست بدار.
eng	pes	It is unfortunately true.	متاسفانه صحت دارد.
eng	pes	Tom first came to Japan when he was three years old.	تام اولین بار وقتی سه ساله بود، به ژاپن آمد.
eng	pes	Islam is beautiful.	اسلام زیباست.
eng	pes	If anybody could convince Tom, it would be Mary.	اگر کسی می توانست تام را متقاعد کند، آن ماری بود.
eng	pes	Can you recommend a hotel near the airport?	می‌توانی یک هتل نزدیک فرودگاه پیشنهاد کنی؟
eng	pes	Metals conduct electricity.	فلزات الکتریسیته را هدایت می‌کنند.
eng	pes	That is my airplane.	آن هواپیمای من است.
eng	pes	She's never fallen in love.	او هیچگاه عاشق نشده است.
eng	pes	He had three sisters, but two died when they were very young.	او سه تا خواهر داشت، اما دوتاشون وقتی خیلی جوون بودن مردن.
eng	pes	The game was put off until next week.	بازی تا هفته آینده متوقف شد.
eng	pes	I remember that I met the queen.	به خاطر می آورم که ملکه را ملاقات کردم.
eng	pes	We are going to have a party on Saturday night.	شب شنبه یک مهمانی خواهیم داشت.
eng	pes	Take a whiff.	یک پک بزن (در مورد سیگار)
eng	pes	Like father, like son.	همانا پدر، همانا پسر.
eng	pes	Believe it or not, peaches and almonds are related.	باور کنی یا نه، هلو و بادوم به هم مربوطن. (Bāvar koni yā na, hulu o bādum be ham marbutan)
eng	pes	One is more prone to make mistakes when one is tired.	وقتی خسته هستیم بیشتر در معرض ارتکاب به اشتباه هستیم.
eng	pes	I showed her my room.	اتاق‌ام را به او نشان دادم.
eng	pes	No pain, no gain.	نا برده رنج گنج میسر نمی‌شود.
eng	pes	It's not my business.	این به من مربوط نیست.
eng	pes	I must have left them on my desk.	باید آن‌ها را روی میزم جا گذاشته باشم.
eng	pes	Nobody understands me.	هیچکس مرا درک نمی‌کند.
eng	pes	Look at that building. Is it a temple?	به این ساختمان نگاه کن.آیا آن یک معبد است؟
eng	pes	There is a test tomorrow.	فردا امتحان داری؟
eng	pes	Kyowa Bank and Saitama Bank merged into Asahi Bank ten years ago.	10 سال قبل، بانک کیوئووا و بانک ساییتاما ادغام شدند و بانک آساهی را پدید آوردند.
eng	pes	It is difficult to express one's thoughts in English.	بیان افکار به زبان انگلیسی دشوار است.
eng	pes	Real men drink tea.	مردان واقعی چای می‌نوشند.
eng	pes	Bob often tries to give up smoking.	باب چندین بار سعی کرد که سیگار را ترک کند.
eng	pes	The first step is as good as half over.	قدم اول به خوبی نصف کار است.
eng	pes	I never liked biology.	هیچ وقت زیست شناسی دوست نداشتم.
eng	pes	I've forgotten his name.	نام او را فراموش کردم.
eng	pes	I'll stay out of your way.	من دخالتی در راه و روشت نخواهم کرد.
eng	pes	Anyone who says so is a liar.	هر کسی این را بگوید، یک دروغگوست.
eng	pes	You may take this book so long as you keep it clean.	می‌توانی این کتاب را ببری، به شرطی که آن را تمیز نگه داری.
eng	pes	I was given a minor share of my father's wealth.	به من سهم کوچکی از ثروت پدرم داده شد.
eng	pes	Mary took her time choosing a dress even though Tom was waiting for her.	ماری وقت زیادی را برای انتخاب لباس صرف کرد، با وجود اینکه تام منتظر او بود.
eng	pes	She made arrangements to get him into a good hospital.	او ترتیب کارها را داده تا او را به یک بیمارستان خوب ببرد.
eng	pes	It's not polite to stare at others.	ذل زدن به افراد دیگر کار مودبانه‌ای نیست.
eng	pes	You're on the path of success.	شما در مسیر موفقیت هستید.
eng	pes	I'm aware I'm not at a good level; therefore, I need to practice more.	من خودم میدونم که سطحم خوب نیست، پس، به تمرین بیشتری نیاز دارم.
eng	pes	Most importantly, have patience.	مهمتر از همه، صبر داشته باشید.
eng	pes	Study hard.	سخت درس بخوان.
eng	pes	We need no more men at present.	فعلاً به افراد بیشتری نیاز نداریم.
eng	pes	Any milk or sugar?	شیر یا شکری بود؟
eng	pes	It's still too early to talk about this now.	الآن هم هنوز زود است که راجع به آن صحبت کنیم.
eng	pes	I'll help my mother wash the dishes after supper.	بعد از شام در شستن ظرف‌ها به مادرم کمک خواهم کرد.
eng	pes	I wish Tom were my younger brother.	ای کاش (تام) برادر کوچکتر من بود.
eng	pes	I'm needy.	من نیازمندم.
eng	pes	Arabic is my mother tongue.	عربي زبان مادری من است.
eng	pes	I didn't know where it came from.	نمیدانم از کجا آمد.
eng	pes	The old cottage had only one bed, so we all took turns sleeping in it.	آن کلبه‌ی قدیمی فقط یک تخت داشت. بنا بر این، به نوبت روی آن می‌خوابیدیم.
eng	pes	I rarely watch television.	به نُدرت تلویزیون تماشا می‌کنم.
eng	pes	Ania is interested in computers.	آنیا به کامپیوتر علاقه دارد.
eng	pes	China is bigger than Japan.	چین بزرگتر از ژاپن است.
eng	pes	I don't like the red jacket.	ژاکت سرخ را دوست نمی دارم.
eng	pes	His poor reading ability impedes his progress in the class.	مهارت ضعیف قرائتش سنگ پای پیشرفتش در کلاس است.
eng	pes	Don't dig a pit for somebody to fall into, or you will end up in it yourself.	چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی.
eng	pes	A creaking gate hangs long.	اجل گشته میرد نه بیمار سخت.
eng	pes	If it ain't broke, don't fix it.	اگر خراب نشد، تعمیرش نکن.
eng	pes	I'd prefer to speak to you in private.	من ترجیح می دادم که به طور خصوصی با شما سخن بگویم.
eng	pes	In chess, the bishop is closer to the queen.	در شطرنج، فیل به وزیر نزدیکتر است.
eng	pes	I prefer coffee.	قهوه را ترجیح می‌دهم.
eng	pes	I gave up smoking six months ago.	من سیگار کشیدن را شش ماه پیش متوقف کردم.
eng	pes	Either you or I will get the first prize.	یا من یا تو جایزه اول را برنده خواهیم شد.
eng	pes	A coward dies a thousand times before his death. The valiant never taste of death but once.	ترسو هزاربار پیش از مرگ می‌میرد. آدم نترس فقط یکبار مزه مرگ را می‌چشد.
eng	pes	You're not a girl.	تو دختر نیستی.
eng	pes	We would've enjoyed our trip if it wasn't for the rain.	اگر به خاطر باران نبود ما از سفرمان لذت می بردیم.
eng	pes	Thanks God, you are fine.	خدا را شکر، که حال تان خوب است!
eng	pes	Get out!	پیاده شو!
eng	pes	I am unable to do more.	بیشتر از این نمی‌توانم انجام بدهم.
eng	pes	Talk to her.	با او حرف بزن.
eng	pes	Tom has a lot of valuable books.	تام کتاب های با ارزش زیادی دارد.
eng	pes	She fascinated me.	من مجذوب او شده بودم.
eng	pes	This is not an emergency issue.	این مسئله اورژانس نیست.
eng	pes	No words availed to persuade him.	هیچ حرفی نتواتست او را متقاعد کند.
eng	pes	This district is notorious for air pollution.	این محله به خاطر هوای آلوده بدنام است.
eng	pes	It's a tiring job.	کار خسته کننده ای است.
eng	pes	I've broken my glasses.	عینکم را شکسته ام.
eng	pes	What do you worry about when you go to sleep at night?	وقتی شب‌ها به خواب می‌روی نگران چه هستی؟
eng	pes	Continuing this argument won't get us anywhere.	ادامه بحث ما را به هیچ جا نخواهد برد.
eng	pes	More haste, less speed.	عجله کار شیطان است.
eng	pes	Iranian people are peace loving.	مردم ایران خواهان صلح هستند.
eng	pes	There's always a woman in between.	همیشه پای یک زن در میان است.
eng	pes	There is enough room for us to play.	جای کافی برای بازی کردن ما وجود دارد.
eng	pes	Tom became serious.	تام جدی شد.
eng	pes	Which do you like better, Coca-Cola or Pepsi?	کدام را دوست داری، کوکا‌کولا یا پپسی؟
eng	pes	What vile behavior!	چه رفتار زشتی
eng	pes	I don't see Tom often.	تام را چندان زیاد نمی بینم.
eng	pes	At first I did not like him, but now I do.	ابتدا از او خوشم نمی آمد ولی حالا چرا.
eng	pes	I've never said that!	من هرگز آن را نگفتم.
eng	pes	Your dress is touching the wet paint.	لباست داره رنگی میشه.
eng	pes	The tornado killed more than twenty people.	گردباد بیش از بیست نفر را کشت.
eng	pes	I am a banker.	من صراف هستم.
eng	pes	I think Tom is going to try to kill Mary.	تفکر کنم تام می خواهد سعی کند ماری را بکشد.
eng	pes	This apple is sour.	این سیب ترش است.
eng	pes	Do not answer hastily.	عجولانه پاسخ نده.
eng	pes	She simply wept a river of tears before her father's grave.	او در مقابل قبر پدرش، واقعاً مثل رود گریه کرد.
eng	pes	He doesn't read many books.	او زیاد کتاب نمی خواند.
eng	pes	Today, the president of Iran signed the international human rights agreement.	امروز، رئیس جمهور ایران، توافقنامه بین المللی حقوق بشر را امضاء کرد.
eng	pes	I doubt whether he will win both races.	در این که او هر دو مسابقه را خواهد برد شک دارم.
eng	pes	Get your big feet off my flowers.	پاهای گنده ت رو از رو گل های من بردار.
eng	pes	Got it!	گرفتم!
eng	pes	In many countries, being gay is a cause for imprisonment.	در خیلی از کشورها، همجنس باز بودن دلیلی است برای زندانی کردن.
eng	pes	In fact you are quite right.	در حقیقت، شما کاملاً درست هستید.
eng	pes	From the time he was a small boy, Tom knew that he wanted to be a policeman.	تام از زمانی که پسر کوچکی بود، میدانست که می خواهد یک پلیس شود.
eng	pes	"I have to see him." "Why?"	«باید او را ببینم.» «چرا؟»
eng	pes	We were all present at her wedding.	همه ما در جشن عروسی او حضور داشیم.
eng	pes	Did everyone go crazy?	همه دیوانه شده‌اند؟
eng	pes	The book reviewer who detects a missing comma, immediately feels elevated to the level of the writer.	منتقد کتاب که موفق به کشف یک کامای از قلم افتاده شد، بلافاصله احساس ارتقاء به سطح نویسنده به او دست داد.
eng	pes	A grasshopper and many ants lived in a field.	یک ملخ و مورچه‌های زیادی در یک مزرعه زندگی می‌کردند.
eng	pes	I just have one thing to say to those who hate me: It's your problem.	من فقط یک چیز برای گفتن به آنها که از من متنفرند دارم: مشکل خودتان است.
eng	pes	Germany is a big country.	آلمان کشوَرِ بزرگیست.
eng	pes	A writer is somebody for whom writing is more difficult than it is for other people.	نویسنده کسی است که نوشتن برای او از بقیه مردم سخت تر است.
eng	pes	I do not for a moment think you are wrong.	حتی برای یک لحظه فکر نمی کنم که اشتباه می کنی.
eng	pes	After I said such a thing to my boss, I am certain to lose my job.	بعد از اینکه چنین حرفی به رئیسم گفتم مطمئن شدم که کارم را از دست می دهم.
eng	pes	My sister took my hamster hostage.	خواهرم همستر مرا گروگان گرفت.
eng	pes	Thanks for having explained to me at last why people take me for an idiot.	ممنونم از اینکه بالاخره به من توضیح دادید چرا مردم من را احمق فرض می گیرند.
eng	pes	You can't get there from here.	شما از اینجا نمی توانید به آنجا برسید.
eng	pes	I doubt that he's a lawyer.	فکر می‌کنم که او وکیل است.
eng	pes	He hasn't left any message.	او پیغامی نگذاشته است.
eng	pes	A soldier who doesn't dream of becoming a general is a bad one.	سربازی که رؤیای فرمانده شدن نداشته باشد سرباز خوبی نیست.
eng	pes	Tom bends over backwards to make Mary happy.	تام پل‌می‌زند تا ماری را خوشحال کند.
eng	pes	Tell the others to hurry up.	به دیگران بگو عجله کنند.
eng	pes	Road traffic injuries are a major public health problem and a leading cause of death.	صدمات ناشی از آمد وشد جاده ای یکی از مشکلات عمده ی سلامت عمومی است و منجر به مرگ ومیر می شود.
eng	pes	I suggest that we go out on Friday.	من پیشنهاد می کنم جمعه بیرون برویم.
eng	pes	How many animals do you think are in this zoo?	فکر می کنی چند حیوان در این باغ وحش هست؟
eng	pes	The Chavez family joined thousands of other farm workers who traveled around the state of California, to harvest crops for farm owners.	خانواده‌ی چاوز به هزاران کارگر مزرعه‌ی دیگر پیوستند که در سرتاسر کالیفرنیا سفر می‌کردند تا محصول را برای مزرعه‌داران برداشت کنند.
eng	pes	The mountaineer set out for the summit.	کوهنورد به طرف قله حرکت کرد.
eng	pes	Has your neck thickened during the previous year?	گردنت در سال گذشته کلفت شده است؟
eng	pes	I don't eat meat.	من گوشت نمی‌خورم.
eng	pes	My friend always jokes when I don't feel like it.	دوست من همیشه وقتی که من حس و حالش رو ندارم شوخی میکنه.
eng	pes	Between you and me, he is rather stupid.	بین خودمان بماند، او نسبتاً احمق است.
eng	pes	Keep going straight.	مستقیم برو.
eng	pes	I like to travel.	دوست دارم مسافرت کنم
eng	pes	Tom didn't answer Mary's question.	تام به سؤال مری جواب نداد.
eng	pes	I'll eat anything.	من هر چیزی خواهم خورد.
eng	pes	You betrayed me.	تو به من خیانت کردی.
eng	pes	As always, I could only hope the police wouldn't stop me.	مثل همیشه تنها امیدم این بود که پلیس مرا متوقف نکند.
eng	pes	She lost her way and on top of that it began to rain.	او راهش را گم کرد و علاوه بر این، باران نیز شروع به باریدن کرد.
eng	pes	How far is it from here to Ueno?	از اینجا تا یونو چقدر فاصله دارد؟
eng	pes	Tom is the one who told me who to give it to.	تام کسی است که به من گفت به کی بدهمش.
eng	pes	I tried that a couple of times.	دو بار آن را امتحان کردم.
eng	pes	The people are under pressure.	مردم تحت فشار هستند.
eng	pes	The house was in flames.	خانه شعله ور شده بود.
eng	pes	Tom found a hoard.	تام یک گنجینه یافت.
eng	pes	I'm good, how are you?	من خوبم. تو خوبی؟
eng	pes	You have to strike the iron while it's hot.	تا تنور داغ است نان را بچسبان.
eng	pes	If you are here, it means you care.	اگر تو اینجا هستی، به این معناست که اهمیت می دهی.
eng	pes	That material's going to shrink if it's washed.	آن ماده اگر شسته شود، آب خواهد رفت.
eng	pes	Our project collapsed.	پروژه ی ما زمین گیر شده است.
eng	pes	From time to time, a proposal to pull down a much-loved old building to make room for a new block of flats, raises a storm of angry protest.	در مقاطعی از زمان، درخواست تخریب یک ساختمان قدیمی محبوب به منظور ساختن یک بلوک از خانه ها، طوفانی از خشم ومخالفت را برمی انگیزد.
eng	pes	Thank you, from the bottom of my heart!	از صمیم قلب متشکرم!
eng	pes	Our marriage is over.	ازدواج ما به پایان رسیده است.
eng	pes	Tom couldn't imagine himself shooting anyone.	تام نمی توانست خود را در حال شلیک به کسی تصوّر کند.
eng	pes	You're missing too many of the details.	تو خیلی از جزئیات را در نظر نگرفتی.
eng	pes	Mary is wary of strangers.	مری نسبت به غریبه ها محتاط است.
eng	pes	An eye for an eye only ends up making the whole world blind.	چشم در مقابل چشم در نهایت فقط همه جهان را کور خواهد کرد.
eng	pes	Man is the only animal that can laugh.	انسان تنها حیوانی است که می تواند بخندد.
eng	pes	I had a tooth pulled out last week.	هفته پیش یک دندان کشیدم.
eng	pes	Listen carefully.	به دقت گوش کن.
eng	pes	You shouldn't respect someone just because they're rich.	فقط چون کسی پولداره نباید بهش احترام بگذارید.
eng	pes	Could you pass me the salt, please?	می شود به من نمک را بدهی، لطفا؟
eng	pes	I see.	فهمیدم
eng	pes	The children were swimming naked.	بچه ها لخت شنا می کنند.
eng	pes	Armin broke the window.	آرمین پنجره را شکست.
eng	pes	Let me take you home.	بذار برسونمت خونه
eng	pes	I have always wanted to become a teacher, but it didn't happen.	من همیشه دوست داشتم معلم شوم، ولی این اتفاق نیفتاد.
eng	pes	I've got no time to sit and talk.	وقت ندارم بشینم و حرف بزنم.
eng	pes	A blank check? You only see those in movies.	یک چک سفید‌امضا؟ چنین چیزی را فقط توی فیلم‌ها می‌توانی ببینی.
eng	pes	I regaled the devil; he gave me a fable.	من شیطان را خرسند کردم، او به من اسطوره داد.
eng	pes	He has married his daughter to a young lawyer.	او دخترش را به نکاح یک وکیل جوان درآورد.
eng	pes	A thing of beauty is a joy forever.	یکی از ویژگی های زیبایی خرسندیِ همیشگی است.
eng	pes	A man lives not only his personal life, as an individual, but also, consciously or unconsciously, the life of his epoch and his contemporaries.	انسان فقط زندگی خصوصی خود را، به عنوان یک فرد، ندارد، بلکه همچنین، آگاه یا ناآگاه زندگی عصر و هم عصران خود را نیز دارد.
eng	pes	I was feeling blue all day.	تمام روز احساس افسردگی می‌کردم.
eng	pes	John and Beth are the same age.	جان و بت هم سن هستند.
eng	pes	To avoid criticism do nothing, say nothing, be nothing.	برای اجتناب از انتقاد، کاری نکن، حرفی نزن، چیزی نباش.
eng	pes	I had to help with the housework.	می‌بایست در کارهای خانه کمک کنم.
eng	pes	I have one final advice for you.	من یک توصیهٔ آخر برای تو دارم.
eng	pes	It seems we are in the same boat.	به نظر می‌رسد ما در یک قایق هستیم.
eng	pes	My racial composition is just a camouflage.	ترکیب نژادی ام تنها یک استتار است.
eng	pes	Sorry for the dumb question.	بخاظر سوال احمقانه ببخشید.
eng	pes	I almost never eat game meat.	من تقریبا هرگز گوشت شکار نمی خورم.
eng	pes	There's a lot of trash on the far bank of the river.	لبه دیگه رودخونه پر از آشغاله.
eng	pes	Do you think they might be dangerous?	شما فکر می کنید که آنها ممکن است خطرناک باشند؟
eng	pes	Her hair and the way she holds her head remind me of Maria.	موهاش و طریقه نگه داشتن سرش من رو به یاد ماریا میندازه.
eng	pes	If you want my help, you'll have to ask for it.	اگر کمک نیاز داری باید از من بخوای
eng	pes	He has no close friends to talk with.	او دوست نزدیکی برای گفتگو نداشت.
eng	pes	Flour is made from wheat.	آرد از گندم به دست می آید.
eng	pes	He drives without licence.	او بدون گواهینامه رانندگی می‌کند.
eng	pes	He narrowly escaped being killed.	او با احتیاط از کشته شدن رهایی یافت.
eng	pes	Perhaps you are right.	احتمالا حق با شماست.
eng	pes	Mrs. Thompson wants to conceal the fact that she is a millionaire.	خانم تامپسون می خواست این حقیقت را که میلیونر هست، پنهان کند.
eng	pes	For the lack of something better to do, Tom started cleaning his room.	تام به خاطر نداشتن کاری بهتر برای انجام دادن، شروع به تمیز کردن اتاقش کرد.
eng	pes	Not knowing what to do, I called her.	بدون اینکه بدانم چه می کنم، به او زنگ زدم.
eng	pes	Sysko works like an ant.	سیسکو مانند مورچه ها کار می کند.
eng	pes	Is everybody ready?	آیا همه آماده‌اند؟
eng	pes	I once wanted to be an astrophysicist.	می خواستم یک اخترفیزیک دان باشم.
eng	pes	If the budget gets exceeded then we will need to kick in a couple of dollars.	اگه هزینه ش بیشتر از بودجه بشه اون موقع باید خودمون اضافی ش رو بدیم.
eng	pes	Do you think that my way of teaching is wrong?	آیا فکر میکنی که روش درس دادن من اشتباه است؟
eng	pes	Most people think I'm crazy.	اغلب مردم فکر میکنند من دیوانه ام.
eng	pes	I know you're going to say no.	میدونم میگی نه.
eng	pes	There are very few shops and the cinema is awful.	مغازه های کمی وجود دارد و سینما افتضاح است.
eng	pes	Please come home sometimes.	لطفا گاهی خانه ما بیا.
eng	pes	I'm watching television.	من تلویزیون می‌بینم.
eng	pes	He is twice as old as me.	اون دوبرابر سن من رو داره.
eng	pes	Tom told me that he was very busy.	تام به من گفت که سرش خیلی شلوغ است.
eng	pes	The translation of this sentence is a bad translation.	ترجمهٔ این جمله ترجمهٔ بدی است.
eng	pes	Where's the president?	رئیس جمهور کجاست؟
eng	pes	I telephoned her at once.	من بی درنگ به او تلفن کردم.
eng	pes	Some people keep rare animals as pets.	برخی افراد، حیوانات کمیاب را بعنوان حیوان خانگی نگه می دارند.
eng	pes	Sometimes machines can make an unconscious person breathe for years.	برخی از ماشین ها برای سالها می توانند برای فرد بیهوش نفس مهیا کنند.
eng	pes	The water was dead around us.	آبهای اطرف ما، راکد بود.
eng	pes	My mother never punished me.	مامان هیچ وقت منو تنبیه نکرد.
eng	pes	Arabic is read from right to left.	عربی از راست به چپ خوانده می شود.
eng	pes	Please let me go.	لطفا به من اجازه بده بروم.
eng	pes	Do you want a drink?	آیا نوشیدنی می خواهی؟
eng	pes	Anyone may use this dictionary.	هرکسی می تواند از این دیکشنری استفاده کند.
eng	pes	I don't need anything.	هیچی لازم ندارم.
eng	pes	Hasn't anyone seen Tom?	کسی تام را ندیده است؟
eng	pes	I am an office worker.	من عضو هستم.
eng	pes	I would've never done what Tom did.	من هیچ وقت کاری که تام کرد رو نمی کردم.
eng	pes	Tom doesn't like working the graveyard shift.	تام دوست ندارد در شیفت شب کار کند.
eng	pes	I showered before breakfast.	قبل از صبحانه دوش گرفتم.
eng	pes	A promise made is a debt unpaid.	یک قول داده شده یک دِین اداء نشده است.
eng	pes	You aren't really going to drive Tom's car, are you?	تو که واقعا نمی خواهی ماشین تام را برانی، می خواهی؟
eng	pes	He pretended not to hear me.	او وانمود کرد که مرا نمی شنود.
eng	pes_Latn	She should fill out her marital status in the questionnaire.	He should fill out his marital status in the questionnaire.
eng	pes	Those who love too much, hate in like extreme.	هر کس بیشتر عشق می‌ورزد، قابلیت تنفر ورزیدن بیشتر دارد.
eng	pes	That's the fastest train in the world.	آن سریع ترین قطار دنیاست
eng	pes	The most beautiful flowers have the sharpest thorns.	زیباترین گلها تیزترین خارها را دارند.
eng	pes	Every even number is the sum of two primes.	هر عدد زوج مجموع دو عدد اولیه است.
eng	pes	This is a mere figment of your imagination.	این صرفاً ساختهٔ خیالت است.
eng	pes	Drive slowly.	به آرامی رانندگی کن.
eng	pes	I asked him about his new book.	من راجع به کتاب جدیدش سوال کردم.
eng	pes	Didn't I tell you that you needed to get there early?	بهت نگفتم باید زود اون جا می‌رسیدی؟
eng	pes	Not all Americans shared Wilson's opinion.	همه آمریکایی ها عقیده ویلسون رو قبول نداشتند.
eng	pes	The weather is so hot.	هوا بسیار گرم است.
eng	pes	It's my book.	این کتاب من است.
eng	pes	I love strawberries.	عاشق توت‌فرنگی‌ام.
eng	pes	I'm sorry.	من متاسفم.
eng	pes	There's a small possibility that Tom will be arrested.	احتمال کوچکی وجود دارد که تام دستگیر شود.
eng	pes	May I direct your attention to this?	مي‌تونم توجهتان را به اين معطوف کنم؟
eng	pes	Sorry, I'm not interested.	ببخشید، دوست ندارم.
eng	pes	Subscribe to our YouTube channel.	در کانال یوتیوب ما ثبت نام کنید.
eng	pes	Is the water hot enough to make the tea?	آیا برای تهیه چای، آب به اندازه کافی داغ است؟
eng	pes	Where are we now?	ما اکنون کجا هستیم؟
eng	pes	Welcome to our home.	به خانۀ ما خوش آمدید.
eng	pes	Tom didn't have the guts to shoot Mary.	تام جرئتش را نداشت به ماری شلیک کند.
eng	pes	Tom doesn't need to worry about Mary.	نباید که تام نگران ماری باشد.
eng	pes	I am not an artist. I never had the knack for it.	من هنرمند نیستم. هیچ وقت ذوق اش را نداشتم.
eng	pes	Go choke!	خفه شو!
eng	pes	An accident often comes of carelessness.	یک تصادف معمولا نتیجه ی بی دقتی است.
eng	pes	Do you think Tom will like the concert?	فکر می کنی تام کنسرت را دوست خواهد داشت؟
eng	pes	The best defense is a good offense.	حمله بهترین دفاع است.
eng	pes	It's too far to walk to the station, so let's take a bus.	پیاده روی تا ایستگاه طولانی است پس بیا سوار اتوبوس شویم.
eng	pes	We must get there before him.	باید قبل از او برسیم آن جا.
eng	pes	He seems to have been a great athlete.	او وانمود می کند که ورزشکاری بزرگ بوده است.
eng	pes	The police were hoping that Tom could shed some light on the incident.	پلیس امیدوار بود تام بتواند قضیه را قدری روشن کند.
eng	pes	It rained five days in a row.	پنج روز پشت سر هم باران بارید.
eng	pes	Their hands were cold.	دستانشان سرد بود.
eng	pes	I like English and Farsi very much.	من دوست دارم به زبان انگلیسی و فارسی بسیار است.
eng	pes	We were very sleepy the next morning.	ما صبح روز بعد خیلی خواب آلود بودیم.
eng	pes	Hurry up, or you will be late.	عجله کن، وگرنه دیر خواهی کرد.
eng	pes	Nothing happens unless it is preceded by a dream.	هیچ چیز اتفاق نمی‌افتد مگر اول یک رؤیا.
eng	pes	Actions speak louder than words.	عمل پرصداتر از سخن است.
eng	pes	Precisely!	دقیقاً!
eng	pes	They stared at her swimming suit in amazement.	آنها با حیرت به لباس شنای او خیره شدند.
eng	pes	What are you talking about?	درباره چه حرف می زنید؟
eng	pes	My my! Don't you look handsome!	به به! چه خوشکل شدی!
eng	pes	I read a book of adventure stories.	من کتابی در مورد داستانهای ماجراجویانه خواندم.
eng	pes	Cut the salmon into small pieces.	ماهی سالمون را به قطعات کوچک ببر.
eng	pes	They eat healthy foods.	آنها غذاهای سالم می خورند.
eng	pes	It is the students' duty to clean their classrooms.	این وظیفه دانش آموزان است که کلاسهایشان را تمیز کنند.
eng	pes	I'd rather go swimming.	من بیش از اندازه شنا را دوست دارم.
eng	pes	She'll succeed for sure.	او قطعاً موفق خواهد شد.
eng	pes	Is it a recent picture?	آیا این تصویر جدید است؟
eng	pes	There really was an Alice, but Wonderland is a figment of the imagination.	آلیس واقعی بود، اما سرزمین عجایب ساختهٔ خیال بود.
eng	pes	You're welcome.	قابلی نداره.
eng	pes	Attack!	حمله!
eng	pes	I won't put up with this.	من نمیتوانم با این موضوع کنار بیایم.
eng	pes	Good. No absentees.	خوب است. غایب نداریم.
eng	pes	I haven't eaten for two days.	دو روز است که غذا نخورده ام.
eng	pes	I can't cut my nails and do the ironing at the same time!	من قادر نیستم همزمان ناخن هایم را کوتاه کنم و اتو بزنم!
eng	pes	He pushed his nose against the window.	او بینی‌اش را روی پنجره فشار داد.
eng	pes	Don't be sad because it's over. Be happy because it happened.	غمگین نباش که تمام شد. شادمان باش که رخ داد.
eng	pes	That is the exactly the same idea as I have.	دقیقاً همان ایده ای است که من دارم.
eng	pes	The soup is not cool.	سوپ سرد نیست.
eng	pes	Next week, my nephews will come to spend a few days at home.	هفته دیگه، پسر خواهرم (یا برادرم) چند روز میاد خونه.
eng	pes	"Tom got a new job." "What kind of job?"	"تام کار جدیدی دارد." - "چه نوعی کار؟"
eng	pes	They can produce those goods/merchandise for much cheaper.	آنها می توانند آن کالاها را خیلی ارزان تر تولید کنند.
eng	pes	The speed limit was 60 mph.	حد مجاز سرعت 60 مایل بر ساعت بود.
eng	pes	You have more energy than me.	شما انرژی بیشتری از من دارید.
eng	pes	The storm raged in all its fury.	طوفان با خشم تمام غوغا کرد.
eng	pes	How long have you been busy?	در طول چه مدتی مشغول بودید؟
eng	pes	The recession caused many businesses to close.	رکود باعث بسته شدن خیلی از تجارت ها شد.
eng	pes	The picnic was canceled due to rain.	به خاطر باران، پیک نیک کنسل شد.
eng	pes	Bricks can't be made without straw.	خشت نمی‌تواند بدون کاس ساخته شود.
eng	pes	You must be careful in crossing the street.	شما باید در تقاطع این خیابان مراقب باشید.
eng	pes	I do believe in ghosts.	من به ارواح اعتقاد دارم.
eng	pes	It's super easy!	فوق‌العاده آسان است.
eng	pes	You're driving too fast.	شما زیاد تند می‌رانید.
eng	pes	I like to eat Greek food.	من غذای یونانی دوست دارم.
eng	pes	When did you interrupt your summer vacation?	متى قطعت اجازتك الصيفيه؟
eng	pes	I bathe daily.	روزانه حمام می کنم.
eng	pes	The judge condemned him to death.	قاضی او را به اعدام محکوم کرد.
eng	pes	It's a sunny day.	امروز روزی آفتابی است.
eng	pes	Do you love your mother?	آیا مادرت را دوست داری؟
eng	pes	He's sleeping like a baby.	خوابه خوابه.
eng	pes	I am going to miss you.	دلم برات تنگ میشه.
eng	pes	He died and his soul went to hell.	او مرد و روحش به جهنم رفت.
eng	pes	I think you'll like it too.	فکر کنم تو هم خوشت بیاد
eng	pes	How are you?	حال شما چطوره؟
eng	pes	Jane made an angry gesture.	جین قیافه عصبانی به خودش گرفت.
eng	pes	A fool and his money are easily parted.	احمق و پولش به راحتی از هم جداشدنی هستن.
eng	pes	Try as you may, you will never get him to agree.	سعی خودت رو بکن ولی به هیچ وجه نمی تونی کاری کنی قبول کنه
eng	pes	Why do I have to talk to Tom?	چرا من مجبورم که با تام صحبت کنم؟
eng	pes	Shut up!	خفه شو!
eng	pes	I thought you'd want to know.	فکر کردم می خواستی بدانی.
eng	pes	Mary is not poor. On the contrary, she is quite rich.	ماری ندار نیست.اتفاقا او کمی پولدار است.
eng	pes	Fadil killed Layla in cold blood.	فاضل لیلا را با خونسردی کشت.
eng	pes	He played piano by ear.	او از راه شنیدن پیانو می‌نواخت.
eng	pes	I need a lot more protein than a sedentary person.	من بیش از یک فرد کم تحرک به پروتئین نیاز دارم.
eng	pes	This is their house.	این خانه آنهاست.
eng	pes	You will be able to read this book next year.	تو قادر خواهی بود که این کتاب را در سال آینده بخوانی.
eng	pes	We are a peace-loving nation.	ما ملت صلح دوستی هستیم.
eng	pes	It happens.	پیش می‌آید.
eng	pes	Children grow up astonishingly quickly.	بچه‌ها به طرز شگفت‌آوری سریع بزرگ می‌شوند.
eng	pes	Being with you makes me feel happy.	با تو بودن مرا خوشحال می کند.
eng	pes	Tom didn't seem inclined to elaborate and I didn't really want to know all the details anyway.	تام علاقه مند به نظر نمی رسید و به هر حال من نمی خواستم واقعا جزئیات را بدانم.
eng	pes	A word is enough to a wise man.	عاقل را اشاره کافیست.
eng	pes	To hurt a friend is to do what the enemy wants.	دل دوستان آزردن، مراد دشمنان برآوردن است.
eng	pes	Quite a few people were present at the meeting yesterday.	تعداد نسبتًاً اندکی از مردم در جلسه دیروز حاضر بودند.
eng	pes	Let's take a 10 minute break.	ده دقیقه استراحت می کنیم.
eng	pes	How long did you stay?	چه مدت ماندی؟
eng	pes	He did not know where to go.	او نمی دانست کجا برود.
eng	pes	If he calls, tell him I will get in touch with him later.	اگر او زنگ زد به او بگو که بعدا با او تماس می گیرم.
eng	pes	A living dog is better than a dead lion.	یک سگ زنده بهتر از یک شیر مرده است.
eng	pes	Plagiarism is a serious transgression of academic ethics.	تقلب یک تخطی جدی از اخلاقیات دانشگاهی است.
eng	pes	All the laurels belong to him.	تمام افتخار اش به او تعلق دارد.
eng	pes	Our grandchildren will be thrilled.	نوه هایمان خیلی خوشحال خواهند شد.
eng	pes	Mary tried to mollify Tom by singing him a lullaby.	مری تلاش کرد با خواندن یک لالایی تام را تسکین دهد.
eng	pes	How long have I been unconscious?	چه مدت من بیهوش بوده ام؟
eng	pes	The human race has one really effective weapon and that is laughter.	نژاد انسانی یک سلاح واقعاً موثر دارد و آن خنده است.
eng	pes	Who'll cook?	چه کسی آشپزی می‌کند؟
eng	pes	In the morning, heavy snow fell, and then it melted.	صبح برف سنگینی آمد و سپس آب شد.
eng	pes	Her success made her the target of jealousy.	موفقیتش او را آماج حسادت کرد.
eng	pes	I can't tell her now. It's not that simple anymore.	آلان نمیتوانم به اش بگویم. ماجرا دیگر به آن سادگی نیست.
eng	pes	Prudence is never too much.	آدم از احتیاط زیاد به ندرت ضرر می‌کند.
eng	pes	I want to drink some tea or coffee.	می خواهم کمی چای یا قهوه بنوشم.
eng	pes	I like candlelight.	من نور شمع را دوست دارم.
eng	pes	You will understand it as time passes.	تو با گذشت زمان این را خواهی فهمید.
eng	pes	Show a clever person a mistake and they will thank you. Show a stupid person a mistake and they will insult you.	به یک فرد زیرک اشتباهی را متذکر شوید، او از شما تشکر می‌کند. به یک فرد کودن اشتباهی را متذکر شوید، او به شما توهین می‌کند.
eng	pes	It would take forever for me to explain everything.	اگر بخواهم همه اش را توضیح دهم تا ابد طول خواهد کشید.
eng	pes	Murder will out.	آسمان پشت ابر نمی‌ماند.
eng	pes	Money talks.	همه چیز پول است.
eng	pes	Someone is obviously telling a lie.	یکی آشکارا دروغ می گوید.
eng	pes	What you spend time doing in your childhood affects the rest of your life.	آنچه تو در دوران کودکی وقت خود را صرف آن می کنی، بر بقیه زندگیت تاثیر دارد.
eng	pes	Will a day come when we see them overthrown?	آیا روزی خواهد شد تا سقوطشان را ببینیم؟
eng	pes	You won’t mollify him with that explanation.	شما او را با آن توضیح آرام نمی‌کنید.
eng	pes	The car was stolen.	ماشین سرقت شد.
eng	pes	The snow was knee deep.	برف/آب تا زانو بود.
eng	pes	Looks like you didn't study much for the test.	به نظر می رسد زیاد برای امتحان مطالعه نکردی.
eng	pes	The police thought the victim was Tom, but they were unable to identify the body.	پلیس گمان می کرد قربانی تام است، اما آنها نتوانستند جسد را شناسایی کنند.
eng	pes	Any teacher that can be replaced by a machine should be.	معلمی که بتواند توسط ماشین جایگزین شود، باید بشود.
eng	pes	His criticism was completely out of place.	انتقادش کاملاً نابجا بود.
eng	pes	I work for a travel agency.	من در آژانس مسافرتی کار می کنم.
eng	pes	Make your room tidy.	اتاقت را مرتب کن.
eng	pes	Do not judge so that you will not be judged.	قضاوت نکن تا قضاوت نشوی.
eng	pes	It's your terrible arrogance that makes you totally unbearable.	تکبّر وحشتناکت هست که کاملاً غیر‌قابل‌تحمّلت می‌کند.
eng	pes	The freight train was held up about half an hour because of a dense fog.	قطار برای نیم ساعت به علت مه غلیظ توقف کرد.
eng	pes	It matters not how long we live, but how.	مهم نیست که چه مدت زندگی می کنیم بلکه چگونه زندگی می کنیم.
eng	pes	Mary shielded her eyes from the sun.	مری صورت اش را از آفتاب پوشاند.
eng	pes	Man is a rational animal.	انسان یک حیوان عاقل است.
eng	pes	When you doubt, abstain.	هنگامی که شک دارید، امتناع کنید.
eng	pes	Follow me.	پشت سر من بیا.
eng	pes	Birds sing.	پرندگان آواز می‌خوانند.
eng	pes	I think a movie is more entertaining than any book.	من فکر می کنم که یک فیلم بیشتر از یک کتاب سرگرم کننده است.
eng	pes	This fish is not edible.	این ماهی خوراکی نیست.
eng	pes	He was on the roof with his electric guitar.	او بالا پشت بام بود با گیتار برقی اش.
eng	pes	I didn't know she was that old.	من نمیدونستم او اینقدر پیر است.
eng	pes	Give it to whoever wants it.	به هر کسی که خواستش آن را بده.
eng	pes	Love and hate are opposite emotions.	عشق و نفرت احساسات متضاد هستند.
eng	pes	She is our neighbor.	او همسایه ما است.
eng	pes	Now Mennad knows.	اکنون مناد می‌داند.
eng	pes	We are not born for ourselves.	ما برای خودمان به دنیا نیامده ایم.
eng	pes	When spring arrives, I am going to take up a new sport.	وقتی بهار آمد، قصد دارم ورزش جدیدی را شروع کنم.
eng	pes	When does your summer vacation start?	تعطیلاتِ تابستانیت کِی شروع میشه؟
eng	pes	The army quelled the rebellion.	ارتش شورش را سرکوب کرد.
eng	pes	If you wanna survive in this prison, you'll have to be a badass.	اگر می‌خواهید از این زندان جان سالم به در برید، باید پوست کلفت باشید.
eng	pes	We have used our ration of coal for the week.	ما جیرهٔ زغال سنگ هفتگی خود را مصرف کردیم.
eng	pes	They are foolish.	آن ها احمق اند.
eng	pes	First the immigrants, next you. Our solidarity - is the answer to social cannibalism.	نخست مهاجرین، سپس شما. اتحاد ما پاسخی است به همنوع خواری اجتماعی.
eng	pes	It is hard for me to put my thoughts into words.	برای من سخت است که افکارم را بنویسم.
eng	pes	Tom was worried about his friend's recent illness.	تام نگران بیماری اخیر دوست اش بود.
eng	pes	We were born to die.	ما زاده شدیم تا بمیریم.
eng	pes	He never counts on my help.	او هیچ وقت روی کمک من حساب نکرد.
eng	pes	His kindness touched my heart.	تحت تاثیر لطفش قرار گرفتم.
eng	pes	He is very sick.	او به شدت بیمار است.
eng	pes	Gasoline is sold by the liter.	گازوئیل بصورت لیتری فروخته می شود.
eng	pes	A burnt child dreads fire.	مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسد.
eng	pes	They are both of one species.	آنها هر دو از یک گونه ی جانوری هستند.
eng	pes	We must find it.	باید پیدایش کنیم.
eng	pes	I don't want meat.	من گوشت نمی خواهم.
eng	pes	Progress, man’s distinctive mark alone, Not God’s, and not the beasts’.	پیشرفت، تنها نشان متمایز انسان است که نه خدا راست و نه شیاطین را.
eng	pes	Tom doesn't like it when this kind of stuff happens.	وقتی چنین اتفاقاتی می افند تام خوشحال نمی شود.
eng	pes	Dick had a traffic accident.	دیک یک حادثه‌ی رانندگی داشت.
eng	pes	He wants to go.	او می خواهد برای رفتن.
eng	pes	You broke the rule.	شما قانون را شکستید
eng	pes	Everything here is mine.	هر چیزی که اینجاست مال من است.
eng	pes	I will clean the kitchen later.	آشپزخانه را بعداً تمیز خواهم کرد.
eng	pes	It's rush hour at Tokyo station.	الآن ساعت ازدحام و شلوغی در توکیو است.
eng	pes	We were talking that this guy I know walked by.	داشتیم صحبت می کردیم که این یارو که می شناختمش رد شد.
eng	pes	You had better set off at once.	باید خیلی سریع عمل می کردی
eng	pes	Tom doesn't know much about sailing, does he?	تام که چندان راجع به دریا نوردی نمی داند. می داند؟
eng	pes	I'll be there in a while.	برای مدت کوتاهی اینجا می مانم.
eng	pes	Exceptions prove the rule.	استثناها قاعده را توجیه می کنند.
eng	pes	Last but not least ....	در آخر اما نه با اهمیت کمتر ....
eng	pes	He comes from Genoa.	او اهل جنوا است.
eng	pes	She drives me mad.	او مرا دیوانه می کند.
eng	pes	A man who doesn't spend time with his family cannot be a real man.	مردی که وقتی را با خانواده اش نگذراند، مرد واقعی نیست.
eng	pes	I'm jealous that you have a good boss.	از اینکه کارفرمای خوبی داری، به تو حسادت می کنم.
eng	pes	I didn't betray you.	من به تو خیانت نکردم.
eng	pes	That isn't cool.	جالب نیست.
eng	pes	The linguist is quite familiar with the dialect.	زبان‌شناس با این لهجه آشنایی کامل دارد.
eng	pes	Tom was counting the garden's flowers.	تام گل‌های باغ را می‌شمرد.
eng	pes	You're welcome.	خواهش میکنم
eng	pes	The stopping distance for an average car travelling 80km/h is 53m.	فاصله لازم برای توقف یک ماشین معمولی که با سرعت ۸۰ کیلومتر در ساعت حرکت می کند ۵۳ متر است.
eng	pes	I saw a light in the distance.	من از دور یک روشنایی دیدم.
eng	pes	My cat is such a baby, she follows me around wherever I go.	گربه من مانند یک کودک است، هر جا می روم مرا دنبال می کند.
eng	pes	The chair is made of wood.	صندلی از چوب درست شده است.
eng	pes	Her house is very modern.	خانه‌ی او خیلی مدرن است.
eng	pes	Hello.	سلام
eng	pes	Since that time we have not seen him.	از آن موقع به بعد ما او را ندیدیم.
eng	pes	The only one who enjoys a crowded subway car is a pickpocket.	تنها کسی که از یک مترو پر ازدحام لذت می‌برد یک جیب‌بر است.
eng	pes	One can't visit Rome in one day.	کسی نمی تونه رم رو یک روزه ببینه
eng	pes	Have you gone crazy?	دیوانه شده ای؟
eng	pes	I wanted to work this summer.	من می خواهم این تابستان کار کنم.
eng	pes	Americans who are over sixty-five make up 12.5% of the total population.	آمریکاییانی که بیش از شصت و پنج سال سن دارند، 12.5٪ کل جمعیت را تشکیل می‌دهند.
eng	pes	I can't tie my shoelaces.	من نمی‌توانم بند کفشم را ببندم.
eng	pes	Tom decided to take matters into his own hands.	تام تصمیم گرفت موارد را خود بدست گیرد.
eng	pes	I sang on the podium.	من روی جایگاه آواز خواندم.
eng	pes	My mother hasn't slept in 3 days due to her illness.	مادرم به خاطر بیماری اش طی 3 روز گذشته نخوابیده است.
eng	pes	I left the firm, because I wanted to be on my own.	می خواستم مستقل کار کنم، برای همین شرکت رو ترک کردم.
eng	pes	My strength is all gone.	تمام توانایی من از دست رفته است.
eng	pes	The policeman took the knife from the boy.	پلیس چاقو را از پسر گرفت.
eng	pes	Do you know Persian?	آیا فارسی می‌دانی؟
eng	pes	I told him that I could not accompany him in this trip.	من به او گفته ام که نمی توانم در این سفر همراهی اش کنم.
eng	pes	Unsure of which suitor she wanted to marry, the princess vacillated, saying now one, now the other.	نا مطمئن از اینکه با کدام خواستگار می‌خواهد ازدواج کند، شاهدخت با دودلی گفت الآن این، الآن آن.
eng	pes	I have many tasks today.	امروز کارهای فراوانی دارم.
eng	pes	If you really want to do something, you'll find a way. If you don't, you'll find an excuse.	اگر واقعاً بخواهی کاری را انجام دهی، راهی را خواهی یافت. اگر نخواهی کاری را انجام دهی، بهانه ای خواهی یافت.
eng	pes	The Supreme Court approved the primary sentencing.	دیوان عالی حکم اولیه را تأیید کرد.
eng	pes	All of you did good work.	کار همه‌تان خوب بود.
eng	pes	He had gone to the airport to meet Mr West.	او به فرودگاه رفته بود تا با آقای وست ملاقات کند.
eng	pes	It was really good.	واقعا خوب بود.
eng	pes	Do you like Japanese food?	آیا شما غذاهای ژاپنی را دوست دارید؟
eng	pes	This is my first time speaking German with a German person.	اوّلین بار است که با یک آلمانی به آلمانی صحبت می‌کنم.
eng	pes	There is no breeze here.	اینجا بادی نیست.
eng	pes	Both Magdalena and Ania are from Poland.	ماگدالنا و آنیا هر دو اهل لهستان هستند.
eng	pes	She was working hard.	او به‌شدت کار می‌کرد.
eng	pes	Tom didn't feel like waiting.	به نظر نمی رسید تام در حال صبر کردن باشد.
eng	pes	You have beautiful hands.	تو دستهای زیبایی داری.
eng	pes	Tom shut the kitchen door.	تام در آشپزخانه را محکم به هم زد.
eng	pes	A cold wind is blowing.	باد سردی می وزد.
eng	pes	I study at school.	من در مدرسه تحصیل می کنم.
eng	pes	How many episodes of One Piece have you watched?	چندی قسمت از ون پیس تماشا کردی؟
eng	pes	Tom went to the park on Sunday afternoon.	تام بعد از ظهر یکشنبه به پارک رفت.
eng	pes	We are late.	ما دیر کردیم.
eng	pes	I know your father.	من پدرت را می شناسم.
eng	pes	Tom has run away.	تام فرار کرده است.
eng	pes	Free Rojava!	روژاوای آزاد!
eng	pes	Tom does nothing but complain.	تام کاری جز شکایت نمی‌کند.
eng	pes	I will go there in place of you.	من به جای تو ، به آنجا خواهم رفت.
eng	pes	Life is too short to learn German.	برای فراگیری آلمانی، زندگی خیلی کوتاه است.
eng	pes	The temperature falls.	تب پایین آمده است.
eng	pes	You've got to see Tom.	باید تام را ببینی.
eng	pes	If you see Tom, say hello to him for me.	اگه تام رو دیدی، از طرف من بهش سلام برسان.
eng	pes	Children found Christmas presents hidden under the bed.	بچه ها هدایای کریسمس را که زیر تخت پنهان شده بود، پیدا کردند.
eng	pes	What are we after?	ما به دنبال چه هستیم؟
eng	pes	The sun gives us light and heat.	خورشید به ما روشنی و گرما می بخشد.
eng	pes	I want to make her acquaintance.	من می‌خواهم با او آشنا شوم.
eng	pes	As of today, we haven't had an answer from him.	مثل امروز ما جوابی از او نشنیدیم
eng	pes	I know I have to sleep now.	میدونم باید الان بخوابم.
eng	pes	Tom asked several people the same question.	تام از چندین نفر، سوال مشابهی را پرسید.
eng	pes	Do you want to go with us?	شما می خواهید که با ما بروید؟
eng	pes	I like the red ones on the shelf.	از آن قرمزهای روی قفسه خوشم می‌آید.
eng	pes	Do you know whose car that is?	می دانی آن ماشین مال چه کسی است؟
eng	pes	I'm glad to have met you.	خوشحالم که توانستم با شما آشنا شوم.
eng	pes	Who are you talking to?	با کی حرف می زنی؟
eng	pes	Piet really is a walking dictionary.	پیت واقعاً یه لغت نامه ی متحرک هست.
eng	pes	I am not French.	من فرانسوی نیستم.
eng	pes	Do you know what's happened to Tom?	آیا می دانی چه اتفاقی برای تام افتاد؟
eng	pes	Education in this world disappoints me.	آموزش در جهان من را نا امید کرده است.
eng	pes	These mushrooms aren't edible.	این قارچ‌ها خوراکی نیستند.
eng	pes	Listen.	گوش کن.
eng	pes	Cut it into two pieces.	آن را به دو قسمت ببر.
eng	pes	Thanks!	مرسی!
eng	pes	They quarreled.	آنها جر و بحث کردند.
eng	pes	The happiness and sorrow of others is happiness and sorrow of our own.	شادی و غم دیگران شادی و غم ماست.
eng	pes	There's no reason to be afraid.	دلیلی برای ترسیدن نیست.
eng	pes	He drank the whole bottle of milk.	او تمامی بطری شیر را نوشید.
eng	pes	Hey! Come here please!	هی! لطفاً بیا اینجا.
eng	pes	You wanted to tell me about freedom?	می خواستی با من از آزادی بگویی؟
eng	pes	You're both liars.	شما هر دو دروغگو هستید.
eng	pes	The gold coin was much more valuable than was supposed.	سکه طلا از آنچه که تصور می شد، ارزش بیشتری داشت.
eng	pes	The children would play for hours on the beach.	بچه ها ساعت ها کنار ساحل بازی خواهند کرد.
eng	pes	Don't take me seriously. I was only joking.	جدّی نگیر. داشتم شوخی می‌کردم.
eng	pes	Obviously, he's not that kind of person.	روشن است که او چنین آدمی نیست.
eng	pes	That's completely irrelevant.	این به کل بی ربط است.
eng	pes	Her house is at the foot of a mountain.	خانه او در کوهپایه است.
eng	pes	Cheese goes mouldy if you don't put it in fridge.	پنیر کپک می زنه اگه نگذاریش توی یخچال.
eng	pes	He is always saying bad things about others.	او همیشه از دیگران بدگویی می‌کند.
eng	pes	I prefer antiquated models.	من مدل‌های عتیقه را ترجیح می‌دهم.
eng	pes	Hold your breath! It's poisonous gas.	نفست رو حبس کن!این گاز سمی است.
eng	pes	Hi.	سلام
eng	pes	Sun is shinning today.	امروز خورشید می درخشد.
eng	pes	How's married life?	زندگی متاهلی چطور است؟
eng	pes	Her toe bleeds.	انگشت پای او خونریزی دارد.
eng	pes	Where in Mexico are you guys going?	شما دوستان به کجاي مکزيک مي‌خواهيد برويد؟
eng	pes	Tom claimed that he didn't know his beach house was being used for illegal activities.	تام ادّعا کرد که نمی‌دانسته خانه‌ی ساحلی اش برای فعالیت‌های غیرقانونی استفاده می‌شده است.
eng	pes	If I were in your position, I wouldn't do that.	اگر جای تو بودم، آن کار را نمی‌کردم.
eng	pes	A cat came out from under the desk.	یه گربه از زیر میز اومد بیرون.
eng	pes	There are many words that I don't understand.	کلماتی بسیاری هست که نمی فهمم.
eng	pes	Where is the taxi?	تاکسی کجاست؟
eng	pes	Barking dogs seldom bite.	سگهایی که پارس می کنند، بندرت گاز می گیرند.
eng	pes	I looked to see if he was teasing me.	نگاه کردم ببینم سر به سرم نمی‌گذارد.
eng	pes	Nobody knows exactly how many races make up the population of the United States.	هیچکس دقیقاً نمی‌داند جمعیت ایالات متحده از چند نژاد تشکیل شده است.
eng	pes	I think Tom is beating around the bush.	فکر کنم تام دارد طفره می رود.
eng	pes	This child did nothing but cry.	این بچه کاری جز گریه کردن نداشت.
eng	pes	In today's world, the hardest thing for a man to be... is himself.	در دنیای امروز، دشوارترین چیز برای انسان، خود بودن است.
eng	pes	Always be cautious.	همیشه احتیاط کن.
eng	pes	I've told you over and over again not to do that.	بارها و بارها بهت گقتم این کار رو نکن.
eng	pes	The holiday ended all too soon.	تعطیلات خیلی زود تمام شد.
eng	pes	People crowd around the light, not to see better, but rather to shine better.	مردم پیرامون نور جمع می شوند، اما نه به خاطر بهتر دیدن، بلکه به خاطر بهتر درخشیدن.
eng	pes	He has a son whose name is John.	او پسری دارد که نامش جان است.
eng	pes	Albert Einstein said once: "Esperanto is the best solution for the idea of an international language".	آلبرت انیشتن یک بار گفته است: اسپرانتو بهترین راهکار برای ایده ی زبان جهانی است.
eng	pes	One word is enough for a wise man.	عاقل را اشاره کافیست.
eng	pes	Handle the glasses carefully.	با دقت از عینک نگهداری کن.
eng	pes	Think before you open your mouth.	قبل از اینکه دهنت را باز کنی فکر کن
eng	pes	He has many troubles.	او مشکلات زیادی دارد.
eng	pes	A fool and his money are easily parted.	تا ابله در جهانه، مفلس در نمیمانه
eng	pes	Haruko likes warm springs.	هاروکو بهارهای گرم را دوست دارد.
eng	pes	Mother Earth.	زمین، مادر ما.
eng	pes	People usually don't like what they can't understand.	افراد معمولاً آنچه نمی‌فهمند را دوست ندارند.
eng	pes	The child was feeding the monkey with the banana.	آن بچه به میمون موز می داد.
eng	pes	He showed me around.	اطراف رو بهم نشون داد.
eng	pes	I can't prune this tree. It's too tall.	من نمی‌توانم این درخت را هرس کنم. زیاد بلند است.
eng	pes	There's an apple tree in the garden.	یک درخت سیب توی باغ هست.
eng	pes	Where's the aisle for vitamins?	کجا می تونم ویتامین ها رو پیدا کنم؟ (در فروشگاه)
eng	pes	I've been there twice.	دوبار اونجا بودم.
eng	pes	She gave me a smile of recognition.	او به من لبخندی از سر آشنایی تقدیم کرد.
eng	pes	What have we overlooked?	ما چه چیزی را نادیده گرفته‌ایم؟
eng	pes	All of my clothes are custom made.	همه‌ی لباس‌های من سفارشی دوخته شده‌اند.
eng	pes	Earth laughs in flowers.	زمین از طریق گلها می‌خندد.
eng	pes	Any milk or sugar?	شیر؟ شکر؟
eng	pes	No, thank you. I'm so full.	نه، ممنونم. بسیار پر شدم.
eng	pes	Father spoke about how important school will be for finding a job when I am older.	پدرم با من صحبت کرد که وقتی بزرگ‌تر شوم، مدرسه تا چه حد برای کار پیدا کردنم اهمیت خواهد داشت.
eng	pes	I took the elevator down.	با آسانسور پائین رفتم.
eng	pes	Mennad has to wear a hat.	مناد باید کلاه بپوشد.
eng	pes	Tom boarded a train bound for Tokyo.	تام سوار قطار به سمت توکیو شد.
eng	pes	I spent three years looking for a good director, but couldn't find one.	سه سال دنبال یک کارگردان خوب می‌گشتم، ولی کسی را پیدا نکردم.
eng	pes	He will be my deputy while I am away.	تا وقتی نیستم، او جانشین من خواهد بود.
eng	pes	If it isn't broken, don't fix it.	اگر خراب نیست، تعمیرش نکن.
eng	pes	It's a no parking area here.	پارکینگ در اینجا وجود ندارد.
eng	pes	I'm satisfied with my work.	من از شغلم راضی هستم.
eng	pes	The morning rain didn't stop the traveler.	باران صبحگاهي مسافر را متوقف نكرد.
eng	pes	She has small feet.	او پاهای کوچکی دارد.
eng	pes	I think Tom would be sensible about that.	فکر می کنم تام درباره ی اون موضوع حساس باشد.
eng	pes	What a nice friend you are!	تو چه دوست خوبي هستي.
eng	pes	By the way, are you free this afternoon?	راستی, امروزبعد از ظهروقت داری (بیکاری)؟
eng	pes	Why do people dye their hair?	چرا مردم موهایشان را رنگ می کنند.
eng	pes	Don't tell anyone this.	به هیچ کس این را نگو.
eng	pes	She must be angry with me.	او باید از من عصبانی باشد.
eng	pes	The town was deluged with tourists in summer.	در تابستان شهر غرق از جهانگردان بود.
eng	pes	They put a spoke in his wheel.	آنها چوب لای چرخش گذاشتند.
eng	pes	It looked like a big orange ball hanging out in the sky! It was beautiful!	اون مثل یک توپ نارنجی بزرگ بود که در آسمان آویزان بود! خیلی زیبا بود!
eng	pes	I wanted some salt, but there was none in the jar.	من نمک می خواستم، ولی در بطری شیشه ای هیچ نبود.
eng	pes	Thank you!	متشکرم
eng	pes_Thaa	One of the shareholders of Commercial Bank of Maldives, Champa Hussain Afeef, has stated that he started a new bank to increase competition and reduce interest rates in the market.	ރާއްޖޭގައި އިތުރު ބޭންކެއް ހެދުމުގެ މަގުސަދަކީ ބޭންކިން ދާއިރާގެ ވާދަވެރިކަން ބޮޑުކޮށް، އިންޓަރެސްޓް ރޭޓް ކުޑަ ކުރުމަށް ބާރު އަޅަން ކަމަށް ކޮމާޝަލް ބޭންކް އޮފް މޯލްޑިވްސް ގެ އެއް ހިއްސާދާރު އަދި މަޝްހޫރު ވިޔަފާރިވެރިޔާ، ޗަމްޕާ ހުސެއިން އަފީފު މިއަދު ވިދާޅުވެއްޖެ އެވެ.
eng	pes	He was running away in all haste.	او با عجله داشت فرار میکرد.
eng	pes	Ouch! I bit my tongue.	آخ! زبانم را گاز گرفتم.
eng	pes	I was lovely.	من دوست داشتنی بودم.
eng	pes	This will cost €30.	میشه ۳۰ یورو.
eng	pes	I see the target.	هدف را میبینم.
eng	pes	Surround yourself only with people who are going to lift you higher.	اطراف خود را با افرادی پر کن که قصد دارند تو را بالاتر ببرند.
eng	pes	There is no rose without a thorn.	گل بی خار نمی‌شود.
eng	pes	Tom wants to work in a hospital.	تام می‌خواهد در بیمارستان کار کند.
eng	pes	Don't leave me!	منو ترک نکن!
eng	pes	I'm afraid of knives.	از چاقوها می‌ترسم.
eng	pes	Ah, I thank you, my dear.	آه، تشکر می کنم از شما، عزیز من.
eng	pes	I'm done up.	دیگه نمی تونم ادامه بدم.
eng	pes	He urged me to think again.	او اصرار کرد دوباره فکر کنم.
eng	pes	Miss Kanda is a very fast runner.	خانک کاندا یک دونده بسیار سریع است.
eng	pes	Don't worry too much, or you'll go bald.	نگران نباش، وگرنه کچل می شوی.
eng	pes	I went to Iran.	به ایران رفتم.
eng	pes	It was easy to find seats in the train because there were so few passengers.	در قطار راحت جا پیدا می‌شد، چون تعداد مسافران خیلی کم بود.
eng	pes	We are anxious for their safety.	ما برای امنیت آنها نگرانیم.
eng	pes	They say that ferns can have flowers.	آنها می گویند سرخس ها می توانند گل داشته باشند.
eng	pes	A lie has no legs.	دروغگو تا در خانه‌اش.
eng	pes	We'll share our food with them.	ما غذایمان را با آنها تقسیم خواهیم کرد.
eng	pes	The weather is fickle.	هوا ناپایدار است.
eng	pes	As well be hanged for a sheep as a lamb.	آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
eng	pes	I have my own room.	من اتاق مختص خود دارم.
eng	pes	All roads lead to Rome.	تمام راهها به رم ختم می شود.
eng	pes	Constant dripping wears away a stone.	قطره قطره جمع گردد، وانگهی دریا شود.
eng	pes	I bought ingredients for curry on Sunday.	من مواد اولیه برای کاری را روز یکشنبه خریدم.
eng	pes	I don't suppose you'd consider helping Tom.	فکر نکنم شما کمک به تام را مدنظر قرار دهید.
eng	pes	Opportunity makes a thief.	فرصت است که دزد می سازد.
eng	pes	I disagree with you.	من با تو مخالفم.
eng	pes	Which weighs more: a kilo of straw or a kilo of iron?	کدام سنگین‌تر است: یک کیلو کاه یا یک کیلو آهن؟
eng	pes	Nothing is more despicable than respect based on fear.	چیزی نفرت انگیزتر از احترام از روی ترس نیست.
eng	pes	Actually, I did want to ask you one thing.	در واقع، می خواستم از شما یک چیزی را بپرسم.
eng	pes	They were not aware that I was not there.	آنها خبر نداشتند که من آنجا نیستم.
eng	pes	In case of fire, you should dial 119.	در صورت آتش سوزی، شما باید با شماره 119 تماس بگیرید.
eng	pes	I got a letter from my friend.	من یک نامه از دوستم دریافت کردم.
eng	pes	Thank you for inviting me.	از اینکه مرا دعوت کردی، متشکرم.
eng	pes	Is the kid still up?	آیا کودک هنوز بیدار است؟
eng	pes	Translation is like a woman. If it is beautiful, it is not faithful. If it is faithful, it is most certainly not beautiful.	ترجمه مانند زن است. اگر زیبا باشد، وفادار نیست. اگر وفادار باشد، مطمئناً زیبا نیست.
eng	pes	A creaking gate hangs long.	دری که غژغژ می‌کند عمرش بیشتر است.
eng	pes	My parents had me go there.	والدینم مرا مجبور کردند به انجا بروم.
eng	pes	Long live the Persian language!	زنده باد زبان فارسی!
eng	pes	Falcons are birds of prey.	بازها پرندگان شکاری هستند.
eng	pes	Tell me the truth.	به من حقیقت را بگو.
eng	pes	The government doesn't notice people. They do whatever they want.	دولت به مردم توجه نمی کند. آنها هر آنچه می خواهند انجام می دهند.
eng	pes	Tell me what happened.	بهم بگو چی شد.
eng	pes	Did you order the book?	آيا شما كتاب سفارش داديد؟
eng	pes	She didn't know she had married a monster.	او نمی دانست که با یک هیولا ازدواج کرده است.
eng	pes	The novel has sold almost 20000 copies.	این داستان تقریبا در 20000 نسخه فروش رفته است.
eng	pes	We won't immigrate to Canada.	ما به کانادا مهاجرت نخواهیم کرد.
eng	pes	Are you vegetarian?	آیا گیاه‌خوار هستید؟
eng	pes	We have enjoyed peace for more than forty years.	ما بیش از 40 سال است که از صلح برخوردار شده ایم.
eng	pes	It is the last straw that breaks the camel's back.	آخرین پرکاه کمر شتر را شکست.
eng	pes	I don't know if I can come.	نمی‌دانم می‌توانم بیایم.
eng	pes	Who first reached the summit of Mt. Everest?	چه کسی برای اولین بار به قله اورست رسید؟
eng	pes	No man alive would believe it.	هیچ انسان زنده ای، آن را باور نخواهد کرد.
eng	pes	I'm so fat.	من خیلی چاق ام.
eng	pes	If I were you, I wouldn't do it.	اگر جای تو بودم، انجامش نمی‌دادم.
eng	pes	Mary was listening to her iPod.	مِری داشت به آیپادش گوش می‌کرد.
eng	pes	Write a report.	یک گزارش بنویس.
eng	pes	You needn't have brought your umbrella.	لازم نبود چتر بیاورید.
eng	pes	You accused her of having stolen the bike.	به دزدیدن دوچرخه متّهمش کردی.
eng	pes	It looks like the wind's getting stronger.	به نظر می آید که باد شدیدتر می شود.
eng	pes	I just want to ask you some questions.	فقط می‌خواهم چند سؤال از شما بپرسم.
eng	pes	I wasn't able to believe him at first.	در ابتدا توان این را نداشتم که باورش کنم.
eng	pes	She is popular not because of her beauty, but because of her kindness.	او محبوب است، نه به‌خاطر زیبائی‌اش، بلکه به‌خاطر مهربانی‌اش.
eng	pes	This word comes from Greek.	این واژه از یونانی می آید.
eng	pes	Don't watch TV.	تلوزیون را تماشا نکن.
eng	pes	I'm not wearing that dress.	من آن لباس را نمی پوشم.
eng	pes	Speak softly.	با نرمی سخن بگو.
eng	pes	Tom looked for his dog all morning.	تام تمام صبح را به دنبال سگش گشت.
eng	pes	A loaf of bread is better than the songs of birds.	یک قرص نان بهتر از آواز پرندگان است.
eng	pes	You have the right to abstain from serving as witnesses.	شما حق دارید از انجام وظیفه به عنوان شاهد امتناع کنید.
eng	pes	I think you're right.	فکر می کنم حق با توست.
eng	pes	I think we should all go outside.	فکر کنم بایستی همگی بیرون رویم.
eng	pes	He visited Tehran.	او تهران را دید.
eng	pes	A big thanks for your help.	یک تشکر بزرگ برای کمک شما.
eng	pes	Speaking without thinking is like shooting without looking.	سخن گفتن بدون اندیشیدن مانند شلیک کردن بدون نگاه کردن است.
eng	pes	Tom is a paragon of honesty.	تام اسوهٔ اخلاص است.
eng	pes	What a nice idea!	چه ایده خوبی!